همین دو روز پیش بود که خبری کوتاه اما بسیار مهم منتشر شد. نجف دریابندری، مترجم تاثیرگذار و پیشکسوت درگذشت. هرچند این روزها خبر مرگ و میر نه تنها در ایران که تمام دنیا را دربرگرفته اما درگذشت نجف هرچند در سن ۹۱ سالی نزدیک به یک قرن هم ناراحت کننده است.
دریابندری روشنفکر بود، طناز، نویسنده و مترجم و عاشق زبان مادری. او وقتی ترجمه میکرد، معتقد بود توجه مترجم باید به زبان فارسی باشد، تمام فکر و ذکرش زبان فارسی باشد، باید مدام در حال آموختن از متون جدید و قدیم، از شعر و نثر، از مردم کوچه و خیابان، و از کَس و کار و دوست و غریبه و زن و بچه و همچنین از خودش.
نجف، هرچند هیچوقت دانشگاه ادبیات نرفت و درس و مدرسه را همانطور که زود شروع کرده بود زود هم رها کرد اما زبان انگلیسی را خوب بلد شد و اتفاقا خوب شد که این زبان را خوب آموخت تا بعدها متون جذابی از ادبیات انگلیسی را برای ما بازگرداند، مثلا پیرمرد و دریا.
اما سینمای مستند ما حتما اگر از دریابندری نمیگفت، چیزی کم داشت برای همین شمیم مستقیمی در مستند «نجف دریابندری، یک دور تمام» از او گفت.
در این مستند بزرگانی چون عبدالله کوثری، گلی امامی، رضا رضایی، مژده دقیقی، محمدعلی موحد و بهرام دبیری حضور داشتند و از این مترجم و مولف گفتند.
درواقع مستقیمی، کارگردان این مستند به شیوهای غیر مألوف زندگی پیردمرد ترجمه را روایت میکند به طوری که مصاحبههای آن بین سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۹ ضبط شد یعنی دقیقا ۱۰ سال قبل از آخرین باری که چشم جناب نجف برای همیشه بسته شد.
اما بعدها دوباره مستندی درباره تنی چند از مترجمان نامدار ایرانی ساخته شد با عنوان «پیرمرد و دریا» و تقریبا کسی نیست که وقتی نام پیرمرد و دریا میآید یادی از جناب دریابندری نکند. بنابراین مستند ۶۳ دقیقهای «پیرمرد و دریا» با گذری بر داستان ترجمه در ایران از روزگاران قدیم تا به حال به روایت تنی چند از مترجمان نامدار ایرانی تولید میشود.
فراز و فرودهای ترجمه، اهمیت و تاثیر ترجمهها بر رویدادهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی در دوران مختلف و گفتوگوهای نظری پیرامون مفاهیم ترجمه در دوران معاصر از جمله دیدگاههای مطرح شده در این فیلم آمده است.
کارگردان این مستند نیز با مرور خاطرات شخصی و اثر ترجمهها بر زندگی خود از کودکی تا به حال، راهی برای ورود به موضوع باز میکند و از بزرگانی چون نجف دریابندری، مژده دقیقی، پیروز سیار، محمد شریفی، علی صلح جو، فرزانه طاهری، کامران فانی و بسیاری دیگر بهره میبرد.
اما دریابندری که حالا سینمای مستند به روایت او پرداخته درباره اهمیت و تاثیر سینما بر یاد گرفتن زبان انگلیسیاش گفته که یکی از عوامل واقعاً مؤثر در یادگیریِ زبانِ انگلیسی من سینما و درواقع سینمایِ شرکت نفت بود.
او توضیح داده که «سینمایی که آن موقع اسمش تاج بود. من بعدها رفتم و کمی دنیا را گشتم، به آمریکا و اروپا رفتم ولی هیچ سینمایی به این خوبی ندیدم. سینمای تاج آبادان یک چیز فوقالعادهای بود. سینمایی بود که شرکت نفت قبل از جنگ شهریور ۲۰ درست کرده بود و در زمان جنگ هنوز ساختمانش تمام نبود. با این حال فیلم نمایش داده میشد و صندلیهایش از بشکهها و مصالحی بود که از شرکت نفت میآوردند. بعد از جنگ چند ماه سینما را تعطیل و بعد تکمیل کردند. صندلیهایش را عوض کردند و به شکل مدرنی درآوردند. در آن دورهای که مشغول خواندن انگلیسی بودم به این سینما میرفتم که در هفته دو یا گاهی سه فیلم نمایش میداد. فیلمها انگلیسی بود. دورۀ بعد از جنگ جهانی بود و سینمای انگلستان یک دورۀ خیلی پُررونقی را میگذراند. بعد از چند سال البته دچار بحران شدند و هنرپیشهها و کارگردانها به هالیوود رفتند و سینمای انگلیس چند سالی بههم خورد. ولی بههر حال آن دوره خیلی فعال بود و سینما تاج فیلمهای کاملا تازۀ انگلیسی میآورد و نمایش میداد.»
حالا وقتی کمیته ملی ثبت میراث ناملموس در سال ۱۳۹۶ تشکیل جلسه داد، پیرمرد ترجمه ایران شد موضوع جلسه و در نهایت نجف دریابندری بهعنوان گنجینه زنده بشری در میراث خوراک در فهرست حاملان میراث ناملموس (نادرهکاران) بهثبت رسید و حالا چند روز است که یکی از گنجینه زنده بشری رخ در نقاب خاک کشیده است.
۱۵ اردیبهشت سال ۹۹ وقتی نجف دریابندری رخ در نقاب خاک کشید یعنی یکی از گنجینههای زنده بشری در میراث خوراک (حاملان میراث ناملموس) از دنیا رفته است.
نظر شما