سخنان رضا که اینک در رسانه ها فعالیت دارد،هنگام مصاحبه با ایرنا و بیان خاطرات مربوط به هفته مشاغل در مدارس، گاهی با بغض همراه بود.
امسال (۱۳۹۹) خبری از برگزاری این هفته در مدارس نیست؛ چون شیوع کرونا مدارس را به تعطیلی کشانده و مردم و دانش آموزان را دچار گرفتاری و بلا کرده است.
رضا دانش آموز سال های دور، از گسترش این بیماری بسیار ناراحت است اما با شوخی و کنایه از تعطیل شدن هفته معرفی مشاغل به خاطر شیوع این بیماری به عنوان یک "دستاورد" سخن می گوید. این فعال رسانه ای، یادآوری چگونگی برگزاری مراسم هفته معرفی مشاغل در مدارس را تا به امروز برای خود ناخوشایند توصیف میکند وهنوز کنج ذهنش با این خاطرات به گفته خودش تلخ، انباشته است.
چرایی این موضوع را از او جویا شدیم که پاسخ این پرسش به کلاس اول راهنمایی رضا در سال ۵۵ باز می گردد.
«کلاس اول راهنمایی بودیم که اولین مراسم هفته معرفی مشاغل در مدارس را برای ما برگزار کردند».
درس بخوانید تا چنین نشوید
رضا گفت:وقتی وارد کلاس شدیم و درس حرفه وفن شروع شد، دیدیم همراه آقای معلم، آقایی دیگر هم آمده است. این آقای همراه درباره شغل و کسب و کار صحبت کرد و اینکه هرکس شغلی دارد و مهم است که دانش آموزان در مورد مشاغل بدانند و باید شغل آینده خود را انتخاب کنند.
آقای همراه، نام چند شغل را برد و معرفی کرد.از هر دانش آموز هم می پرسید پدرشان چه کاره است و درباره شغل پدر دانش آموزان،توضیح می داد و می پرسید دوست دارید چه کاره شوید.
رضا صدایش لرزید: وقتی نوبت به مهرداد رسید و نام شغل پدرش را گفت، بیشتر دانش آموزان خندیدند و او را مسخره کردند؛ آقای همراه گفت که بچه ها هرکس درس نخواند مانند پدر مهرداد شغلش همین می شود، پس سعی کنید درس بخوانید تا مثل پدر مهرداد رفتگر نشوید.
این فعال رسانه ای ادامه داد: در آن لحظه می خواستم هر طور شده و به هر بهانه ای از کلاس بیرون بیایم؛ صورت و دستانم داغ شده بودند و عرق بر تنم نشسته بود.
نوبت رضا رسیده بود:« نباید بگویم شغل پدرم چیست. دروغ بگویم؟ راستش را بگویم؟ مگر ندیدی و نشنیدی چطور مهرداد را مسخره کردند؟ چطور است مثل اکبر بگویم پدرم تاجر است؟... دروغ بگویم؟ ... شغل پدرتان چیست؟... انگار دارد می پرسد؟ ...راست بگویم یا نه؟...گفتم ... راستش را گفتم. آقا پدر من هم رفتگر است».
صدای بغض دار رضا که با خبرنگار ما گفت و گو می کرد ادامه یافت: نمی خواستم بشنوم و ببینم دانش آموزان و معلم و همراه معلم چه می گویند و چه می کنند؛ شاید خندیده بودند شاید ادا درآورده بودند شاید معلم هم نصیحتشان کرده بود که از شغل پدر من دوری کنند.
رضا بازهم صدایش لرزید: بعد از کلاس از مهرداد شنیدم که شغل پدر مرا هم مسخره کرده اند.از آن پس چند سال دیگرهم هفته معرفی مشاغل آمد و مهرداد و من شغل پدرانمان را گفتیم و از تمسخر هیچکس نترسیدیم هرچند روحمان آزارها را با خود حمل می کرد.
ته نشین شده در زلال فرهنگ
این فعال رسانه ای معتقد است: سال ها و دههها از آن زمان گذشته و در گذر زمان دیدگاههای مردم نسبت به مشاغل دگرگون شده است و کمتر کسی پیدا می شود که پندارهای تحقیرآمیز در مورد شاغلان و شغل ها داشته باشد اما گویا افکار ته نشین شده از همان دیدگاه های اولیه گاهی نزد برخی افراد با جریان زلال فرهنگ آمیخته می شود.
