در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که با هدف مقابله با کمونیسم تأسیس شده بود دچار بحران هویت شد، اما تلاش کرد با تعریف مأموریتهای جدید و توسعه نفوذ و حضور در مناطق مختلف، موجودیت خود را از خطر رکود و انحلال دور کند.
یکی از مناطق موردنظر ناتو آسیای مرکزی بود که پس از فروپاشی اتحاد شوروی دچار خلأ قدرت شده بود. حضور ناتو در آسیای مرکزی که حوزه نفوذ روسیه محسوب میشود بهمثابه تهدیدی برای امنیت مسکو قلمداد میشود. گسترش حضور ناتو در آسیای مرکزی موجب افزایش همکاری نظامی و امنیتی روسیه با کشورهای منطقه شده است. این موضوع باعث شد که روسیه برای جلوگیری از حضور ناتو به مناطق آسیای مرکزی توجه جدیتری کند.
تلاش ناتو برای تقویت حضور در آسیای مرکزی
تحولات جهان پس از حوادث ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، اهمیت استراتژیک منطقه آسیای مرکزی را دوچندان کرد. حضور ناتو در افغانستان و تغییر استراتژی آمریکا از امنیت انرژی به استراتژی مبارزه با تروریسم در محیط پیرامونی آسیای مرکزی و اقدام به همکاری در زمینههای مختلف سیاسی، نظامی و عملیاتی در این منطقه ائتلافبندی جدید را به وجود آورد.
گسترش ناتو به شرق پس از فروپاشی شوروی در دستور کار سران ناتو قرار گرفت و در دوران ریاست جمهوری «بیل کلینتون»، بهعنوان یک طرح عینی و در نهایت، به یک سیاست عملیاتی تبدیل شد. در این تصمیم آسیای مرکزی مورد اهمیت و توجه قرار گرفت. کشورهای آسیای مرکزی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دلایل مختلفی تمایل به حضور در ناتو دارند. ناتوانی در تأمین امنیت ملی یکی از عوامل گرایش کشورهای آسیای مرکزی در پیوستن به ناتو بوده است. اکثر کشورهای این منطقه دارای دولتهای در حال رشد و توسعه هستند و ازاینجهت تمایل دارند با پیوستن به سازمانهای فرا منطقهای چون ناتو، امنیت ملی خود را تضمین کنند. نگرانی از سلطه مجدد روسیه بر حاکمیت این کشورها نیز عامل دیگری از تمایل حضور این کشورها در پیوستن به ناتو بوده است.
دلایلی نظیر وجود اقلیتهای روس در هر کدام از این جمهوریها و منابع سرشار انرژی، روسیه را وادار میکند که همواره نقش سنتی خود را در این منطقه ایفا کند. روسیه همچنان به حضور قدرتمندانه خود بیشتر از هر دولت خارجی در منطقه آسیای مرکزی علاقه نشان میدهد.
در تشریح اوضاع منطقه، برخی تحلیلگران قدرت سیاسی ویژهای را برای جنبشهای اسلامی در آسیای مرکزی و قفقاز قائل و بر این باورند که تکاپوهای سیاسی- مذهبی در سالهای اخیر بیشتر شده است. هرچند که مذهب قرنها است در این منطقه حضورداشته، اما در شرایط خاص سیاسی و اجتماعی میتواند قدرت مانور بیشتری داشته باشد که از دید برخی طیفی از پویشهای منتسب به مذهب بنیادگرایی نامیده میشود. بنابراین بسیاری از حاکمان این منطقه که اسلام سیاسی را بهعنوان یک تهدید قلمداد میکنند، همکاری با سازمانهایی چون ناتو را لازم میدانند. مجموع این عوامل زمینه را برای پذیرش سازمانهای فرا منطقهای چون ناتو در آسیای مرکزی و قفقاز فراهم میکند.
کارشناسان بر این باورند که استراتژی ناتو در آسیای مرکزی متأثر از منافع کشورهای عضو بهویژه آمریکا است و به دنبال اهداف مختلفی است. از جمله این اهداف میتوان به تأمین امنیت انرژی، مبارزه با تهدیدهای نوین و جلوگیری از انتقال آنها به مرزهای اروپا اشاره کرد. ناتو که تحت نفوذ آمریکا بهعنوان قدرت مسلط قرار دارد، در سالهای اخیر کاملا در راستای منافع و اهداف واشنگتن عمل کرده است. این مساله باعث شده تا «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه در انتقاد از ناتو، آن را ابزار سیاست خارجی آمریکا قلمداد کند. از دیدگاه وی در این سازمان نظامی، کشورهای همپیمان حضور ندارند، بلکه ناتو صرفاً متشکل از کشورهایی وابسته به آمریکا است. افزایش رویارویی ناتو با روسیه در شرق اروپا که در راستای سیاست خارجی آمریکا برای مهار روسیه انجام میشود، نشاندهنده ماهیت ابزاری ناتو برای واشنگتن است.
استراتژی روسیه در قبال ناتو
تحلیلگران حوزه بینالملل معتقدند که عملکرد ناتو در دوره پساجنگ سرد بیش از اینکه تقویت امنیت و ثباتآفرینی باشد، بیشتر بهسوی امنیت زدایی و تنشآفرینی بوده است. رویکرد خصمانه ناتو در قبال روسیه و تلاش برای به عضویت درآوردن کشورهای حوزه خارج نزدیک روسیه، همواره از دلایل مهم وادار ساختن مسکو به افزایش بودجه نظامی و استقرار و آمادگی نیروهای نظامی این کشور و برگزاری رزمایشها در مرزهای غربی روسیه بوده است. مسکو بارها نگرانی خود را نسبت به تقویت نیروهای ناتو در شرق اروپا ابراز کرده است.
هرچند ناتو در سال ۲۰۱۱ اقدام به کاهش قابلملاحظه شمار نیروهایش در اروپا کرده بود، اما پس از بروز بحران اوکراین و افزایش تنشها بین روسیه و کشورهای شرق اروپای عضو ناتو روند تجدیدقوا و استقرار گسترده نیروهای نظامی کشورهای عضو ناتو در شرق اروپا بهویژه در دو حوزه بالتیک و دریای سیاه تسریع شده و ابعاد بیسابقهای به خود گرفته است در مقابل، روسیه نیز به تقویت هر چه بیشتر نیروها و تجهیزات نظامی در مرزهای غربی خود بهویژه با لهستان و کشورهای حوزه بالتیک پرداخته است.
کارشناسان میگویند مسکو برای مقابله و جلوگیری از نفوذ ناتو در آسیای مرکزی در روابط با این کشورها بهصورت محتاطانه و بر پایه احترام به حق حاکمیت عمل کرده است و سعی دارد خود را بهعنوان یک حامی قابلاعتماد در منطقه نشان دهد، هرچند که این نگرانی از سوی کشورهای حوزه آسیای مرکزی وجود دارد که روسیه به دنبال حضور و نفوذ سنتی خود در این مناطق است.
دوران حاکمیت پوتین نشان داد که روسیه در سطح روابط با کشورهای آسیای میانه برای مقابله با ناتو موفق عمل کرده است. روسیه در سالهای اخیر سیاست خارجی فعالتری را در مناطق پیرامونی خود ازجمله کشورهای آسیای مرکزی به نمـایش گذاشته است. پوتین مناطق پیرامونی روسیه را حوزه نفوذ و حیات خلوت این کشور میداند. آسیای مرکزی از مهمترین مناطق پیرامونی روسیه اسـت کـه در سیاستهای منطقهای مسکو دارای اهمیت است. سیاسـت خـارجی انفعـالی و اسـتراتژیک روسیه در قبال این کشورها طی سالیان نخستِ پس از فروپاشی شوروی باعث شد که سایر قدرتها در پـی گسترش نفوذ خود در آسیای مرکزی باشند، اما روسیه همچنان مخالف حضور بازیگران خارجی در این مناطق است.
نظر شما