«فردین معصومی» از چهرههای شناختهشده کشتی ایران و استان گیلان است؛ ورزشکاری که شاید پس از زندهیاد محمود نامجو پرافتخارترین ورزشکار این استان باشد. معصومی در کشتی یک چهره خاص بود و بسیاری از هواداران این رشته وی را با پشتکهای زیبایش بر روی تشک به یاد دارند. اگر بخواهیم عنوان بدشانسترین کشتیگیر را به این پیشکسوت بدهم شاید گزاف نباشد زیرا زمانی که او در اوج هنرنمایی بود در سنگینوزن کشتی آزاد چهرههای مطرح و قهرمانانی مانند آرتور تایمازوف ازبک، کورماگومدوف روس، آیدین پولادچی ترک، الکسیس کوبایی، بلال ماخوف روسی و ... در این دسته حضور داشتند.
او از آن دسته ورزشکارانی است که به گواه خودش از خانواده ورزشی به کشتی گام گذاشته و شماری از اقوام وی از جمله پدرش در کشتی سنتی گیلهمردی سابقه فعالیت دارند. گلایهمند است و میگوید: زمانی که در کشتی نقشی ندارید درباره مدیریت و این ورزش همنظر خاصی نخواهید داشت.
خانواده من با ورزش بیگانه نیست
از یک خانواده کاملا ورزشی به کشتی آزاد ایران گام گذاشتم. برخی از اقوام من از جمله پدرم در کشتی گیلهمردی سابقه حضور و فعالیت دارند. من نیز با این پیشزمینه ورزشی به کشتی آزاد آمدم و در تورنمنتهای بزرگی مانند المپیک، قهرمانی جهان، قهرمانی آسیا، بازیهای آسیایی و ارتشهای جهان حضور داشتم و برای ایران و استانم افتخارآفرینی کردم. شاید یکی از بدشانسیهای من آن بود که در دورهای گام به المپیک و مسابقات جهانی گذاشتم که برترینهای دنیا در وزن من حضور داشتند.
تایمازوف نابغه زمانش بود
در مدتی که من در سنگینوزن کشتی میگرفتم بزرگانی حضور داشتند که پنجه در پنجه شدن با آنان کار آسانی نبود اما از بین تمام این رقیبان یک نابغه حضور داشت که شکست وی کار هر کشتیگیری نبود. آرتور تایمازوف روسیالاصل تیم ملی کشتی آزاد ازبکستان که از سال ۲۰۰۰ در کشتی جهان چهره شد بیش از یک دهه در وزن من بود و بیشتر سنگینوزنهای ما به او باختند. تنها یکبار علیرضا رضایی او را شکست داد و آنهم مربوط به زمانی بود که کشتیگیر ازبک هنوز چهره نشده بود.
در دوران حضور من در گروه ملی بزرگان دیگری از ترکیه، روسیه و کوبا حضور داشتند اما آنان غول شکستناپذیر نبودند آنچه از تایمازوف غول شکستناپذیر ساخته بود آمادگی بدنی و هنر اجرای فنونش بود. البته مشخص شد این نابغه ورزشی با دوپینگ به این مدالها رسید.
در عالم ورزش همیشه نابغه وجود دارد و اکنون نیز در وزن ۸۶ کیلوگرم نیز حسن یزدانی از ایران در سطح جهان قدرتنمایی میکند. اینکه حریفان یزدانی به او میبازند نشانه ضعف آنان نیست بلکه نشان از آن دارد که یزدانی یک نابغه به شمار میرود که برتری بر او در تشک کار هرکسی نیست. البته نابغهها فقط در کشتی نیستند بلکه بزرگانی مانند لاشا تالاخادزه، حسین رضازاده، مایکل فلپس و هادی ساعی نیز در رشتههای دیگر همین شرایط را داشتند.
لذت کسب مدال در تشک کشتی است
تایمازوف که در چند دوره المپیک قهرمان شد و عناوین مختلف جهانی را دارد بر اساس اعلام مسوولان جهانی دوپینگی است و مدال او به دیگر کشتی گیران خواهد رسید. اگر این دوپینگ به اثبات برسد و شامل تورنمنتهای دیگر نیز باشد من نیز باید مدال طلا کسب کنم اما این مدال اصلا برایم نه جذابیت دارد نه به دنبال آن میروم. مدالی که روی سکو و تشک کشتی کسب نشود آهنپارهای بیش نیست.
