در این تفسیر "جیب مشعل" می افزاید: ۱۹ سال است که جنگ فرسایشی افغانستان ادامه دارد؛ اما امروز این آمریکاست که دارد می رود و این طالبان است که می ماند.
ظرف یک دهه گذشته گروه "طالبان" شکست های سنگینی را از حملات هوایی آمریکا و از عملیات های دولت افغانستان متحمل شده است. اما هیچکدام از این شکست ها وضعیت میدانی جنگ افغانستان را تغییر نداده و طالبان کماکان کشته ها و زخمی هایش را جابجا می کند و ذره ای از خشونت ها نکاسته است.
"مولوی محمد قیس" رئیس کمیسیون نظامی طالبان در استان "لَقمان" می گوید:" جنگیدن برای ما عبادت است".
او ادامه می دهد: در این راه اگر برادری کشته شود، برادر دیگر فرمان خداوند را سرپیچی نمی کند و پا جای پای برادر شهیدش می گذارد.
در ماه مارس(اسفند) طالبان با آمریکا یک توافق صلح امضا کرد و امروز آن توافق در شُرف ثمر دادن است و رویای دیرینه طالبان که همان خروج سربازان آمریکایی از افغانستان است گویا دارد محقَق می شود. این نتیجه برای طالبان حاصل نشد، مگر با تلفیق رویکردهای قدیم و جدید و تلفیق نسل های قدیم و جدید.
طالبان پس از ۲۰۰۱، در قالب یک شبکه نامتمرکز از شبه نظامیان و فرماندهان سطح پایین خود را قوی کرد و موفق شد یارگیری کند و منابع بومی برای خود کشف کند. همه این اتفاقات در حالی رخ داد که رهبر برجسته گروه همچنان در کشور همسایه یعنی پاکستان پناه گرفته است.
گروه طالبان خودش را یک "گروه جهادی" الهام گرفته از "ایدئولوژی اسلامی" معرفی می کند. اما همین گروه شورشی به تدریج مبنای شورشگری اش را بر پایه برنامه ریزی و اجرای عملیات های تروریستی گذاشت و حلقه فشار را بر دولت افغان روز به روز تنگتر کرد.
منبع اصلی تامین مالی ادامه حیات و شورشگری این گروه جهادی؛ قاچاق مواد مخدر و دست داشتن در جنایات سازمان یافته است.
اما به اقتضاء زمان، طالبان شیفته وسوسه قدرت و با این اشتیاق مترصد شد کمی از آن ایدئولوژی بنیادین خشن و هولناک اولیه اش فاصله بگیرد و با دولت افغانستان برای سهیم شدن در قدرت مستقیما رسما وارد گفت و گو بشود.
طالبان هیچگاه علنا از این بابت که در گذشته لنگرگاه تروریسم بین الملل بوده است، اعلام برائت نکرده است. طالبان هیچگاه از اینکه در دوران حاکمیتش در دهه ۱۹۹۰میلادی بر افغانستان، چه خشونت هایی را به نام " اجرای حکم شریعت" نه تنها بر زنان و اقلیت های دینی - قومی که بر کل جامعه افغانستان روا داشته است، اعلام برائت نکرده است.
طالبان حتی امروز هم با این دموکراسی نیم بندی که در عرض دو دهه گذشته به لطف تلاش های دولت های غربی در این کشور برقرار شده است، بشدت مخالفت می کند و آن را ارتداد و زیر پا گذاشتن شریعت دین بر می شمرد.
"امیر خان متقی" رئیس دفتر رهبر عالی طالبان در دوحه قطر می گوید:" ما دلمان می خواهد توافق صلح تمام و کمال اجرا شده تا صلح بطور جامع و فراگیر برقرار شود. اما تا زمانی که زندان ها از افراد ما پر است و مادامیکه نظام حاکمیتی کشور نظام رایج غربی است و طالبان هم باید برود و در خانه بنشیند، ما هرگز حاضر به گفت و گو کردن نخواهیم بود".
متقی اشاره می کئد: دولت افغانستان با پول خارجی ها، سلاح خارجی ها، و تامین اعتبار مالی خارجی ها سرپاست.
آخرین باری که یک قدرت اشغالگر خاک افغانستان را ترک کرد، سال ۱۹۸۹ بود. در آن سال مجاهدین افغان با کمک و پشتیبانی آمریکا کمک کردند شوروی سابق از افغانستان بیرون رانده شود. دولتی سر کار آمد که خیلی زود یک گروه شبه نظامی آن را سرنگون کرد و بعد از یک نبرد کوتاه مدت، گروه "طالبان" از دل این جدال سر برآورد و خودش را حکمران افغانستان معرفی کرد.
اما امروز گفت و گوهای صلح خود زمینه وحشت افغان هاست. مردم می ترسند که از این مذاکرات هم طالبان به عنوان قدرت مسلط حاکم بیرون بیاید و دوباره همان روزگار شوم وحشت حکمرانی طالبان تکرار شود. طالبان یک سازمان یک دست و یکپارچه نیست. رهبری این گروه شورشی ماشین جنگی اش را بطور پراکنده و نامتناسب در اقصی نقاط کشور به راه انداخته است. هرکدام از این سلول های جنگی خودکفا هستند.
طالبان امروز قریب به ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار رزمنده فعال دارد و دهها هزار مرد مسلح و شریک و همراه هم به صورت پاره وقت با آن همکاری دارند. طالبان یک دولت در سایه حکومتی است که کنترل آنها را در دست دارد. برخی خدماتی را در این نواحی اداره می کند و مشاجرات را حل و فصل می کند.
"تیمور شرعان" از مقامات سابق دولت افغانستان در باره این گروه شرح می دهد:" طالبان یک شبکه شورشی است. بسیار نامتمرکز است. توانایی آن را دارد که فرماندهان محلی اش را تامین منابع کند و خودشان را از حیث لجستیکی آماده کنند. اما مشروعیت این فرماندهان فقط از ناحیه یک رهبر کسب می شود".
رهبری طالبان سالهاست که در پاکستان مستقر است و از سوی دستگاه جاسوسی نظامی این کشور حمایت می شود. این پناهگاه به تداوم حیات طالبان کمک موثری کرده است.
در عرض این سالها؛ طالبان تلفات سنگینی را از حملات هوایی آمریکا متحمل شده است. از سال ۲۰۱۳ تا به امروز آمریکا نزدیک به ۲۷ هزار بمب بر مواضع این گروه ریخته است و طالبان فقط ظرف یک هفته صدها تن از جنگجویانش را از دست داد.
برای رفع این نقیصه، طالبان اقدام به تشکیل نیروی عظیم ذخیره کرده است تا به هنگام تلفات بیشمار، مشکل جایگزینی نیرو نداشته باشد.
سال ۲۰۱۹ سال مرگبار برای طالبان بود. مقامات افغان می گویند که سال گذشته در هر ماه ۱۰۰۰ نیروی طالبان از بین رفته اند یعنی اینکه تا پایان سال طالبان تقریبا یک چهارم نیروهایش را از دست داده است.
ظرف یک دهه علاوه بر حملات هوایی نیروهای افغان، آمریکا حدود ۷۴۰۰ بمب در افغانستان ریخته است. حتی در اوج حضور نظامی آمریکا و تلاش های دو کشور برای همراه کردن مردم نواحی با دولت کابل، طالبان اقدام به یارگیری می کرد تا ماشین جنگی اش از حرکت نیفتد.
طالبان هرکجا که زورش به جذب مردم نرسد، دست به دامن دو میلیون افغانی مهاجر در خاک پاکستان می شود. متاثر از تفکرات اعتقادی؛ مدارس علوم دینی پاکستان بهترین محل جذب نیرو برای طالبان است.
طالبان به شبه نظامیان خود حقوق منظم پرداخت نمی کند بلکه فقط مخارجشان را تقبل می کند. رهبری طالبان به فرماندهان محلی اش این اجازه را می دهد که منابع منطقه را به یغما ببرند و آزادانه غنایم جنگی را تصرف کنند. طالبان مبارزه اش را " جنگ مقدس" می نامد که اصطلاح دینی اش "جهاد" است.
این گروه شورشی برای پایدار نگاه داشتن این جنگ به گفته او "مقدس"، خودش را مُحِق به غارت ثروت ملی افغانستان می داند. مالیات هایی که از مردم قلمرو تحت کنترلش اخذ می کند را متمرکز می کند. در جرائم سازمان یافته و قاچاق مواد مخدر در محل شریک می شود. در این جنگ هرآنچه که از ثروت ملی و خصوصی بدستش می افتد، آن را "غنیمت جنگی" به حساب می آورد و تصرفش می کند.
طالبان در تمام مناطقی که در تصرفش است، مبارزان و رهبران گروه را در مشاغل و پستهایی مشغول به کار می کند.
رهبر طالبان "مولوی هیبت الله آخوندزاده" نام دارد که حتی پسرش را در راه آرمان های گروه به یک عملیات انتحاری فرستاده است.
توافق با آمریکا کمک قابل توجهی به پیشبرد تبلیغات طالبان کرده و یک برگ برنده در دستان این گروه است.
با وجود ظهور فرماندهان جدید در سالهای اخیر، اما شورای رهبری طالبان را همچنان غالبا همان چهره های قدیمی تشکیل می دهند که ستون های اولیه تشکیل این گروه شورشی را در سالهای اولیه پس از تهاجم آمریکا ریختند.
رهبران سیاسی قدیمی می گویند سخت ترین چالشی که این گروه تاکنون با آن مواجه بوده است، چالش حفظ تعادل در رهبری است. طالبان از یک چیز کاملا مطمئن است و آن؛ زنده نگاه داشتن "ایدئولوژی" برای مقدس شمردن " خشونت" است. تا زمانیکه رهبران دینی و نظامی طالبان جنگیدن را "مقدس" می شمرند، جنگ ادامه خواهد داشت.
اینک طالبان در دهه دوم شورشگری خود، سیر قهقرایی است به دوران جاهلیت بشر. طالبان؛ مجسمه یک تفکر جزم اندیش است، مجسمه یک ایدئولوژی افراط گرایانه که اصولش بر پایه "بیرحمی" و " واپسگرایی " بنیان نهاده شده است.
طالبان نماد "خشونت" و نماد توانایی حمله است؛ حمله حتی به حفاظت شده ترین بخشهای پایتخت افغانستان، کابل. حمله انتحاری با کامیون، ون و حتی آمبولانسهایی مملو از مواد منفجره به قلب شهر و برجای گذاشتن صدها کشته و زخمی.
اما آیا اگر رویای طالبان به حقیقت بپیوندد و آمریکا از افغانستان خارج بشود، آیا همان چالش هایی که کشور را روزی تا آستانه فروپاشی سوق داده بود، این بار نیز پیش روی طالبان ظاهر نخواهد شد؟
نظر شما