این روزها کمتر رسانه، خبرگزاری، مقام یا تحلیلگر مسائل بینالمللی را میتوان یافت که منصفانه یا حتی با نگاه مغرضانه و غیرمنصفانه، تحول اخیر در روابط بینالملل را رصد کند و به ثبت رویدادی تاریخی و بینظیر در این عرصه اذعان نداشته باشد.
شاید هر کدام از تحلیلگران با زاویه مثبت یا مغرضانه و منفی خود به اثرات و نتایج آن بپردازند، اما همگان به اهمیت و بزرگی حضور نفتکشهای ایرانی در سواحل ونزوئلا معترف هستند که نمونه مشابهی در این حجم و ابعاد آن هم میان دو کشور تحت تحریم که در یک سوی آن ایران به اذعان مقامات آمریکایی با شدیدترین تحریمها در طول تاریخ قرار دارد و در سوی دیگر کشوری در آمریکای لاتین با هزار کیلومتر فاصله با آمریکا و البته به اعتقاد دکترین مونروئه، حیات خلوت آمریکاست، وجود ندارد.
نفتکشهای ایرانی، کشوری درگیر با تحریم، یک به یک از اقیانوس اطلس و مسیر نام آشنای جبلالطارق که چندی قبل نفتکش ایرانی در آن توقیف شده بود، عبور کردند تا در دریای کارائیب جایی در نزدیکی آمریکا، بنزین و تجهیزات فنی را در سواحل الپالیتو و پانتاکاردین به ونزوئلا، کشور دیگر تحت تحریم آمریکا تحویل دهند.
پنج نفتکش از ایران با سیستم موقعیتیاب روشن و پرچم برافراشته وارد میشوند و مورد استقبال باشکوه مردم ونزوئلا و تقدیر رئیسجمهور این کشور از رهبری، دولت و ملت ایران قرار میگیرند تا پیام روشنی را از همکاری راهبردی به دوستان و دشمنان خود برسانند، پیامی که به وضوح قابل درک است.
ایران ۴۰ سال تحریم و فشار را پشت سر گذارده و در دو سال گذشته به اعتراف مسئولان آمریکایی به امید تغییر رفتار، باز شدن میز جدیدی برای مذاکره، قرار گرفتن مولفههای تازهای بر روی میز و نهایتا به انزوا کشاندن ایران که همه این حداکثرهای مورد انتظارسختترین و شدیدترین تحریمها را متحمل شده است. تداوم این رویه ضرورت اتخاذ رویکرد جدیدی را نه تنها برای ایران که برای بسیاری از کشورهای دیگر ایجاد کرده است.
ایران پس از گذشت چهار دهه، روندها و رویکردهای مختلفی را در مدیریت شرایط بحران تجربه کرده و حالا دیگرانی هم هستند که ملاحظه میکنند آمریکا با ابزار تحریم درصدد اعمال سیاستهای یکجانبهگرایانه خود بوده و به قدری موضوع لوث شده که کارایی لازم را ندارد.
ترامپ رویکرد منحصر به فردی در تعاملات بین المللی آمریکا در پیش گرفته است. حتی متحدین آمریکا هم از این روکردهای مخرب در امان نبوده اند. این کشورها دوستآمریکا در این ایام بارها مورد تهدید و تحریم قرار گرفتهاند، حالا مسیرهای جدیدی همچون کنار گذاردن دلار از معاملات، تعریف سیستم بانکی جدید و... را میآزمایند تا از تحریمهای آمریکا مصون بمانند و این یعنی هر روز از کارایی ابزارهای قدرت آمریکا کاسته میشود و همبستگی و نادیده گرفتن فشارهای آمریکا بیشتر و بیشتر میگردد.
اروپاییها که در برخی مقاطع تاریخی، دورههایی از اتخاذ سیاستهای مستقل را در سیاست خارجی تجربه کرده بودند هم نتوانستند نه تنها در موضوع برجام بلکه در بسیاری از دیگر مسائل بینالمللی و جهانی پای امضا و تعهدات خود به ایران بایستند و علیرغم آنکه همراهی خود با سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا هم نشان دادند اما هر بار به بهانهای مورد تهدید قرار میگیرند. وضعیت چین و روسیه هم که این روزها در درگیری و تنش با آمریکا مشخص است و پای جنگ سرد جدید هم آرام آرام نمایان میشود.
در چنین اوضاع و احوالی ایران علیرغم همه موانع و مشکلات و حتی در بحبوحه مقابله با کرونا که اتفاقا به دلیل جانفشانی مدافعان سلامت و تدابیر اتخاذ شده از بسیاری کشورهای جهان موفقتر عمل کرده است، در برابر تهدیدات و تحریمهای ظالمانه ایستادگی کرد و همه توان خویش را به کار گرفت تا با همراهی دوستان و متحدان خود، عرصه جدیدی بگشاید که یکی از مهمترین آنان همین ابتکار عمل و اقدام تاریخی است که علیرغم همه تهدیدات به وقوع پیوست تا با کشوری در آن سوی کره خاکی و تحت تحریم مراوده اقتصادی نماید و این یعنی هیمنه هژمونی آمریکا کمرنگ و کمرنگتر میشود.
به اذعان بسیاری از کارشناسان و دست اندرکاران سیاست خارجی و از جمله مسئول سیاست خارجی اروپا، دوره جدیدی در عرصه بین الملل و مشخصا منطقه آسیا آغاز شده و با روندها و رویدادهای جدید، نمیتوان انتظار داشت تا آمریکا بتواند بار دیگر مدیریت جهانی را در اختیار داشته باشد. شاید تلاش اخیر ترامپ برای تعویق نشست گروه هفت و تاکید بر ضرورت حضور روسیه، هند، استرالیا و کره جنوبی برای حضور در این نشست را بتوان در راستای بازیابی حضور موثرتر قلمداد کرد.
اینکه چه تحولاتی در ادامه این اقدام شکل خواهد گرفت موضوع دیگری است، اما نکته مهم آن است که ایران و ونزوئلا علیرغم همه تهدیدات و تحریمها این گام مهم را در تاریخ ثبت کردند و نمایشی از روابط راهبردی را عرضه کردند و نشان داند تحریمها علیرغم ایجاد برخی مشکلات برای مردم، نمیتواند رویکردهای درست را برهم بزند و استقلال یک ملت را نشانه رود.
از زاویه دیگری هم باید به این مهم توجه کرد که نگاه بخش عمدهای از افکارعمومی جهان و مسئولان و تحلیلگران حوزه سیاست خارجی بر این موضوع متمرکز خواهد بود که ظرفیت و توان ایران در مقابله با تهدیدات و همچنین روند تصمیمگیری و اقدام مستقل و متکی بر داشتههای مردمی، فرهنگی و تمدنی خود، ستودنی است و این ثبت مهم تاریخی بیتردید در نگاه ملتها به بزرگی دیده خواهد شد و همه اینها یعنی قدرتمندتر شدن ایران که میتواند در عرصه بینالملل ایفای نقش کند و ظرفیت و توانایی مقابله با تهدید را در خود بیش از پیش ایجاد کند.
*دکترای جامعهشناسی سیاسی
نظر شما