قرار گرفتن شخصی که هیچگاه منصب دولتی نداشته و تمام هنرش معاملهگری املاک و زد وبند برای کاهش مالیات بوده است، فرصت خوبی را برای آنهایی فراهم کرد که از ابتدای مذاکرات هستهای ایران که باعث شده بود پس از نزدیک به ۴۰ سال دوری همهجانبه تهران-واشنگتن، وزیران خارجه این دو کشور بر سر یک میز بنشینند و بخواهند به یک بحران ساختگی پایان دهند، ناخرسندی خود را به هر طریقی ابراز کرده بودند.
مهمترین این افراد را شاید بتوان محور تلآویو، ریاض، ابوظبی در کنار تندروهای ضد ایرانی کاخ سفید نامید که با وعدههای مالی میلیاردی به رئیس جمهوری آمریکا، او را به خروج از برجام سوق دادند که حتی برای این کار حاضر شد از وزیر خارجه خود هم بگذرد و رکس تیلرسون را با یک پیام توئیتری برکنار کند.
از آن هنگام تا کنون، دلخوش به اینکه سیاست موسوم به«فشار حداکثری»، ایران را به زانو در میآورد، همه سعی خود را بر اعمال شدیدترین تروریسم اقتصادی بر مردم ایران متمرکز ساختند تا شاید اینگونه باعث شورش مردمی شوند و سیاست اصلی اما پشتپرده خود یعنی «تغییر رژیم» را اجرایی کنند.
با گذشت نزدیک به ۲.۵ سال از این اقدام خلاف مقررات بینالمللی و یکجانبه، به طور مشخص به این نتیجه رسیدند که این سیاست در قبال ایران نتوانسته است آنها را به اهدافشان برساند؛ چرا که طرح آنها فشار برای خروج ایران از برجام بود تا بتوانند تحریمهای بینالمللی پیشین را بازگردانند اما تدبیر جمهوری اسلامی توام با صبر استراتژیک، این اهرم تخریب را از دست آنان خارج کرد.
دولت ترامپ در یک سیاست خارجی آشفته در قبال ایران، چین، روسیه، ونزوئلا، سوریه، یمن، افغانستان، کره شمالی و اروپا تاکنون نتوانسته است، محصولی بدرود و این برای انتخابات ۲۰۲۰ که پنج ماه دیگر برگزار میشود، نقطه منفی مهمی به شمار خواهد رفت. از این رو، از چند ماه پیش به یاد آن افتادند که ممنوعیت تسلیحاتی ایران که در پیوست ب قطعنامه ۲۲۳۱ آمده است در ۲۷ مهرماه پایان مییابد.
مایک پمپئو وزیر خارجه و برایان هوک نماینده ویژه در امور ایران، تحرکات خود را آغاز کردند. تماس با کشورهای اروپایی، رفت و آمد و دیدار و گفتوگو در سطوح وزیران خارجه و کارشناسان.
همه و همه در حالی انجام میشد که دونالد ترامپ در هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ به طور رسمی و طی یک بیانیه تلویزیونی به مشارکت این دولت در برجام پایان داده بود. آمریکاییها دیگر عضوی از برنامه جامع اقدام مشترک نبودند تا بتوانند سیاستهای ضد ایرانی دیکته شده از «تیم ب» را اجرا کنند. از این رو به دنبال یک خوانش ساختگی از مفاد صریح قطعنامه ۲۲۳۱ برآمدند.
آنها ادعا کردند همچنان عضو مشارکتکننده در این قطعنامه هستند و میتوانند تحریمهای ضد ایرانی شورای امنیت را بازگردانند اما ترجیح میدهند که فعلا در قالب قطعنامه جدیدی، ممنوعیت تسلیحاتی ایران را تمدید سازند.
گذشته از مباحث حقوقی و مواضع کشورهای مختلف به ویژه اعضای فعلی برجام، یافتن دلایل یا به عبارتی بهتر «بهانه»های آمریکا برای این خواسته اهمیت دارد و نشان میدهد آمریکاییها حتی در بیان بهانهها هم دقت ندارند و نمیدانند چه میگویند.
شاید برای وزیر خارجه آمریکا، نشستی مهمتر از نشست دهم تیرماه شورای امنیت برای تشریح دلایل خواسته آمریکا برای تمدید ممنوعیت تسلیحاتی ایران وجود نداشت که میبایست سایر اعضا را متقاعد کند تا به قطعنامه پیشنهادی آنها رای دهند.