این فعال رسانه ای رفتار اخیر یک سلبریتی با یک رفتگر در تهران را که در یک کلیپ نشان داده می شود، قابل بررسی دانست و گفت: با توجه به این رفتار و لحن گفتار شاید هنوز رگههایی از دیدگاه تحقیرآمیز نسبت به برخی مشاغل وجود داشته باشد.
کلیپی از یک هنرپیشه تلویزیون و سینما درروزهای اول اردیهشت ۹۹ در فضای مجازی پخش شد که نشان می داد این هنرپیشه به همراه چند نفر دیگر قصد عکس انداختن با یک رفتگر(پاکبان) یک پارک را دارند اما پاکبان از این کار خودداری کرد.
در این کلیپ، هنرپیشه با پوزخند به دوستان خود یا خطاب به دوربین میگوید فقط مانده بود این(رفتگر) به من بگوید برو.
رضا گفت: وقتی این «هنرمند» به یک فرد زحمتکش می گوید فقط مانده بود این به من بگوید برو، شاید دیدگاه ازبالا نگریستن به افراد و خودبرتربینی را نمایندگی میکند.
بعدها با توضیحاتی که رفتگر داد مشخص شد این کارگر با هدف حفظ فاصله اجتماعی برای مقابله با ویروس کرونا از گرفتن عکس با این فرد چهره شده (سلبریتی) خودداری کرده است.
این فعال رسانه ای، سروده استاد سخن سعدی شیرازی را بر زبان آورد: تن آدمی شریف است به جان آدمیت/ نه همین لباس زیباست نشان آدمیت.
نوع شغل، جایگاه شغلی افراد از نظر مردم، تاثیری که شغل افراد در جامعه دارد، دیدگاه صاحبان مشاغل نسبت به مردم و مواردی اینچنینی از جنبه های مختلف و در قالب علوم انسانی مانند جامعه شناسی، ادبیات، روانشناسی، حقوق و ... قابل بررسی است.
شغلی مانند رفتگری در چند دهه پیش از دیدگاه برخی از مردم که تعدادشان کم هم نبود، از مشاغل سطح پایین بود و به عقیده همین مردم، رفتگران مستحق تحقیر بودند.
این دیدگاه که بهنجار نبود و نیست به تدریج دگرگون شد که از عوامل این تغییر می توان به بالارفتن سطح سواد مردم، تقویت ارتباطات قانونمند اجتماعی همچنین رشد آموزه های معنوی و اخلاقی اشاره کرد.
چرا باید چنین احساسی داشته باشند؟
مجتبی(نام مستعار) که نزدیک ۱۵ سال است در خیابان های زرهی، شبان و بعثت شیراز به شغل پاکبانی (رفتگری) اشتغال دارد از رفتار مردم با خود بسیار خرسند است.
او در گفت و گو با ایرنا از سلام و احوالپرسی های گرم و خوش رفتاری مردم این خیابان ها یاد کرد و گفت:مردم این محل گاهی که به مسافرت می روند، کلیدهای منزل خود را به ما می سپارند تا در نبودشان به امور خانه رسیدگی کنیم.
مجتبی از مواردی گفت که همکارانش پول نقد، طلا،دسته چک و اشیای قیمتی دیگر را در پسماندها پیدا کرده اند و بدون هیچ چشمداشتی به صاحبانشان برگردانده اند.
این پاکبان ۳۹ ساله سه فرزند ۱۳ ساله ، ۱۰ ساله و ۶ ساله دارد و می گوید: بچه هایم از اینکه چنین شغلی دارم احساس شرمساری نمی کنند. آقای محترم چرا باید فرزندانم چنین احساسی داشته باشند؟
فراموش کردن ارزش ذاتی شغل
هر شغلی متناسب با نیازهای جامعه ایجاد شده و دارای ارزش ذاتی است و نمی توان شغلی را که به ویژه در خدمت بهداشت جامعه و برطرف کردن نیازهای آنان است، حذف کرد.
دکترعلی عربی عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز که بیانگر این سخن بود، معتقد است که قضیه نگاه به افراد و شغل و جایگاه افراد متناسب با شغل را می توان در چند بعد شخصی، جمعی و تاریخی بررسی کرد.
