چین و آمریکا طی دهه های گذشته بارها برای حل مسائل و اختلافات خود در دو سوی اقیانوس آرام به پای میز مذاکره آمده اند و این بار نیز پس از ۲سال تنش در روابط توانستند به توافق برسند.
در قسمت تعرفه ای آمریکا برای ۱۶۰ میلیارد دلار تعرفه واردات را از ۱۵ درصد به نصف کاهش می دهد، با این حال کاهش تعرفه برای ۲۵۰میلیارد دلار واردات از چین را موکول به مرحله دوم مذاکرات نمود.
در بخش مالکیت معنوی شامل اسرار تجاری، حقوق مالکیت معنوی در بخش دارو، علائم تجاری و قانون کپی رایت هر دو طرف به توافق رسیدند.
در قسمت مربوط به انتقال فن آوری، چین و آمریکا موافقت نمودند دستیابی شرکت های دو کشور به بازارهای کشور دیگر به شرط و اجبار انتقال فن آوری لغو شود و انتقال فناوری می بایست خود خواسته صورت پذیرد، توقف سرمایه گذاری در کشور دیگر با هدف دستیابی به فناوری، تضمین عدالت، انصاف، شفافیت و عدم تبعیض دراجرای قوانین و محاکم دو کشور در مورد شکایات طرف دیگر نیز پذیرفته شد.
در بخش کالا و خدمات چین متعهد شد در سال های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ مجموماً ۲۰۰ میلیارد دلار از آمریکا واردات کند که شامل ۷۸ میلیارد دلار کالاهای تولیدی، ۳۲ میلیارد محصولات کشاورزی، ۵۲ میلیارد دلار بخش نفت و گاز و ۳۸ میلیارد دلار از صنعت خدمات می باشد.
در قسمت خدمات مالی چین متعهد به گشایش دسترسی شرکت های خارجی به بازارهای مالی، بورس، بیمه و صندوق های سرمایه گذاری شد.
در مورد سیاست های کلان اقتصادی و نرخ ارز چین متعهد است از کاهش غیر رقابتی نرخ یوان خودداری نماید و شفافیت و سازوکار اجرایی این امور را بالا برد وبا کاهش ارزش پول ملی چین بصورت ناعادلانه با صادرکنندگان آمریکایی رقابت نشود.
امضای مرحله اول توافق نامه بین چین و آمریکا برای هر دو طرف سودمند بود و پس از ماه ها تنش تجاری در روابط دو طرف، این اقدام به روابط دوجانبه آرامش بخشید هر چند در مقابل تعهدات چین، آمریکا همزمان بخشی از تجارت خود را کاهش داد اما برای چین منافع زیادی در دراز مدت ایجاد شد از جمله رفرم در جهت توسعه تولیدات و توسعه محیط کسب و کار و همچنین چین را در مسیر جدیدی برای تحول اقتصادی و اجتماعی قرار داد.
برای چین محیط صادرات و توسعه روابط خارجی طی ماه های آینده علاوه بر آمریکا در اروپا و دیگر کشورها نیز بهبود می یابد و بازار سرمایه و صادرات بنگاه های اقتصادی را تثبیت می کند.
در حال حاضر GDP چین در حال کاهش است، شاخص های PPI، CPI و PMI نیز همگی کاهش داشت اند، نرخ بیکاری در حدود ۶ درصد است و سود دهی شرکت ها کاهش داشته است در سه ماهه اول سال ۲۰۲۰ صادرات بیش از ۱۰ درصد کاهش یافته و نرخ صادرات به آمریکا با ۲۴ درصد کاهش همراه بوده است.
واردات محصولات کشاورزی با کیفیت از آمریکا موجب تثبیت قیمت و بهبود وضعیت معیشت مردم در جهت توسعه اقتصاد چین می شود. واردات تجهیزات و ماشین آلات پیشرفته نیز نه تنها راندمان تولید را بالا می برد بلکه به شرکتهای چینی کمک می کند سرمایه گذاری های مؤثرتری در سطوح بالا انجام دهند.
رعایت حقوق مالکیت معنوی و گسترش تجارت، نوآوری را تشویق و سطح رقابت ها را دگرگون خواهد کرد و به بهبود فن آوری در صنایع می انجامد نمونه آن صنعت لوازم خانگی و خودروسازی در چین که بعد از پیوستن به WTO دولت نحوه رقابت و واردات کالاهای مشابه را برای صنعت لوازم خانگی باز با سطح رقابت بالا و برای صنعت خودروسازی سطح پایین رقابت و واردات محدود تعریف کرد که امروز نتیجه آن تبدبل چین به بزرگترین تولیدکننده لوازم خانگی و خودرو در جهان شده اما سهم برندهای مستقل چینی در بازار خودرو این کشور ۴۰ درصد و تنها کمپانی چری در بین ۵ برند اول قرارداد و مابقی ۶۰ درصد بازار متعلق به سرمایه گذاری های مشترک و برندهای خارجی است.
اما در بخش لوازم خانگی تقریباً تمام بازار داخلی متعلق به برندهای داخلی است و در سطح جهانی نیز برندهای مستقل چینی بخش اعظم بازار را متعلق به خود کرده اند و امروز ۲ برند از ۵ برند پرفروش در دنیا از چین است.
آنچه موجب پیشرفت شگرف صنعت لوازم خانگی در چین نه تنها در بعد کمیت بلکه در کیفیت و نوآوری نیز شده سطح بالای رقابت و آزادی فعالیت برندهای خارجی بوده و باعث بالا بردن سطح فناوری و ابتکار و ابداع در صنایع داخلی گردیده است.
آمریکا طی سالیان اخیر مشکلات اقتصادی عدیده ای داشت و همزان با بالا گرفتن جنگ تجاری آمریکا با چین، کشاورزان آمریکا زیان زیادی متحمل شدند و نرخ حمایت کشاورزان آمریکا از ترامپ نیز افت زیادی داشت از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ چین به طور متوسط ۲۴ میلیارد دلار محصولات کشاورزی از آمریکا وارد می کرد، با شروع جنگ تجاری واردات چین در ۲۰۱۸ به ۱۶ میلیارد دلار کاهش یافت ودر ۲۰۱۹ نیز به ۱۳ میلیارد دلار رسید.
اقتصاد آمریکا هنوز در حال رشد است اما در حال ورود به چرخه نزولی است و مسائل تجارت جهانی تاثیر زیادی بر اقتصاد این کشور خواهد گذاشت و در کوتاه مدت نیز توافق تجاری بدست آمده با چین بر انتخابات این کشور بی تأثیر نخواهد بود اما به امضا توافق نامه با آمریکا نباید زیاد خوش بین باشیم و احتمال هر اتفاقی هست.
برنامه جامع اقدام مشترک بین ایران و ۶ کشور از جمله آمریکا پس از ۲۰ ماه مذاکره در تیر ۱۳۹۴ به امضاء رسید اما در اردیبهشت ۱۳۹۷ رئیس جمهور آمریکا بصورت یکجانبه از توافق نامه خارج شد و تمام تحریم ها علیه ایران را بازگرداند.
امضاء توافق نامه تجاری آمریکا با چین نیز تضمین اجرا از طرف آمریکا ندارد و در صورت بروز اختلاف بین دو طرف در اجرای مرحله اول ممکن است مرحله دوم هیچ گاه صورت نپذیرد و شاید همین توافق نامه نیز معلق گردد جنگ تجاری بین آمریکا و چین علاوه بر تجارت و بازرگانی به فناوری، جنگ ژئوپولتیک و جنگ افکار عمومی در سطح بین الملل نیز رسیده است.
جنگ و توافق هر دو بخاطر تأمین منافع صورت می گیرد، در توافق تجاری با چین نیز آمریکا به دنبال رونق تولید و اشتغال و افزایش صادرات است.
در زمینه تجاری آمریکا همچنان تعرفه ۲۵درصدی بر واردات ۲۵۰ میلیارد دلار و تعرفه ۵/۷ درصدی بر واردات ۱۲۰ میلیارد دلار از چین را حفظ کرده ودر زمینه مالی نیز آمریکا طیف وسیعی از تحقیقات در مورد بانکهای چینی را آغاز نموده و از سرمایه گذاری شرکتهای آمریکایی در چین و سرمایه گذاری شرکتهای چینی در آمریکا بصورت گسترده جلوگیری می کند.
در زمینه فناوری آمریکا فروش تجهیزات پیشرفته را به چین را محدود و همزمان شرکتهای چینی پیشرو در زمینه فن آوری همانند هوآوی و داهوا را تحت فشار و تعقیب قضایی قرار داده است.
در زمینه ژئوپولتیک آمریکا با مداخله در امور هنگ کنگ، تایوان و سینکیانگ برای به چالش کشیدن تمامیت ارزی چین و در زمینه اقتصادی نیز با تحریم های ثانویه مرتبط با کشورهایی که روابط دوستانه با چین دارند در حال اعمال فشار به چین است از طرف دیگر آمریکا با اعمال فشار و تهدید مراجع و سازمان های بین المللی سعی در تغییر قوانین به نفع خود دارد و در زمینه تجارت نیز با اعمال فشار بر سازمان تجارت جهانی در تلاش برای فشار بر چین و دیگر کشورهای در حال توسعه می باشد.
در بخش افکار عمومی نیز آمریکا با در دست داشتن کنترل رسانه های سنتی و نو ظهور متعدد در سطح جهان سعی در مخدوش کردن چهره کشورهای غیر همسو با خود همچون چین و ایران دارد.
ظهور اقتصاد چین یک چالش بزرگ برای آمریکا بوده است بطور تاریخی روابط آمریکا با چین سه دوره را پشت سر گذاشته است اول از سال ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۰ روابط برد-برد، دوم از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ همکاری رقابتی و سوم ازسال ۲۰۰۸ تا الان که سیاست مهار چین از سوی آمریکا در حال اجراست.
علاوه بر دولت، در دو حزب عمده آمریکا نیز نظرات ضد چین شدت یافته و از نگرش دوستی و همکاری به اجتماع جهت مهار چین رسیده اند.
جنگ تجاری آمریکا تنها معطوف به چین نبوده و در حال حاضر با کشورهای اروپایی، کانادا، مکزیک، ژاپن، کره، هند و برزیل نیز در حال مناقشات تجاری است در گذشته نیز نمونه های زیادی از چنین اعمالی هست، جنگ تجاری آمریکا و ژاپن که در دهه ۱۹۵۰ آغاز شد برای ۳۰ سال تا اوایل ۱۹۹۰ ادامه داشت و یا اختلافات ارزی آمریکا با آلمان در دهه ی ۱۹۸۰ که همزمان با قسمتی از جنگ تجاری آمریکا با ژاپن بود منجر به توافقنامه پلازا در ۱۹۸۵ بین آمریکا از یک طرف و ژاپن و آلمان در طرف دیگر شد. پس از این توافق نامه و پیرو سیاست های پولی تحمیل شده به ژاپن جهت کاهش مازاد تجاری با آمریکا و افزایش ارزش ین در برابر دلار رکود شدیدی تا ۱۹۸۶ اقتصاد را در برگرفت «رکود اندکا»، متعاقب آن بانک مرکزی ژاپن اقدام به افزایش عرضه پول نمود که همزمان قیمت دارایی ها به شدت افزایش یافت و موجب بوجود آمدن حباب در قیمت ها شد و بعد از پنج سال اقتصاد ژاپن به نقطه بحرانی ترکیدن حباب در ۱۹۹۲ رسید.
آمریکا در تلاش است ضمن کنار زدن توافقات و تفاهم نامه های امضاء شده توسط این کشور درگذشته و نادیده گرفتن و یا تغیییر قوانین WTO سیستم جدیدی از تجارت جهانی تعریف و اجرا کند.
به نظر می رسد نظم جدیدی در تجارت و اقتصاد دنیا در حال شکل گیری است که عمدتاً از طریق آمریکا در حال پیگیری می باشد و مختص دوران ریاست جمهوری ترامپ نیز نخواهی بود و با روی کارآمدن رئیس جمهورهای دیگر نیز ادامه خواهد یافت.
از زمان بحران مالی ۲۰۰۸ تاکنون قیمت دارایی ها در آمریکا پیوسته در حال افزایش بوده، شکاف درآمدی گسترش یافت و بسیاری از تولیدات کاهش یافتند هم زمان با جهانی سازی اقتصاد در دهه های گذشته و تقسیم کار بین الملی و تخصصی، بخش هایی از اقتصاد آمریکا آسیب شدید دیده و آن دسته از صنایع که مزیت اقتصادی نداشته اند رو به ورشکستگی رفتند.
کسری تراز تجاری آمریکا رو به رشد بوده و پیوسته واردات آمریکا از صادرات این کشور پیشی گرفته است پس تغییر در رفتار آمریکا با دیکر کشورها و تلاش برای برقراری نظم جدید جهانی طبیعی به نظر می رسداما در کوتاه مدت چند متغییر ممکن است بر رفتارهای آمریکا تأثیرگذار باشد.
اول، انتخابات ریاست جمهوری در آبان سال جاری و احتمال شدت جنگ تجاری آمریکا با دیگر کشورها بخصوص چین در جهت جلب رای.
دوم، اما پاندومی ویروس کرونا و معاقب آن بحران مالی بوجود آمده اخیر در آمریکا و رقم بی سابقه ۲۰ میلیون بیکار طی یکماه گذشته درصورت ورود به جنگ تجاری جدید موجب تأثیر بر بازار سهام و اقتصاد آمریکا خواهد شد که این امر رفتار ترامپ را محدود خواهد کرد و احتمالا سخت گیری ها در این زمینه کاهش یابد.
سوم، به جهت فشار بر چین، آمریکا ممکن است از موضوعاتی همچون کره شمالی، ایران، مناقشات دریای چین و تایوان نیز استفاده کند. اما در بلند مدت جنگ تجاری آمریکا با دیگر کشورها ادامه خواهد داشت و حتی اگر توافق و تفاهم نامه هم امضاء شود به معنای قطعی و دائمی بودن نیست و همانند گذشته ممکن است آمریکا از آن خارج شود.
از جنگ تجاری می توان فرصت ایجاد کرد در جهت ایجاد اصلاحات، گشایش، همبستگی وشکستن انحصارات اقتصادی، همانند آنچه در آلمان بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ اتفاق افتاد و این کشور را تبدیل به یکی از بزرگترین اقتصادهای صنعتی جهان کرد.
نظر شما