اما آنچه که پمپئو در این نشست مطرح کرد عبارت بودند از:
۱. اگر شورا در تمدید ممنوعیت تسلیحاتی ایران شکست بخورد، ایران آزادانه جتهای جنگی ساخت «روسیه» را میخرد و میتواند تا شعاع سه هزار کیلومتر را زیر ضربات خود بگیرد و شهرهایی همچون «ریاض»، «دهلینو»، «رم» و «ورشو» را هدف قرار دهد.
۲.ایران برای به ارتقا و توسعه ناوگان زیردریایی خود برای تهدید بیشتر کشتیرانی بینالمللی و آزادی حمل و نقل در تنگه هرمز و خلیج فارس و دریای عرب، آزاد خواهد شد.
۳.ایران برای خرید تکنولوژیهای جدید و پیشرفته برای نایبان و شرکای خود در خاورمیانه همچون حماس، حزبالله و حوثیها(انصارالله) آزاد خواهد شد.
۴. ایران شمشیر داموکلس را بر ثبات اقتصادی خاورمیانه نگه خواهد داشت و کشورهایی همچون «روسیه» و «چین» را که به ثبات نرخ انرژی تکیه دارند، به خطر میاندازد.
۵. ایران آزاد خواهد شد تا دلال سرکش تسلیحاتی و عرضهکننده سلاحها برای شعلهور ساختن درگیریها از «ونزوئلا» تا «سوریه» و آن سوی «افغانستان» شود.
علاوه بر اینها، وزیر خارجه آمریکا یک روز پس از این جلسه که به اعتراف خود آمریکاییها شکستی سخت و انزوایی روشن برای کاخ سفید بود، در جمع خبرنگاران حاضر شد و بار دیگر دلیل خود را برای تمدید ممنوعیت تسلیحاتی ایران، اینگونه برشمرد:
۶. اگر ایران برای خرید تسلیحات از جاهایی چون «چین» و «روسیه» مجاز شود، شهروندان بیشتری در خاورمیانه به دست حکومت و نائبان آن خواهند مرد.
۷. ایران به دلال سلاح برای «مادورو» و «اسد» تبدیل خواهد شد.
۸. دشمنان قسم خورده اسرائیل همچون حماس و حزبالله بهتر مسلح خواهند شد.
۹. کشورهای «اروپایی» در معرض خطر قرار خواهند گرفت.
۱۰. ما امیدواریم که شورای امنیت سازمان ملل، «چینی ها»، «روسها» و هر یک از شرکای ما در آنجا، این را ببینند که به «نفع» آنهاست که مانع از رسیدن منفعت به ایران شوند مادامی که رفتار خود را تغییر نداده است. بنابراین امیدواریم که بتوانیم بدون نیاز به طی کردن یک روند «پیچیده و دشوار» در سازمان ملل، این کار را انجام دهیم.
۱۱. اگر شهروند ساکن «بروکسل» یا فردی در «آتن» هستید ، آیا واقعا می خواهید رژیم ایران هواپیماهای جنگنده «چینی» داشته باشد؟ فکر نمیکنم. به نظرم «دولت یونان» همین نتیجه را خواهد گرفت. اگر شما در «فنلاند» نشستهاید و سعی دارید راه خود را هموار کنید آیا ایده خوبی است که روسها بتوانند شریک دیگری داشته باشند که به آنها اسلحه بفروشند؟
۱۲. مطمئنا یک تلاش دیپلماتیک تمام عیار است که ما در تلاش هستیم تا دنیا را متقاعد سازیم که این نتیجه درست نه تنها برای ایالات متحده است ، بلکه برای شرکای ما در «عربستان، امارات و کویت» مفید است.
پمپئو در این اظهارات از یک سو مدعی میشود ایران از چین و روسیه سلاح دریافت خواهد کرد و از سوی دیگر اینگونه ادعا میکند این سلاحها را در اختیار سوریه و ونزوئلا قرار خواهد داد.
شاید این وزیر خارجه که روزی رئیس دستگاه جاسوسی آمریکا هم بوده است هنوز نمیداند روسیه و چین به عنوان متحدان ونزوئلا و سوریه بدون نیاز به داشتن کشوری ثالث، میتوانند به طور مستقیم تسلیحات ساخت خود را به دولت آن کشورها برسانند.
وی از یک طرف میگوید جتهای روسی و چینی به دست ایران خواهند رسید و از سوی دیگر میگوید به نفع روسیه و چین است که مانع از منفعت ایران شوند. مشخص نیست دولتهای این دو کشور بزرگ و صاحب حق وتو در شورای امنیت در تشخیص منافع خود عاجزند که وزیر خارجه ترامپ برای آنها نسخه منفعت میپیچد یا او هنوز نمیداند چین و روسیه فروشنده احتمالی سلاح، همانهایی هستند که او نگران منافعشان است.
از دیگر نکات مطرح شده در این بهانهها، آوردن اسامی شهرهایی خاص همچون ریاض، دهلینو، رم، ورشو، بروکسل، آتن و کشور فنلاند است. اسامی که به غیر از ریاض که دلیل آن هم سیاستهای نسنجیده سعودی در منطقه بوده است، جمهوری اسلامی روابط خوبی با آنها داشته است.
وزیر خارجه آمریکا در این بهانهها شهرها و کشورهای اروپایی را نام میبرد و به طور کلی آنها را مورد خطاب قرار میدهد که اگر ممنوعیت تسلیحاتی ایران برطرف شود، کشورهای اروپایی در معرض خطر قرار میگیرند.
این در حالی است که در همین نشست شورای امنیت، نماینده اتحادیه اروپا، اعضای اروپایی شورای امنیت و حتی انگلیس، نظر وزیر خارجه آمریکا را رد کردند. به گونهای که نماینده آلمان در سازمان ملل متحد شاید برای نخستین بار اعلام کرد که با نظر «چین» درباره محق نبودن آمریکا برای استفاده از مکانیسم ماشه موافق است.
وی خطاب به آمریکاییها گفت که با این کار شما قوانین بینالمللی را نقض میکنید.
بهانههای متناقض، تنها در اظهارات پمپئو نبود بلکه در ۲۴ ژوئن که برایان هوک نماینده ویژه آمریکا در امور ایران به همراه کلی کرافت نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل متحد، نشست غیررسمی و غیرعلنی با اعضای شورا برگزار کردند تا دلایل آمریکا برای ارائه قطعنامه تمدید ممنوعیت تسلیحاتی ایران را تشریح کنند هم شاهد آن هستیم.
آنها در این نشست با تکرار اتهامات و ادعاهایی که تنها خوشایند مقامات سعودی و صهیونیستی است، مدعی شدند در سپتامبر ۲۰۱۹ ایران به طور مستقیم به عربستان سعودی حمله کرد!
هوک در ۱۳ ماه مه هم در یک نشست خبری شرکت کرد و گفت ایران هلال شیعی را در سوریه، عراق، لبنان، بحرین و یمن «ایجاد کرد» اما ایالات متحده و شرکای آن از ممنوعیت تسلیحاتی برای ایجاد اختلال در ارسال «سلاح پیشرفته ایران» به آنچه که او تروریستها و شبه نظامیان نامید، استفاده کردهاند.
این دیپلمات آمریکایی برای تایید اظهارات خود، شاهدی میآورد و میگوید «در میان بسیاری از نمونه ها»!! ، در تاریخ ۹ فوریه ، یک کشتی نیروی دریایی ایالات متحده، «کشتی» را توقیف کرد که سعی در قاچاق سلاحهای ایرانی برای شورشیان حوثی در یمن داشت. دریانوردان آمریکایی «۱۵۰» موشک هدایت شونده ضد تانک ، «سه» موشک سطح به هوا و اجزای تشکیل دهنده آن برای قایقهای انفجاری بدون سرنشین پیدا کردند.
هوک همچنین مدعی شد اسلحههای ایرانی پیش از این، نیروهای آمریکایی و متحدان منطقهای آن را مورد تهدید قرار داده است و «اسرائیل» را به خطر میاندازد.
این نماینده آمریکا که به دنبال ممنوعیت تسلیحاتی ایران است، اعتراف میکند که ایران اکنون دارای تسلیحات پیشرفته است و نگرانی آنها از آنچیزی است که از تلآویو دیکته میشود.
هوک برای اثبات ادعای خود به توقیف یک قایق که او آن را کشتی میخواند، اشاره میکند و مقادیر تسلیحات به دست آمده را هم میشمارد.
بدون در نظر گرفتن اصالت ادعای هوک درباره منشا این تسلیحات، آیا به راستی او اعتقاد دارد با ۱۵۰ موشک ضد تانک و سه موشک سطح به هوا، نیروهای مقاومت یمن میتوانند در برابر ارتش تا بن دندان مسلح شده به سلاحهای ساخت «آمریکا» ایستادگی کنند؟
آیا این اطلاعات بیش از آنکه نشان دهنده مستنداتی برای ادعاهای آمریکا علیه ایران باشد، اسنادی برای اثبات دستان خالی واشنگتن، سیاسیکاری و آزمونی برای بهره هوشی آنها نیست؟
نظر شما