از دیدگاه این استاد دانشگاه که با ایرنا گفت و گو کرد،بحثی به طورکلی در همه جوامع از جمله در جامعه ما با شدت و ضعف وجود دارد مبنی بر اینکه ارزش گذاری ها به صورت مادی تبیین و مشخص شود.
عربی منظور خود را اینگونه بیان کرد:این ارزشگذاری موجب توجه و گرایش به پول و مادیات شده و نگاه ها به همین مقوله تقلیل یافته است.
این استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز به دیدگاه و تحلیل مارکسیست ها از جوامع اشاره کرد و با وام گیری از اصطلاح شیء انگاری آنان گفت: منظور این افراد این است که در جوامع سرمایه داری، پول همه چیز می شود و حتی عاطفه و روابط اجتماعی را با پول می سنجند.
عربی بیان کرد: اگر معیار جوامع برای سنجش روابط اجتماعی، سرمایه محور شود ارزش ها به یک مفهوم کلی به نام پول و مادیات ختم می شود و حتی برخی افراد ناخودآگاه در رفتار و افکارشان به مقوله مادی گرایی وارد می شوند.
او مفهوم مهریه را به عنوان مثال ذکر کرد که نزد بسیاری از بانوان به عنوان سرمایه به آن نگاه می شود یا مردان بالابردن میزان مهریه را به معنای افزایش شان اجتماعی خود می دانند.
مثال دیگر این عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز نیز جالب است که عنوان کرد: مردم حتی معیارهای موفقیت و داشتن جایگاه خود را با مادیات می سنجند یا به آنان قبولانده می شود که مالکیت ماشین آخرین سیستم، داشتن خانه شیک و پوشیدن لباس های هرچه گرانتر را شاخصه هایی برای داشتن موقعیت برتر اجتماعی فرض کنند.
عربی اظهار داشت: حتی عواطف هم با پول و مادیات سنجیده می شود؛ گاهی نیکوکاران میزان پرداختی پول را معیاری برای جایگاه خود می دانند.
نتیجه ای که این استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز گرفت چنین بود:نگریستن به مشاغل و جایگاه افراد با نگاه اقتصادی و مادی گرایانه موجب می شود که جامعه برای شغل، ارزش ذاتی و فایده ذاتی قائل نشود.
برخاستن چهره ها از خاک افکار مادی گرایانه
همچنین توضیحات این استاد دانشگاه منجر به این نتیجه شد که سربرآوردن برخی افراد نامدار یا سلبریتی هم نشانگر این است که چون این افراد لباس های برند می پوشند، ماشین های گران سوار میشوند، شغل های پردرآمد دارند و درمناطق مرفه زندگی می کنند، باید معیار و شاخص مردم باشند و بسیاری از افراد جامعه در این موارد ارزش ذاتی شغل را در نظر نمی گیرند.
عربی این را نیز گفت: دیدگاه مادی گرایانه و سرمایه دار محور می گوید هرکس که در جایگاه و شغل امروز قرار دارد، لیاقتش همین است یعنی رفتگر باید رفتگر باشد و باید به عنوان پایین ترین شغل شناخته شود.
پای بست این خانه، آموزش است
پرسش این است:چه کار باید کرد تا افکار مادی گرایانه که افزون بر شکاف طبقاتی گاهی موجب توهین برخی قشرها به قشرهای دیگر و نیز خودبرتربینی افرادی معدود می شود، از جامعه زدوده شود؟
عربی استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز با ذکر این نکته که تا حدودی مادیات خوب است اما شیء انگاری افراطی نباید وارد قضایا شود، پاسخ داد:تغییر دیدگاه مادی گرایانه و توجه به ذات شغل و جایگاه معنوی افراد نیاز به زمان و مهم تر از آن کوشش دست اندرکاران نظام آموزشی دارد.
وی اظهار داشت: وابستگی به تمام مشاغل لازم است و این باید از سال های آغازین نظام آموزشی به کودکان منتقل شود،نظام آموزشی باید این را به کودکان بیاموزد که هر شغلی برای جامعه لازم است.
این استاد دانشگاه شهید چمران اهواز بیان کرد:نظام آموزشی که پای بست جامعه است باید به دانش آموزان و دیگر قشرهای جامعه یاد دهد که خندیدن و مسخره کردن مشاغل کاری غیراخلاقی است، این نظام آموزشی نباید عملکردش طوری باشد که به فرزندان و نسل ها القا کند برخی مشاغل در سطح پایین هستند.
