روابط واشنگتن و مسکو در بدترین شرایط آن از سال ۱۹۸۵ تاکنون قرار دارد. گذشته از نگاه «دونالد ترامپ» به تحولات مربوط به روسیه در کل ساختار و راهبردهای سیاست خارجی ایالات متحده روسیه را یک تهدید مهم برای امنیت ملی و جایگاه بین المللی خود میبیند. این دیدگاه ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری «ولادیمیر پوتین» که با رشد قدرت اقتصادی و سیاسی مسکو همراه بود، تشدید شدهاست.
گمانهها در مورد دخالت مسکو در انتخابات سال ۲۰۱۶ ایالات متحده و ادامه همان روند برای انتخابات پیش رو باعث شده روسیه به سمی مهلک در سیاست داخلی ایالات متحده تبدیل شود به گونهای که از ۱۹۵۰ تاکنون وجود چنین دیدگاهی بیسابقه بوده است. جنگ در اوکراین و الحاق کریمه در کنار حمایت مسکو از «بشار اسد» و «نیکلاس مادورو» در سوریه و ونزوئلا باعث چالشهای بسیار برای واشنگتن شد.
هنگامیکه ترامپ وارد کاخ سفید شد تصمیم گرفت تا روابط خود با روسیه را تقویت کند اما بقیه شاخههای اجرایی و کنگره ایالات متحده سیاستهای تند و سختگیرانهای را در قبال روسیه به کار بستند؛ مجموعهای از تحریمها را علیه مسکو برقرار کردند و دیپلماتهای این کشور را اخراج نمودند و در راهبرد امنیت ملی ایالات متحده، روسیه و چین را دو تهدید اصلی برای امنیت ملی آمریکا معرفی کردند.
به اعتقاد تحلیلگران اگرچه در چند سال اخیر در بهترین حالت روابط روسیه و آمریکا مخلوطی از همکاری و رقابت بود اما امروزه این روابط بیشتر به دشمنی تبدیل شدهاست.
روسیه و آمریکا بعنوان دو ابرقدرت هستهای، مسئولیتی منحصربفرد در مورد صلح جهانی و توسعه تسلیحات هستهای، بیولوژیکی و شیمیایی در سرتاسر جهان دارند. علاوه بر این چالشهای جهانی همچون تروریسم، تغییرات اقلیمی، مقابله با کووید ۱۹ و حاکمیت قطب شمال نیازمند همکاری دو طرف است. چالش برای یافتن موازنه میان همکاری و رقابت و شکلدهی به روابط دوجانبه موضوعی مهم ارزیابی میشود. اندیشکده «بروکینگز» در گزارشی تحلیلی ضمن بررسی دلایل روابط پرتنش روسیه و ایالات متحده، مسائل مهم در شکلدهی به نوع روابط دو طرف را اینگونه بیان کرد: روابط ایالات متحده و روسیه اکنون در بدترین حالت آن قرار دارد.
در دوره ریاست جمهوری پوتین روسیه متمرکزتر و کشوری اقتدارگرا و بازیگری در عرصه جهانی مبدل شده که نفوذ ایالات متحده را به چالش میکشد. بر همین اساس چالشهای کنونی جهان میطلبد روسیه و آمریکا موازنه مطلوبی را بین همکاری و رقابت دوجانبه برقرار سازند.
افزایش تنش در دوره ریاست جمهوری پوتین
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بسیاری از سیاستمداران ایالات متحده تصور میکردند که روسیه را از چرخه کمونیسم شوروی بیرون کردهاند و از آن به بعد این کشور به غرب میپیوندد و بیشتر شبیه آمریکا یا اروپاییها میشود. آمریکا مشاوران سیاسی و اقتصادی خود را هم به مسکو فرستاد تا با مردم و بخش خصوصی این کشور همکاری کنند و اصول دموکراسی و بازار آزاد را در روسیه نهادینه سازند. اما پس از مدتی مشخص شد که تاریخ این کشور درک منحصر بفرد و متمایزی از جایگاه روسیه در جهان و شکل دولت دارد.
طبق تحلیل فوق از نگاه آمریکا در دهه ۱۹۹۰ روسیه جامعهای کثرتگراتر از امروز بود اگرچه دورهای پر هرج و مرج بود. امتیاز نفوذ در کشورهای برجای مانده از شوروی از جمله اصول مهم برای مسکو باقی ماند و براساس آن نباید این کشورها به اتحادیه اروپا یا ناتو میپیوستند. روسیه نه تنها خط امنیتی خود را مرزهای فدراسیون روسیه تعیین نکرد بلکه همان مرزهای اتحاد جماهیر شوروی را قبول دارد و از ایالات متحده و اروپا میخواهد تا این اصل را بپذیرند. واشنگتن البته این پیشفرض را نمیپذیرد و اصرار میکند همسایگان روسیه حق انتخاب خودشان را در سیاست خارجی دارند.
