"محمد تلخابی" در این یادداشت که به مناسبت ۲۷ اردیبهشت ماه به عنوان گرامیداشت ارتباطات و روابط عمومی، در اختیار ایرنا گذاشته، آورده است: با گذشت ۶۷ سال از عمر نهاد روابط عمومی در کشور هنوز تعریف مناسبی از جایگاه این حرفه کلیدی در سازمان ها وجود ندارد و نمایه موثری در نقد و رشد این حوزه مهم برای تصمیم سازی و تسهیل روابط برون و درون سازمانی ترسیم نشده است.
در حال حاضر روابط عمومی ها در اکثر سازمان ها بیشتر نقش واحد تشریفاتی را بازی می کند و برگزاری جشن ها، مراسم بازنشستگی و تقدیر، مراسم استقبال رسمی و برنامه های از این دست فعال هستند در حالیکه رسالت سازمانی این حوزه در حد مشورت در تصمیم سازی و تسهیل گری راهبردهای توسعه است.
نهاد روابط عمومی عمر چندانی در سازمان ها و اداره های کشور ندارد و به علت ضرورت و نیاز در سازمان ها ایجاد نشده بلکه به دلیل الزام های اداری شکل گرفته وبه همین دلیل تاکنون به صورت جدی به بازی گرفته نشده است.
نگاه سازمان ها به روابط عمومی نگاه دسته چندمی است و بود و نبود آن برای ادارات و سازمان مهم نیست در حالیکه روابط عمومی باید قلب راهبری تصمیم های سازمانی باشد و همگام با مدیر و بدنه سازمان گام های محکم بردارد.
مشکل بیشتر سازمان ها در کشور ارتباط ضعیف روابط عمومی ها با رسانه است زیرا روابط عمومی ها جایگاه اصلی خود را نیافته اند و با تکالیف سنتی و غیرحرفه ای نمی توانند پاسخگوی نیازهای رسانه و تعامل سازنده با آن برای بهره گیری از ظرفیت هایش در راستای خدمت به مردم و تعالی سازمانی باشند.
روابط عمومی ها در برخی از دستگاه ها به عنوان اداره های دسته چندمی و به محلی برای تبعید کارمندان تبدیل شده در حالیکه نبض سلامت اداری و روابط سازنده، از نشاط و پویایی تصمیم سازی این نهاد برمی خیزد.
به دلیل نداشتن ساختار حرفه ای و ضابطه مند روابط عمومی ها عمدتا نردبان سیاست دولت ها هستند و با تغییر دولت ها نگاه به این نهاد و سیاستهایکاری آن تغییر می کند که این آفتی بزرگ است.
اگر تعریف صحیحی از آزادی بیان و آزادی قلم داشته باشیم روابط عمومی های دولتی نمی توانند آزادی کلام داشته باشند زیرا باید بر اساس سیاست های سازمان متبوع خود عمل کنند در حالی که ارتباط آن ها باید مدام با آزادی بیان همراه باشد تا بتوانند مشکلات را بازگو کنند تا مردم و رسانه ها در جریان آن ها قرار گیرند، روابط عمومی تا زمانی که زیر نظر سازمان ها و نگاه سلیقه ای مدیران عمل کنند نمی توانند حرفه ای عمل کنند.
تقابل و همراه بودن روابط عمومی با رسانه و بالعکس موجب کارایی هرچه بیشتر این دو نهاد می شود و ترسیم محتوایی ارتباط معنایی و کلامی جامعه و رشته فهم امور و گفتمان های قالب در این لایه ها و بخش ها به عهده روابط عمومی و رسانه است.
روابط عمومی و رسانه نه تنها در مقابل یکدیگر نیستند بلکه مکمل هم هستند و هر دو باید وظایف ذاتی خود را به خوبی انجام دهند تا زمینه رشد و پیشرفت جامعه را فراهم کنند.
روابط عمومی ها باید حقایق را به رسانه ها منتقل کنند و رسانه ها نیز باید بی طرفانه به مسایل بپردازند و نگاه نقادانه با هدف اصلاح گری و رشد داشته باشند.
متأسفانه روابط عمومی در برخی از سازمانها به اتاق خبری برای تولید مطالبی تبدیل شده است که منافع و بقای مدیر ارشد سازمان را حفظ کند و در برخی از سازمانها به واحد تبلیغات (تبلیغات غیرحرفهای پرهزینه و کماثر) تبدیل شده تا منافع مدیر روابط عمومی را حفظ کند.