عربی خواستار بازاندیشی در ارزشگذاری ها شد و آن را وظیفه تک تک افراد جامعه دانست و گفت که این روند، زمان بر است و برنامه ریزی مستمر و بلند مدت لازم دارد، باید این دیدگاه را که هر چیزی حتی عواطف با کالا سنجیده شوند، بهبود بخشیم.
استفاده از ظرفیت سازمان های مردم نهاد(سمن ها) نیز برای تغییر نگرش مردم نسبت به مشاغل و جایگاه افراد راهبرد دیگری بود که این استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز پیشنهاد کرد.
راه سخت چهره شدن
هنگامی که موضوع رفتارهای برخی افراد موسوم به سلبریتی در گفت و گو با دکتر مسعود حسین چاری رییس دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز پیش کشیده شد، او گفت که چهره شدن و چهره ماندن به این سادگی نیست.
این استاد دانشگاه شیراز گفت: هرکسی ظرفیت مشهور شدن و مشهور ماندن و به اصطلاح چهره شدن و چهره ماندن را ندارد.
وی به رفتارها و واکنش های افراد در بعد شخصی و فردی همچنین واکنش های آنان به دلیل فشارهای اجتماعی اشاره و اضافه کرد: باید در هر صورت شرایط قبل و بعد از رفتار را دانست.
حسین چاری توضیح داد:برخی رفتارهای فردی بستگی به احوال و حالات، شخصیت ذاتی و مشخصات شخصیتی انسان ها دارد که می تواند منفی یا مثبت ارزیابی شود که در مقیاس فردی قابل توجیه است و گاهی فشارهای اجتماعی بر افراد وارد می شود که احتمال بروز رفتارهای دیوانه وار ازآنان بعید نیست.
کسی که مرجع و شناحته شده است یا به اصطلاح سلبریتی است، از دیدگاه این استاد دانشگاه حتی باید مراقب رفتارهای استثنایی خود باشد. کسی که می گوید ما مردمی هستیم نباید رفتارش حتی در موارد استثنایی موجب رنجش مردم شود.
حسین چاری درباره رفتار استثنایی گفت: بنا به شرایطی استثنایی افرادی که به صفت های مثبت شناخته شده اند،رفتاری از خود بروز می دهند که شاید بهنجار نباشد مانند کسی که همواره مقید به قوانین راهنمایی و رانندگی بوده اما برای نجات جان یک نفر از چراغ قرمز عبور کرده و با سرعت زیاد خود را به بالین بیمار رسانده است.
رییس دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز اظهار داشت:رشد شخصیتی باید از درون و برون باشد و شخص باید ظرفیت داشتن جایگاهی را که به آن رسیده، داشته باشد. باید شخص چهره شده با مواظبت از رفتار و کردار خود از این جایگاه محافظت و شایستگی احترام گذاشتن به خود را ایجاد کند.
حسین چاری ادامه داد: لزوما هرکسی که در یک جایگاهی قرار گرفت، شایستگی و ظرفیت روانی آن جایگاه را ندارد،برخی چهره ها که راه سخت رسیدن به جایگاه اجتماعی را نپیموده باشند، باعث ایجاد مشکلات برای خود و جامعه می شوند.
او اظهار داشت: برخی با زیبایی، پول، ارتباط خویشاوندی چهره می شوند و از راه غیر اخلاقی به جایگاه می رسند که شایستگی این چهره شدن را ندارند.
کودکی، آموزش و بازی روزگار
این استاد دانشگاه شیراز اعتقاد دارد که از مهدکودک، بچه باید یاد بگیرد که ویروس و بیماری چیست، باید به او بگویند اگر رفتگران و پاکبانان نباشند، چه کسانی باید بهداشت را رواج دهند؟ اگر شویندگان پیکر مردگان یک هفته دست از کار بکشند، چه فاجعه ای برای جامعه رخ می دهد؟
حسین چاری گفت: کودکانی که این اصول را نیاموخته اند، در آینده معلمان همین جامعه می شوند،آموزش های اخلاقی و انسانی باید در مهدهای کودک و مدارس و دانشگاه ها تدریس شود.
نکته دیگری که این استاد دانشگاه گفت در خور توجه است:بازی روزگار با آدم شوخی ندارد، پایین و بالا دارد، شاید ما که خود را در بالاترین جایگاه می دانیم روزی برسد که حتی یک قرص نان به دستمان ندهند.
نظر شما