در دوره ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین روسیه به کشوری پرقدرتتر و بازیگری بین المللی تبدیل شد که با نفوذ آمریکا مقابله میکند. اگرچه این کشور در حوزههای اقتصادی و نظامی ضعیفتر از ایالات متحده است اما توانایی نفوذ آن در اقصی نقاط جهان موجب مخاطره برای منافع رقبا میشود.
به نوشته بروکینگز، واشنگتن و مسکو به صورت بنیادین دیدگاههای مفاوتی نسبت به شکل یک رابطه سازنده دارند. دو کشور در دو برحه همکاری خوبی را به نمایش گذاشتند: دقیقا بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ روسیه به آمریکا برای حمله به افغانستان کمک کرد و اطلاعات لازم را فراهم ساخت. بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ نیز دوره تنظیم دوباره روابط میان باراک اوباما و دیمیتری مدودف روسای جمهوری دو کشور بود و آنها در زمینه کنترل تسلیحات، افغانستان، ایران و طیف وسیعی از مسائل همکاری داشتند.
با بازگشت پوتین به کاخ کرملین در سال ۲۰۱۲ شرایط تغییر کرد و دادن پناهندگی به ادوارد اسنودن(ییمانکار NSA ) نمونه این روند بود. پوتین درخواست اوباما برای استرداد اسنودن را رد کرد و به همین دلیل رئیس جمهوری آمریکا هم دیدار با پوتین را لغو کرد.
اقدامات روسیه در سال ۲۰۱۴ و مسائل مربوط به اوکراین هم ضربه مهلک دیگری بر روابط دو کشور بود که در نهایت به الحاق کریمه به خاک روسیه منجر شد. این اقدام برخلاف یادداشت تفاهم سال ۱۹۹۴ میان روسیه، آمریکا و اوکراین و بریتانیا بود که خواستار احترام به تمامیت اراضی اوکراین بود. درگیریها و جنگهای آن دوره و دخالت مسکو باعث شد تا واشنگتن تحریمهایی را علیه نزدیکان پوتین و به ویژه دسترسی روسیه به بازارهای مالی ایجاد کرد.
ورود روسیه به جنگ در سوریه از سال ۲۰۱۵ و حمایت از بشار اسد نیز تنش با ایالات متحده را افزایش داد زیرا واشنگتن پشتیبان مخالفان اسد بود. براساس خبرها پس از خروج نسبی آمریکا از سوریه نیروهای روسی پایگاههای آمریکا را تحت کنترل خود در آوردند و از سیاستهای اسد در ادلب حمایت کردند.
به اعتقاد اندیشکدهها و تحلیلگران آمریکایی، بزرگترین ضربه به روابط مسکو-واشنگتن اما دخالت سایبری مسکو در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ بود. براساس اطلاعات گزارش کمیته مولر یک کارخانه در سنپترزبورگ به صورت شبانهروزی و با استفاه از شبکههای مجازی برای قطبیسازی جامعه آمریکا تلاش کرد و در بین شهروندان تردیدها نسبت به مشروعیت دموکراسی آمریکایی را تقویت ساخت و از این بستر برای پیروزی دونالد ترامپ در مقابل هیلاری کلینتون استفاده کرد. این مداخله انتخاباتی اکنون از طریق رسانههای اجتماعی در چرخه انتخابات ۲۰۲۰ نیز ادامه مییابد.
مرگ رژیم کنترل تسلیحات
مهمترین مساله برای دولت بعدی آمریکا توافق استارت جدید در زمینه تسلیحات راهبردی دوطرف خواهد بود زیرا مهلت این توافق ۵ فوریه سال ۲۰۲۱ به پایان میرسد. این توافق آخرین معاهده پیمانSALT در زمینه محدودیت تسلیحات استراتژیک بود که از دهه ۱۹۷۰ به اجرا در میآمد و برای ۵ دهه محدودیت تعداد کلاهکها و امکانات لجستیکی را برای دو طرف مشخص میکرد.
استارت جدید برای ۵ سال قابل تمدید است. ضمن اینکه مذاکره دو طرف در زمینه توافق آتی برای مدرنسازی تسلیحات هستهای و تهدیدات سابیری را فراهم می کند. دولت ترامپ تاکید دارد هر توافق استارت تازهای باید با مشارکت چین به امضا برسد اما پکن با این استدلال که زرادخانه آن بسیار کوچکتر از ایالات متحده و روسیه است از پذیرش این امر خودداری میکند. زیرا دو کشور فوق ۹۰ درصد تسلیحات هستهای جهان را در اختیار دارند.
تارنمای مرکز « NewRepublic» آمریکا اعتقاد دارد با سیاستهایی که دونالد ترامپ از خود بروز میدهد، ایالات متحده قادر نخواهد بود در یک مسابقه تسلیحاتی با روسیه و چین به موفقیتی دست پیدا کند. تنها پیامد قمار هستهای بچهگانه ترامپ، پایان یافتن مبحث کنترل تسلیحات در جهان خواهد بود.
تاکنون واشنگتن و مسکو از پیمان تسلیحات میانبرد سال ۱۹۸۷ خارج شدهاند و تنها توافق باقیمانده همین استارت جدید است که اگر تا سال ۲۰۲۱ تمدید نشود، دیگر مانعی برای محدودسازی زاردخانه هستهای دو کشور وجود نخواهد داشت. مهمترین پیامد این واقعه تشدید مسابقه پرهزینه تسلیحاتی در آینده و گسترش سلاحهای هستهای در جهان خواهد بود.
نشریه آمریکایی «Defensenews» هم بر این باور است که زمان چندانی برای امضای یک معاهده کنترل تسلیحاتی باقی نماندهاست و در صورتی که دوره استارت جدید به پایان برسد در واقع جهان با هیچ محدودیت قانونی در سالهای آینده مواجه نخواهد شد.
دست برتر روسیه در اوکراین
مساله مهم دیگر برای کاخ سفید حل فصل تنش در اوکراین است که بسیار دشوار خواهد بود. اگرچه واشنگتن تلاش دارد تا در چارچوب نورماندی به همراه آلمان، فرانسه، روسیه و اوکراین به درگیریها پایان دهد اما کاخ سفید هنوز تمایل ندارد نقش مهمتری را در مذاکرات صلح برعهده بگیرد.
به نوشته اندیشکده « Atlantic Council» برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در اوکراین با اقدام مسکو در زمینه اعطای پاسپورت روسی به شهروندان در مناطق شرقی تحت کنترل مسکو همراه شد. در شرایطی که صدها هزار تن تابعیت روسی را دریافت میکنند در عمل فرایند الحاق این منطقه به خاک روسیه عملا تکمیل میشود؛ در این شرایط مقابله با سیاستهای کاخ کرملین در چارچوب نشست نورماندی و عملیاتی شدن خواستههای واشنگتن سخت میشود.
کاخ سفید و روابط مسکو-پکن
نزدیکی بیشتر روسیه به چین در حال تبدیل شدن به یک چالش مهم برای ایالات متحده است. بنابر ادعای بروکینگز، واشنگتن قادر است مسکو را از پکن دور نگاه دارد. آمریکا نباید سیاستهایی را دنبال کند که دو کشور را با یکدیگر هماهنگتر میکند؛ جنگ تجاری با چین و تحریمها علیه روسیه از جمله محرکها در نزدیکتر شدن دو کشور هستند.
تحریمها بر اقتصاد روسیه تاثیر منفی داشته اما نتوانسته سیاست مسکو در اوکراین را تعدیل کند یا از مداخلات سایبری این کشور در آمریکا بکاهد. تحریمهای بیشتر علیه روسیه همچون تحریم خط لوله نورداستریم ۲ حتی متحدان آمریکا به ویژه آلمان را تحت تاثیر قرار داد، ضمن اینکه اثر اندکی بر روسیه داشت و تنها تکمیل این پروژه را چند ماه به تاخیر انداخت. تحریمهای کنگره هم در وادارسازی روسیه برای تغییر سیاست چندان موفق نبود و باید در آنها به عنوان ابزاری کارآمد تجدیدنظر شود.
از دیدگاه بروکینگز، بیماری کووید۱۹ البته فرصتی برای ایالات متحده است تا همکاری خود را با روسیه توسعه دهد ولی ایجاد یک رابطه سازندهتر با روسیه چالش اصلی واشنگتن باقی خواهد ماند. واشنگتن و مسکو درک متفاوتی از محرکهای سیاست جهانی دارند. روسیه به دنبال ایجاد جهان پساغربی است که در آن ایالات متحده یکی از چند بازیگر قدرتمند جهان است و دیگر بر عرصه بین الملل سیطره ندارد. روسیه به دنبال حوزه نفوذ خود و بهرسمیت شناختن آن از سوی کاخ سفید است. این موضوعی است که هیچ یک از دولتها در واشنگتن از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تاکنون تمایلی به پذیرش آن نداشتند.
نظر شما