روابط عمومیها گاها توسط مدیران سازمانها و افراد غیرمتخصص از مسیر خود منحرف شده و به واحدهایی تبلیغاتی، پوسترچسبان، برگزارکننده مراسم آیینی و تولیدکننده اخبار سیاسی تبدیل شده اند.
ما در حال حاضر با گونههایی از روابط عمومی در سازمانها روبهرو هستیم که منافع مردم را نادیده میگیرند یا در اولویت قرار نمیدهند و همینجاست که باید اشاره شود ما به نوعی از روابط عمومی احتیاج داریم که حافظ منافع مردم باشد و منافع مردم را بالاتر از هر اولویتی قرار دهد.
روابط عمومی باید حافظ منافع مردم باشد، زیرا فلسفه روابط عمومی، مردمداری است و بدون تأمین منافع مردم ، منافع شخصی و سازمانی فقط بهصورت ناپایدار و موقت تأمین خواهد شد. امروزه سازمانهای پیشگام بر این اصل استوارند که وقتی منافع مردم تأمین شود منافع سازمانی و شخصی هم تأمین میشود.
فلسفه روابط عمومی، مردمداری و شنیدن صدای مردم است و نه بلندگو بودن و داد زدن بر سر مردم، مردم ولینعمت سازمانها هستند. مردم ارباب سازمانها هستند و روابط عمومیها قبل از اینکه سازمانها این مهم را درک کنند باید این فلسفه را درک و برای سازمان تبیین کنند.
اگر یک روابط عمومی در سازمانی طرف مردم را بگیرد نشان بلوغ آن سازمان است؛ چرا که اگر منافع مردم تأمین شود حتما منافع سازمان نیز تأمین میشود.
متأسفانه روابط عمومیها در سازمانهای بزرگ ما بهخصوص در بدنه روابط عمومی دولتی امروزه گرفتار بله قربان گویی هستند و خود را در محدوده دستورات رئیس سازمان محدود کرده و مباحث درون سازمانی و ارتباطات کارمندی و همچنین ارتباط با مردم و شنیدن صدای مردم را فراموش کردهاند.
سهم نظرات، پیشنهادها و انتقادات کارکنان و مردم در بهبود امور و فعالیتهای سازمانها نادیده گرفته میشود و متأسفانه روابط عمومیها در رصد کردن اطلاعاتِ محیطی ناکارآمد نشان دادهاند؛ چرا که ارتباط مردم و روابط عمومیها قطع شده است و در چنین شرایطی منافع سازمان و مردم هر دو لطمه میخورد و بهجاست که با برقراری ارتباطات دوسویه هر دو طرف بازی برنده میشوند.
منافع مردم یعنی ارتباطات دوسویه؛ یعنی در ارتباطات شنیدن مهمتر از گفتن است؛ یعنی پاسخگویی سریع و دقیق به سؤالات مردم و اطلاعرسانی بموقع و شفاف.
بر اساس منابع علم ارتباطات، چهار محور علمیگرایی، پژوهشگرایی، سیستماتیک بودن و ایدهآلی بودن از شاخصترین ویژگیهای یک روابط عمومی سرآمد است به طوریکه زمانی مشاورههای مدیر روابط عمومی موثر و کارآمد است که بر اساس پژوهشهای صحیح و کارآمد مطرح شود.
پژوهشمحوری اولویت اجرایی روابط عمومی سرآمد است بنابراین به نظر میرسد فعال کردن بخش افکارسنجی یکی از ارکان مهم روابط عمومیها به شمار میآید.
روابط عمومیها باید توانایی انتقاد در جلسات درونسازمانی خود را داشته باشند تا بتوانند از رئیس، کارکنان و یا عملکرد سازمان انتقاد کرده و مشکلات موجود در سازمان خود که در نتیجه ارتباط موثر با مردم رصد کردهاند به ریاست سازمان منتقل کنند.
روابط عمومیها باید آخرین امکانات موجود روز و از همه مهمتر حمایت مدیران سازمان خود را در اختیار داشته باشند تا بتوانند بخوبی به وظایف عمل کنند و نتایج مثبتی را برای سازمان خود رقم بزنند./
نظر شما