جذابترین کشتی با علیرضا حیدری داشتم
در سنگینوزن رقبای داخلی زیادی داشتم و با آنان نیز سرشاخ شدم؛ اما خاطرهانگیزترین کشتی من با علیرضا حیدری بود که اصلا نمیخواهم درباره نتیجه آن صحبت کنم. زیبا بود و هنوز آن را به یاد دارم. آن سال حیدری به دسته سنگینوزن آمده بود.
سنگینوزنهای ایرانی میتوانند مدال کسب کنند
اکنون کشتیگیران بزرگی مانند پرویز هادی، یدالله محبی و امیرحسین زارع مدعی دوبنده تیم ملی در وزن ۱۲۵ کیلوگرم هستند به باور من هر کدام از این افراد بتواند به توکیو برود، احتمال کسب مدال زیاد است. اکنون در جهان چند سنگینوزن نامدار حضور دارند که پرافتخارترین آنها طاها آکگول از ترکیه و گنو پتریاشویلی از گرجستان است.
از کشتی دور شدم
از رشتهای که سالهای زیادی برای آن زحمت کشیدم دور شدم، زیرا مدیریت این رشته در دورههای مختلف به من احساس نیاز نمیکند. اکنون نیز شغلی غیر از کشتی دارم و تنها بر روی پیشرفت کشتی امیررضا پسرم کار میکنم. من تمام تلاشم این بود که در گذشته و زمانی که دوبنده تیم ملی را بر تن داشتم، برای ایران و استانم افتخارآفرینی کنم. با بودجه کشور به «فردین معصومی» تبدیل شدم اما اکنون کسی سراغی از من نمیگیرد.
پسرم نباید با نام معصومی پیشرفت کند
امیررضا پسرم در سنگینوزن در کشتی فعال است و فیزیک مناسبی برای این رشته دارد. او نباید احساس کند چون فرزند معصومی است میتواند به همهچیز برسد. باید تعصب و غیرت برای کشتی گرفتن داشته باشد و تلاش کند تا در زمره قهرمانان این رشته قرار گیرد. من این روزها هیچ کاری در ورزش انجام نخواهم داد و تنها بر تمرینات پسرم نظارت دارم. البته این به معنای جدایی عمدی من از کشتی نیست بلکه این کشتی است که نیازی به من ندارد.
ورزش گیلان درجا میزند
ورزش استان گیلان در چند دهه گذشته جایگاه ویژهای در کشور داشت اما اکنون به رکود دچار شده است. چرا دیگر نامدارانی مانند محمود نامجو، جاسم ویشگاهی و اصغر ابراهیمی در استان گیلان نیستند؟ چرا فوتبال این استان که روزگاری با چوکا و ملوان در کشور عرضاندام میکرد اکنون جایی در لیگ برتر ندارد؟ سپیدرود با هواداران پرتعدادش چرا به لیگ یک سقوط کرد؟ ملوان قدمتی به اندازه فوتبال ایران دارد، چرا این تیم هر سال شرایط بدتری را تجربه میکند؟ فوتبال گیلان تجربه قهرمانی و حضور در فینال جام حذفی را دارد اما کسی نمیگوید آن تیمها اکنون کجا هستند.
یکی از دلایل این کار گذاشتن افراد غیر مرتبط با ورزش در راس سازمانهای ورزشی در ایران است. این فقط مختص گیلان نیست، بلکه به دیگر استانهای کشور نیز ارتباط دارد. سوال این است که چرا استان گیلان یک تیم در لیگ برتر کشتی آزاد و فرنگی ندارد؟ چرا از تجربه پیشکسوتان این رشته در استان کسی بهره نمیبرد؟
چرخه انتخابی باید امیدوارکننده باشد
من در دورانی که در کشتی حاضر بودم هیچگاه ادعای حضور در تیم ملی بدون انتخابی را نداشتم. انتخابی یکی از راهکارهایی است که میتواند استعدادها را به حضور در تیم ملی امیدوار کند. به نظرم یکبار برای همیشه باید برای انتخابی تیم ملی برنامه منسجم و بلندمدت تدوین شود. البته در این برنامه نباید تمام اختیارات مربیان سلب شود.
بنویسد نظری درباره کشتی ندارم
نمیخواهم خود را به کشتی بچسبانم و اخلاق را فدای برخی از پستها کنم. در شرایط کنونی کشتی به من هیچ نیازی ندارد و من نیز نظری درباره کشتی ندارم. درباره عملکرد رییس فدراسیون کشتی هم هیچ نظری نخواهم داشت.
نظر شما