روزنامه ایران در گزیده ای از گفت و گو با مصطفی میرسلیم از دغدغه هایش برای مجلس یازدهم آورده است: ملاحظات کرونایی سبب شد مصاحبه ما با سید مصطفی میرسلیم منتخب تهران در مجلس یازدهم به صورت کتبی انجام شود و قاعدتا فرصت چالش در خصوص مواضع او مهیا نشد. با این حال سیاست «ایران» بررسی اولویت های مجلس یازدهم و راهکارهای پیشنهادی آن برای برون رفت از مشکلات فعلی است. درهمین راستا درخواست گفت و گوهایی برای محمد باقر قالیباف، حمید رضا حاجی بابایی و سید شمس الدین حسینی هم ارسال شده است. ارزیابی میرسلیم از فرصت ها و آسیب های احتمالی مجلس یازدهم پیش روی شماست.
درگیر شدن کشور به بیماری کرونا فرصت ارزیابی و تحلیل انتخابات مجلس را گرفت. برای اولین بار مشارکت در انتخابات به زیر ۵۰ درصد رسید. در این باره نظرات مختلفی وجود دارد. اصولگرایان عمدتا قهر بخش قابل توجهی از مردم با صندوق رای را به حساب عملکرد دولت و اصلاحطلبان میگذارند و در مقابل برخی معتقدند عدم مشارکت گسترده به نارضایتیهایی بر میگردد که تنها متوجه دولت نیست و گفته می شود که بخشهایی از مردم به این نظر رسیدهاند که نهادهای انتخاباتی از کارآمدی و تاثیرگذاری افتادهاند و در حقیقت مطالبات مردم را نمایندگی نمیکنند یا نمیتوانند. چنانکه علی مطهری معتقد است اتفاقا اگر مردم از عملکرد دولت ناراضی بودند باید برای تغییر، مشارکت بیشتری میداشتند. شما چه ارزیابی از این پدیده دارید؟
حتما ترس از ابتلا به بیماری کرونا بر عدم رغبت مردم به حضور در پای صندوق های رای موثر بوده است ولی به نظر این جانب این اثر در آن تاریخ عمده نبوده است. بنابراین آنچه باقی می ماند موضوع کاهش سرمایه اجتماعی که دلایل آن نیز متعدد است:
۱) عملکرد دولت بشدت بر روحیه مردم اثر گذاشته است: گرانی بر زندگی روزمره مردم فشار آورده و کاهش قدرت خرید ناشی از سقوط ارزش پول ملی اعتماد مردم را متزلزل نموده است.
اقدامات دولت از بهمن ۹۸ به بعد نیز نتوانست این کاهش اعتماد عمومی به دولت را جبران کند، والا در اعتقاد مردم نسبت به انقلاب و ارزش های انقلابی تزلزلی رخ نداده است که نمونه آن را در تشییع جنازه حاج قاسم سلیمانی شاهد بودیم.
۲) روش اجرای طرح افزایش قیمت بنزین هم بر بی اعتمادی مردم نسبت به کارآمدی و حتی حسن نیت برخی دولتمردان افزود. در این امر مجلس نیز سهیم است زیرا از ابتدای سال ۶۸ بحث بی فایده ای را درباره اصلاح قیمت انرژی انجام داد و به نتیجه ای نرسید.
۳) عملکرد مجلس به لحاظ نظارت بر عملکرد دولت و جلوگیری از متوقف ماندن قوانین مصوب حکایت از تبانی مجلس با دولت می کرد و اگر این نظارت با استفاده غیر ویژه خوارانه از ابزارهای قانونی نظیر تذکر و سوال و تحقیق و تفحص و استیضاح بموقع انجام می گرفت هم آبروی مجلس لکه دار نمی شد و هم بر اصلاح عملکرد دولت اثر می گذاشت. متاسفانه برخی نمایندگان سوال و استیضاح و تحقیق و تفحص را به مضحکه تبدیل کردند و ابزار باجگیری از دولتمردان قرار دادند. به علاوه مجلس چه در انتخاب روسای کمیسیون های خود و چه در رای اعتماد به وزرای پیشن، سنت شایسته سالاری را زیر پا گذاشت.
۵) درباره تنقیح قوانین مجلس پیشرفتی نکرد و انحرافات ناشی از تزاحم قوانین اثر منفی خود را بر مردم تشدید کرد. این درست نیست که در جمهوری اسلامی برای ارتکاب هر اقدامی بتوان به بندی از قانون یا مقررات مصوب استناد کرد. این باعث ظلم به مردم و تباه شدن حکمرانی می شود که اثر مستقیم آن را در پای صندوق های رای می توان دید.
اصلاح طلبان نباید منکر واقعیت ها شوند و راه انحرافی را انتخاب کنند. آنها باید شکست خود را بپذیرند و با تحلیل کارشناسانه و نه خودپسندانه دلایل شکست را بپذیرند و خود را با موضوع عدم استقبال پر شور مردم در انتخابات فریب ندهند و دلخوش نکنند. آنها اگر می خواهند جایگاهی در آینده سیاسی کشور داشته باشند باید خود را بر اقتضای گام دوم انقلاب تطبیق دهند و از همین امروز لباس اقلیتی دلسوز را بر تن کنند و ضعف ها و کاستی ها را شناسایی کنند و در اختیار مردم و نمایندگانشان قرار دهند و بدین ترتیب بلوغ سیاسی خود را به اثبات برسانند. در مردم سالاری دینی برای برحذر ماندن از خودکامگی ها همواره نیازمند اقلیت خیرخواه، منتقد، دلسوز و با انصافیم.
به هر روی اصولگرایان همواره با این پرسش روبه رو بودهاند که چرا مواضع آنها نسبت به برخی نهادها مثل صدا وسیما، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و... حمایتی است و هیچ نقد جدی نسبت به آنها ندارند. آیا این به خاطر همسویی فکری این نهادها با مجموعه اصولگرایان است؟ شما اگر انتقاداتی را متوجه این نهادها بدانید آیا از تریبون مجلس اعلام میکنید؟
صرف انتقاد کردن برای خودنمایی با استفاده از سخنگاه مجلس هنر نیست. انتقاد باید دقیق و علمی باشد تا موثر واقع شود والا جنجال آفرینی بیش نیست و پشیزی نمی ارزد. انتقاد نسبت به عملکرد صداوسیما یا عملکرد شورای نگهبان وجود داشته و دارد که این انتقادها به مفهوم محکوم کردن آنها نیست بلکه برای اصلاح نواقص و برطرف کردن کاستی ها است. برخی از انتقادها نباید علنی شود تا آثار منفی ناشی از علنی شدن مانع اصلاح لازم نشود. در مورد نظارت بر صداوسیما یادآوری می کنم که قانون دارد و در صورتی که آن قانون اشکال دارد باید در مجلس اصلاح شود و اگر نمایندگانی که برای نظارت انتخاب شده اند شایستگی لازم را ندارند باید آنها را جایگزین کرد. سیاست های کلی انتخابات در شهریور ماه ۱۳۹۵ ابلاغ شده است و ما می دانیم اشکالات فراوانی در قانون کنونی انتخابات که نزدیک پنجاه بار وصله پینه شده است وجود دارد. اگر بررسی صلاحیت نامزدها فرآیند مناسبی ندارد نباید ایراد را به شورای نگهبان گرفت بلکه با استفاده از تجربه چهل سال گذشته باید قانون آن را اصلاح کرد. در اواخر سال ۹۵ به وزیر محترم کشور تذکر دادم که لایحه جدید انتخابات را برمبنای سیاست های کلی ابلاغی، آماده کنید و هر آنچه برای بهبود انتخابات در زمینه های مختلف حوزه های انتخاباتی و نحوه تشخیص صلاحیت ها و چگونگی تبلیغات و هزینه های اتنخاباتی و شمارش آرا و رسیدگی به شکایات وغیره، لازم است در آن بیاورید. اکنون در اردیبهشت ۹۹ هنوز از آن لایحه خبری نیست! ملاحظه می فرمایید که اشکال در عدم انتقاد نیست بلکه در سستی برای تدوین لایحه جامع قانونی و تصویب آن است که هر دو اشکال به دولت و مجلس کنونی بر می گردد.
درباره مجمع من تعجب می کنم از کنایه شما زیرا ما در مجمع کم کار نبوده ایم و وظایف خود را در زمینه تدوین پیشنهادهای سیاست های کلی مورد نیاز برای تهیه طرح ها یا لوایح قانونی با همکاری دولت و مجلس و دانشگاه ها و مراکز پژوهشی و مردم نهاد بموقع انجام داده ایم و تقدیم رهبر معظم انقلاب کرده ایم و نتیجه آن هم به سه قوه ابلاغ شده است، کم کاری که از آن باید انتقاد کرد در مجمع نیست! به علاوه هر جا که بین مجلس و شورای نگهبان اختلاف بوده است مجمع بن بست را شکانده و آنچه را مصلحت بوده تشخیص داده و این تشخیص، تا آنجا که من به یاد دارم، اغلب در جهت مصوبه مجلس بوده است. انتقادهایی که بعضی از شخصیت ها به عملکرد مجمع کرده اند، به بی توجهی آنها به اصول قانون اساسی برمی گردد. اتهام سیاسی بودن به مجمع مردود است: در مورد تشخیص مصلحت باید جواب به خدا داد و این موضوع ساده ای نیست که تعبیر سیاسی پیدا کند.
مجلس یازدهم را مجلس نسبتا یکدست میدانند؟ شما حسنها و معایب مجلس یکدست را چه میدانید؟
درست است: مجلس یازدهم از اکثریت یکدست خوبی برخوردار است که اجازه می دهد تصمیمات مجلس از انسجام برخوردار باشد و در صورت درایت هیات رئیسه از راهبرد شایسته ای که خیر و صلاح جمهوری اسلامی را در بر می گیرد پیروی کند. معایب مجلس به یکدستی آن بر نمی گردد بلکه ناشی از فرآیندهای ناشایستی است که بتدریج در چهل سال گذشته رواج پیدا کرده و مجلس را از رتبه در راس امور بودن خارج کرده و راه اصلاح آن هم تغییر آیین نامه رئیس محور آن است.
در روزهای گذشته زمزمههایی از سوی برخی چهرههای اصولگرا مطرح شده مبنی بر اصلاح آیین نامه و ضرورت کاهش اختیارات رئیس مجلس. شما پیگیری این ایده را با چه هدفی میدانید و خودتان موافق با کاهش اختیارات رئیس مجلس هستید؟
اصلاح آیین نامه ضروری است چه برای اختیارات هیات رئیسه و رئیس و چه درباره نحوه انتخاب اعضا و روسای کمیسیون ها. هدف این است که مجلس و نمایندگان جایگاه برحق خود را بازیابند. رئیس مجلس باید سخنگوی مجلس باشد و نه بیان کننده نظریات خود. او باید بتواند برآیند نظریات نمایندگان را در مراجع قانونی مختلف مطرح و پیگیری کند. وظیفه دیگر او با همکاری هیات رئیسه، در گردآوری امکانات کارشناسی دقیق و بهنگام برای نمایندگان است تا بتوانند در تصمیم گیری های خود داهیانه و شایسته سالارانه عمل کنند و هرچه کمتر با آرای ممتنع روبه رو شویم. وظیفه سوم نیز امور اجرایی مجلس است که باید بدون ریخت و پاش و اسراف و خاصه خرجی و به صورتی کاملا شفاف انجام گیرد. این اصلاحات اگر انجام نگیرد مجلس یازدهم ضعیف تر از مجلس های قبلی خواهد شد.
نظر شما