۱۸ تیر ۱۳۹۹، ۹:۵۱
کد خبر: 83832466
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

نویسنده ایرانی تریبونی برای جذب مخاطب ندارد

تهران- ایرنا- احمد حسن زاده داستان نویس جوان کشور با اشاره به انبوه آثار ترجمه موجود در بازار کتاب ایران، گفت: مخاطبان کتاب محدودند و نویسنده ایرانی نیز تریبونی برای جذب مخاطب ندارد.

حسن زاده که به تازگی مجموعه داستان آه ای مامان او به عنوان مجموعه داستان کوتاه برگزیده نوزدهمین و بیستمین جایزه مهرگان ادب از سوی هیات داوران این جایزه معرفی شد، در گفت وگو با خبرنگار ایرنا به شرح مشکلات دامن گیر حیطه ادبیات، نویسندگان و بازار نشر کشور پرداخت.

وی گفت: استعدادهای بسیار خوبی در زمینه داستان نویسی بویژه داستان کوتاه در کشور داریم اما مشکل ما رعایت نشدن حق نشر و تکثیر و وجود کارهای زرد خارجی است که بازار را اشباع کرده و مانع از درخشش آثار نویسندگان داخلی در بخش تالیف می‌شود.

وی افزود: متاسفانه همیشه وقتی بحثی درباره ادبیات ملی و سرزمینی‌مان پیش می‌آید، اولین چیزی که خودش را نشان می‌دهد مشکلات است. اما با وجود تمام مشکلات، نقاط قوت و خوبی هم وجود دارد که مهمترینش هم دوام آوردن ادبیات‌مان با وجود این مشکلات کمرشکن است. اما وقتی می‌پرسید چرا تا این میزان آثار ایرانی در بین مخاطبان فارسی مهجور است، باید بگویم یکی از دلایل اصلی‌اش، و چه بسا یکی از اساسی‌ترین مشکلات ما همین (نبود قانون کپی رایت) است.

حسن زاده گفت: البته که ما مشکلات اساسی دیگری هم داریم. مثلا نظام آموزشی در ایران به گونه ای نیست که دانش آموزان از همان ابتدا با کتاب مانوس شوند و خواندن تبدیل شود به جزئی لاینفک از زندگی شان که بحث اش مفصل است. فقط خواستم بگویم این مشکلی است که ریشه های گوناگون و عمیقی دارد. اما در اینجا می خواهم مشخصا به مساله کپی رایت و نابرابری های موجود در بازار کتاب ایران بپردازم.

وقتی حق نشر رعایت نمی‌شود  بسیار طبیعی است که برخی ناشران اقیانوسی از آثار زرد را وارد بازار کرده و آن را اشباع می‌کنند و به این ترتیب  آثار ایرانی در ان اقیانوس مدفون شوند. به قدری کارهای ترجمه ای نازل در بازار وجود دارد که هیچ فرصتی برای دیده شدن نویسندگان داخلی نیست؛ تعداد مخاطبان در کل نیز محدود است و همین تعداد هم به روش‌های عجیب و غریب ناشران مذکور جذب آثار زرد می‌شوند.

نویسنده کتاب خیال باز افزود: در مقابل شما کمتر نویسنده ای را سراغ دارید که ابزاری برای تبلیغ خودش در اختیار داشته باشد و اگر هم داشته باشد بسیار محدود و ناکافی است. این در حالی است که تبلیغ اثر به این شیوه ای که در ایران هست، اصلا به عهده نویسنده نیست. نمی گویم نویسنده نباید کاری بکند. اما نه این شکل. واقعیتش این است که کار نویسنده در اصل نوشتن و خوب نوشتن است. برای دیده شدن اثر نویسنده باید سازوکارهای دیگری وجود داشته باشد. البته این حرف من در شرایط فعلی خیلی آرمانی است. به هر حال این شرایطی است که ما در آن هستیم و امید دارم روزی برسد که هرکس فقط کار خودش را به بهترین شکل انجام دهد. 

این نویسنده کشور ادامه داد: در حوزه کتابخوانی مخاطبان محدودی داریم و هرکسی هم می‌خواهد به شکلی بخشی از این مخاطبان را جذب کند؛ و در این شرایط متاسفانه به نویسنده ایرانی به سختی تریبونی برای معرفی و جذب مخاطب داده می‌شود.

مخاطب نوجوان ادبیات پس از مدتی رها می‌شود

این نویسنده تاکید کرد: بخشی از مخاطبان ما رده سنی نوجوانانی هستند که به مرور وارد طیف مخاطبان جدی و بزرگسال می شوند و در همین ابتدای ورود توسط تبلیغات حیرت انگیزی که برای آثار دسته چندم خارجی می شود و همه فضای مجازی را هم پر کرده است، ابتدا جذب و سپس رها می شوند. این طیف بعدها، تازه اگر شانس با آنها یار باشد، ممکن است یک کتابخوان اصیل شوند و این تاسف‌بارترین بخش ماجراست. البته این به این معنی نیست که برای همه مخاطبان چنین اتفاقی می افتد. طبیعی است که تلاش هایی هم توسط نویسندگان و برخی ناشران دلسوز ادبیات داستان ایرانی انجام می‌شود که این تنها نشان دهنده عشق و تعهد آنهاست.

این داستان نویس معاصر گفت: اما ریشه عموم این مشکلات، همانطور که گفتم مساله کپی رایت است. اگر وضعیت حوزه نشر و کتاب در کشور را با سینما مقایسه کنیم شاهدیم سینمای ایران در حال حاضر جوایز جهانی بسیاری چون اسکار و کن را دریافت می کند، دلیل این مساله را می توان سنگین بودن حق کپی رایت در این بخش دانست، که باعث تمهید تهیه کنندگان و سینماگران و رشد آنان در حیطه فعالیت خود و در نهایت رشد سینمای ما شده است.

نویسنده داستان مستر جیکاک افزود: اما داستان نویسی ایران بدون هیچگونه رهاورد اقتصادی و حمایتی خاص، باید با عصاره ادبیات تمام ملل که محدودیت هم ندارند در شرایط نابرابر رقابت کند؛ در حالیکه اگر قانون کپی رایت رعایت می شد به سمت سرمایه گذاری و روی نویسنده ایرانی می رفتیم. اما در حال حاضر شاهدیم عموم ناشران، بیشتر دغدغه هایشان آثار خارجی است. نمی خواهم بگویم که آثار ایرانی بی عیب و نقص هستند، همه از شرایط سخت یک نویسنده برای خلق و نهایتا انتشار اثرش آگاه هستند، بحثی در این نیست، منتهی این مساله ای است که باید نگاه طولانی مدت به آن داشته باشیم. باید تبدیل به یک جریان شود تا بتوانیم راهی به عرصه جهانی پیدا کنیم.

به نظرم اولین گام در راه حمایت و توسعه از داستان فارسی همین رعایت حق کپی رایت است. خیلی واضح است، وقتی که ما هیچ حقی برای نویسندگان خارجی قائل نمی شویم و کارهایشان را حتی بدون اطلاع خودشان در ایران چاپ می کنیم، طبیعی است که جامعه جهانی ادبی هم بخواهد ادبیات ما را نادیده بگیرد. این همان حساب دودوتا چهارتاست.

حسن زاده وضعیت خلق رمان در کشور را نیز به همین منوال عنوان کرد و افزود: رمان نویسان و رمان های بسیار شاخصی در کشور داریم و این در حالی است که برای خلق اثری خوب در ادبیات حداقل حدود ۳ سال زمان و تمرکز عالی صرف نگارش رمانی خوب می شود و بسیار سخت شکل می گیرد اما دستاورد اقتصادی برای نویسنده ندارد و حمایتی هم صورت نمی گیرد. بنابراین ماندن در وضعیت خلق اثر ادبی، آن هم به گونه ای شش دانگ، واقعا کاری سترگ و سخت است. از دغدغه های اقتصادی بگیر و در نهایت دغدغه‌هایی که برای دریافت مجوز و چاپ و... وجود دارد. به همین خاطر به نظر من نوشتن در ایران بیشتر متکی است بر مدیریت افسردگی و نه چیز دیگر.

راه دوام آورن نویسنده ایرانی چیست؟

حسن زاده ادامه داد: اگر از من بپرسند راه دوام آوردن و اساسا راه چاره چیست، می گویم: اعتقاد و ایمان به کاری که انجام می دهی. چون هیچگونه پیش بینی ای نمی توان کرد. کار را که می نویسی اصلا معلوم نیست مجوز بگیرد یا نگیرد، همچنین بعد از چاپ اصلا معلوم نیست ناشر بتواند جایی برای کار در میان آثار خارجی پیدا کند و یا حتی فرصت معرفی برایش بیابد و... مخاطب هم که با داستان فارسی قهر است، عایدی مالی ای هم که در آن نیست. خیلی ساده ست، در این راه واقعا ظفرمندی ای وجود ندارد. تنها عشق و جنون است. عشق و جنون هم اعتقاد به ادامه می آورد و کمک می کند هرناملایمتی را تحمل کنی، چون نمی توانی ننویسی، چون اگر ننویسی زندگی برایت معنایش را از دست می دهد.

با این وجود چیزهای خوبی هم هست. در طول این سالیان، کارهای خیلی خوبی هم نوشته و منتشر شده اند. در دوره هایی داستان فارسی توانسته اعتماد مخاطب فارسی را جلب کند و... یعنی اینطور نیست که همه اش هم مشکل باشد. همانطور که اگر ناشران زرد و بی مسئولیت در قبال ادبیات سرزمینی مان داریم، ناشران متعهد و آگاه و حرفه ای و ارزشمند هم داریم. هرچند خیلی کم، اما داریم. با وجود اینکه چاپ آثار ایرانی برای ناشران ما واقعا ریسک بزرگی است، چون به هرحال آن ناشر هم باید چرخش بچرخد و از آنجا که مخاطب اندک کتاب در کشور ما به طور حیرت انگیزی کار ایرانی کم می خوانند؛ با این حال برخی ناشران داستان فارسی چاپ می کنند و پای کار هم می ایستند و خیلی اوقات هم واقعا خسارت می بینند.

حرف من این است، در هر دو سوی ماجرا دلایل زیاد و قابل تاملی وجود دارد. یعنی هم ضعف آثار داستانی ما دلایلی قابل قبول دارد و هم وضعیت بغرنج نشر ما دلایل خودش را دارد. بنابراین حل همه اینها زمان می برد، شاید یکی دو نسل دیگر زمان ببرد و در این میان نویسنده چاره ای جز ایمان و اعتقاد به کاری که انجام می دهد ندارد.

حسن زاده در مورد تاثیر جوایز ادبی در وضعیت دیدن کتاب و نویسنده داخلی نیز گفت: جوایز ادبی مستقل که آمال سیاسی خاصی را دنبال نمی‌کنند، چون به ذات ادبیات توجه می‌کنند بسیار مثمر ثمر هستند و  باعث رشد ساختار ادبی و ادبیات می‌شود، چون آثار حاوی پیام به مخاطب را مورد توجه قرار می دهند و مخاطب را به ادبیات وصل و امید را تا حدی ایجاد می کنند و این امید در طیف نویسندگان نیز ایجاد می شود. واقعا در ادبیات و هنر به آن معنایی که در سایر امور هست، رقابت معنایی ندارد. در ادبیات، هر درختی در جای خود سبز می شود. اما جوایز به یک معنا می توانند در توانمندی ادبیات یاری رسان باشند. اگر جایزه ای به واسطه درستکاری و معیارهای درستی که برای انتخاب آثار دارد، عملکردی شایسته داشته باشد، می‌تواند با انتخابهایش پیامهای شفاف و روشنی را به جامعه ارسال و توجه مردم را به ادبیاتی بهتر و اصیل تر جلب کند و در جذب مخاطب و بازگرداندن اعتماد به مردم بسیار کارایی داشته باشد که اگر این مهم انجام شود، یقینا خدمت بسیار بزرگی به ادبیات خواهد بود.

وی افزود: از طرفی، در شرایط طاقت فرسایی که نویسندگان دارند، جوایز ادبی می‌تواند تا حد قابل تاملی انرژی بخش هم باشد و نویسندگان را به ادامه راه تشویق کنند. گرچه در هر صورت بنده معتقدم اگر اثری به معنای واقعی کلمه خوب و خلاقانه باشد، در نهایت راه خود را در میان مخاطبان پیدا خواهد کرد و روزی به جایگاه واقعی خود خواهد رسید.

احمد حسن زاده متولد ۱۳۶۰ دانش آموخته سینما و تئاتر از دانشگاه هنر تهران در رشته ادبیات نمایشی است. او پیش از این با مجموعه داستان مِسترجیکاک که توسط نشر نیماژ منتشر شد، توانسته بود جایزه هفت اقلیم را از آن خود کند و نیز کاندید مهرگان ادب در آن زمان شود. او همچنین بعد از کتاب آه ای مامان که برنده مهرگان ادب شد، اولین رمان خود با نام خیال‌باز را اوایل بهمن ۱۳۹۸ توسط نشر نون منتشر کرد. این رمان موفق شد در زمان کوتاهی به چاپ دوم برسد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha