۳ تیر ۱۳۹۹، ۱۵:۵۳
کد خبرنگار: 819
کد خبر: 83831303
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

پروندهٔ خبری

تکاپوی بی‌حاصل اروپا برای حفظ آمریکا در برجام از نگاه کتاب بولتون

تهران - ایرنا- جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی آمریکا در کتاب جدید خود با نام «اتاق اتفاق» به تلاش‌های بی‌حاصل اروپا برای ماندن آمریکا در توافق برجام اشاره می‌کند.

بولتون در این کتاب به زوایای پیدا و پنهان درون کاخ سفید دولت ترامپ نگاهی انداخته و نوشته است: پیش از اینکه امانوئل مکرون رییس جمهوری فرانسه و دونالد ترامپ یک به یک وارد اتاق بیضی شکل کاخ سفید شوند، این خبرنگاران بی سر و پا همگی به سمت اتاق هجوم بردند تا از این دو عکس بگیرند و سوال پیچشان کنند.

خبرنگاران و اصحاب جراید از اتاق بیضی شکل بیرون رفتند و آن وقت ترامپ و مکرون با هم تنهایی به گفت وگو نشستند. صحبت آنها خیلی طول کشید به حدی که انتظار نمی رفت صحبت این دو اینقدر طولانی شود. ترامپ بعدها به من گفت که محور اصلی این گفت وگوی طول و دراز عمدتا ایران بود و من به مکرون توضیح دادم که ما می خواهیم از توافق هسته ای خارج  شویم. مکرون سعی کرد ترامپ را متقاعد کند که از توافق خارج نشود اما موفق نبود.

مکرون سعی کرد از در دیگری وارد شود. او دام بزرگتری برای ترامپ پهن کرد و به او یک چارچوب بزرگتری برای مذاکرات پیشنهاد داد. این چارچوب مبتنی بود بر چهار رکن که این ارکان همگی در دیدار رودرروی این  دو در "اتاق کابینه" در کاخ سفید به بحث گذاشته شده بود.

این ۴ رکن عبارت بودند از: رسیدگی به برنامه کنونی هسته ای، رسیدگی به آینده برنامه هسته ای ایران، رسیدگی به برنامه موشک های بالستیک و موضوع صلح و امنیت منطقه ای.

مکرون یک سیاستمدار باهوش است و سعی می کرد نگذارد آن چیزی که دست کم در نگاه او مثبت به نظر می رسید را از خطر یک شکست واضح نجات بدهد. او در آن جلسه تقریبا تمام وقت به زبان انگلیسی صحبت کرد و بی هیچ ابهامی راجع به توافق هسته ای گفت: "هیچکس نمی گوید که این یک توافق "جامع و کامل " است. بلکه ما می گوییم که ما باید برای بدست آمدن یک "توافق جامع جدید" کار کنیم، توافقی که بر مبنای چهار رکن باشد. در آن جلسه ترامپ نظر مرا هم راجع به توافق جویا شد.

من به او گفتم که این توافق جلوی دست یابی ایران به سلاح هسته ای را نمی گیرد؛ به علاوه اینکه هیچ راهی هم برای "اصلاح و به سامان کردن"  معایب بنیادین توافق وجود ندارد.

من که می دانستم ترامپ عاشق معامله و توافق است بر روی هر چیزی. با همین ذهنیت، به او اظهارنظر معروف "آیزنهاور" را گوشزد کردم که می گوید: وقتی نمی توانی مساله ای را حل کنی، بزرگش کن. بعد به ترامپ اشاره کردم که به نظر من مکرون هم الآن دارد همین کار را می کند.

این همان چیزی بود که ما می توانستیم بعد از خروج از توافق و بازگرداندن تحریم های آمریکا به خوبی آن را احساس کنیم. "استفن منوچین" وزیر خزانه داری آمریکا هم اعلام کرده بود: ما کاملا آماده انجام این کار هستیم.

صحبت از ایران به یک آش شلم شوربا تبدیل شده بود. هرکس حرف خودش را می زد. همه از ایران حرف می زدند و هرکس از منظر نگاه خودش به این مساله نگاه می کرد.

آنگلا مرکل صدراعظم آلمان نیز از ما می خواست در توافق بمانیم و ترامپ هم با بی اعتنایی با این پیشنهاد برخورد می کرد. در جمع خبرنگاران، ترامپ همواره از ایران صحبت می کرد و می گفت:‌ آنها مشغول ساخت سلاح هسته ای نخواهند بود. تقریبا همه اش همین بود.

شاید رویداد خبرسازتر دیگر حملات اسرائیل در فردای همان روز به اهداف و مواضع ایران در سوریه بود که مشهور است کار اسرائیل بوده است. جیمز متیس و سایر مقامات در پنتاگون نگران بودند که ایران امکان دارد این حملات را تلافی کند. ایران احتمالا این اقدامات تلافی جویانه را بدست گروههای شبه نظامی شیعه مذهب عراقی که از جمله نیروهای نیابتی ایران هستند با حمله به نیروهای آمریکایی انجام می داد. هیچکدام از این حملات اتفاق نیفتاد اما ترامپ همواره در تمام این رخدادها نگران به نظر می رسید.

ترامپ در مورد ایران به نتانیاهو می گفت: کل این توافق هسته ای براساس دروغ بنیان شده است. ایران آمریکا را احمق فرض کرده است و او را به بازی گرفته است. اسرائیل صاحب اختیار است هرچقدر دلش خواست در ملاء عام پوست این توافق را بکند. البته نتانیاهو هم به حد وفور همین کار را می کرد.

روزها پشت سر هم می گذشت و من در سکوت کامل به منوچین، هیلی، کوتز، هاسپل و دیگران ابراز می کردم همه چیز حکایت از آن دارد که در ماه می(اردیبهشت)  خروج زودهنگام از توافق هسته ای ایران اتفاق خواهد افتاد و همه ما باید در فکر آن باشیم که این خروج به شکل موجه و مناسبی انجام بگیرد و ما هرکداممان گام های بعدی را در حوزه های تحت اختیار خود برداریم.

منوچین اصرار داشت که شش ماه فرصت می خواهد تا تحریم ها را به جای اولش بازگرداند. اما من اصلا قانع نمی شدم و دلیل این شش ماه فرصت را نمی فهمیدم.

من می پرسیدم:  چرا نباید تحریم ها را فورا برگرداند؟ چرا نباید در یک دوره زمانی موجه مثلا سه ماهه تحریم ها را برگرداند تا ظرف این سه ماه همه صاحبان تجارت بتوانند قراردادها را با مقررات جدید تطبیق دهند.

این مشکل همیشگی ما با منوچین در دوران تصدی او بر وزارت خزانه داری بود. به نظر می رسید منوچین به همان اندازه که نگران کم اهمیت شمردن اثربخشی تحریم ها بود، به همان میزان هم نسبت به اعمال تحریم ها نگران بود.

جای تعجب ندارد. ایران، کره شمالی و دیگران، در فرار از تحریمها استاد بودند. آنها وقت کافی داشتند تا از شر رویکرد منوچین راحت شوند که در اصل همان رویکرد ‌اوباما بود. پمپئو هم با من موافق بود که تحریم ها باید اثر فوری داشته باشد. ما تا حدودی در این رویکرد خود موفق بودیم.

منوچین دوره زمانی فسخ قراردادهای تجاری با ایران را در خصوص کالا و خدمات از ۱۸۰روز به ۹۰ روز کاهش داد. تنها استثنا در این مورد بخش نفت و بیمه بود که منوچین مهلت زمانی فسخ قراردادها در این دو حوزه را در همان ۱۸۰ روز تثبیت کرد.

البته نفت بطور کل مهمترین موضوع مورد مناقشه بود. به همین دلیل چنانچه منوچین تصمیمش را در مورد مهلت قانونی فسخ قرارداد در این حوزه تغییر می داد، این مساله بشدت جنجال ساز می شد. ما فقط پیرامون مهلت فسخ قراردادهای موجود صحبت نمی کردیم بلکه در مورد یک مهلت زمانی قابل قبول هم صحبت می کردیم که در ظرف آن بتوان بی هیچ ممنوعیتی قراردادهای جدید را امضا و اجرا کرد. این در حقیقت ضربه زدن به خود بود، بدون آنکه اصلا «بود و نبودش» لازم باشد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha