ویتوریو دسیکا یکی از پرکارترین کارگردانان سینمای ایتالیا به شمار می رود که کمتر فردی است که نامش را نشنیده یا آثارش را ندیده باشد. او در هفتم ژوئیه ۱۹۷۰ میلادی در ناپل ایتالیا چشم به جهان گشود و از همان کودکی شروع به بازیگری کرد اما بعدها در سینما در نقش کارگردان فعالیتش را ادامه داد. دوره کودکی و نوجوانی ویتوریو در ناپل گذشت اما او در ادامه به رم رفت و در نمایش های مذهبی کلیسا حضور فعالی داشت. سپس وارد مدرسه هنرهای دراماتیک رم شد و از اوایل دهه ۱۹۲۰ میلادی بازی در تئاتر را به طور جدی پی گرفت. دسیکا فعالیت در زمینه سینما را از ۱۹۱۰ میلادی و زمانی که تنها ۹ سال داشت با بازیگری آغاز کرد و این فعالیت تا ۱۹۷۴ میلادی با بازی در فیلم سینمایی «ما همدیگر را خیلی دوست داشتیم» ساخته اتوره اسکولا ادامه یافت. این فیلم در ۱۹۷۵ میلادی بر پرده سینماهای ایتالیا رفت و با استقبال قابل توجهی هم مواجه شد. در ۱۹۳۲ میلادی با بازی در فیلم سینمایی «مردها چه رذل هایی» ساخته کامرینی به عنوان بزرگترین ستاره فیلمهای کمدی و عاشقانه ایتالیایی معرفی شد. اما فعالیتش در زمینه کارگردانی از ۱۹۴۰ میلادی آغاز شد. او ۶ فیلم را کارگردانی کرد. بیشتر آثار این دوره به تولید فیلمهایی مربوط میشود که در ژانر واقع گرا جای میگیرند که هنوز شخصیت خلاق هنرمند به صورت کامل بروز نیافته بود.
پدیدآورنده سینمای نئورئالیسیم
دسیکا که از پدیدآورندگان سینمای نئورئالیسیم محسوب میشود در ۱۹۴۴ میلادی با فیلمنامه ای از چزاره زاواتینی و بازی مارچلو ماستریانی فیلم «بچه ها نگاهمان می کنند» را ساخت و درست با این فیلم است که او را آغازگر فیلم های نئورئالیسمی می دانند. او که همزمان با «روبرتو روسیلینی» به عنوان برجستهترین کارگردان این جنبش فعالیت خود در این عرصه را آغاز کرده بود در دومین دوره فعالیت سینمایی خود که میان سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۲ میلادی را دربر میگیرد به ساخت فیلمهای سینمایی «واکسی، دزدان دوچرخه، معجزه در میلان و اومبرتو دی» اقدام کرد که در این میان «دزدان دوچرخه» مشهورترین و در عین حال جهانیترین اثر او محسوب میشود. این فیلم که در ۱۹۴۸ میلادی ساخته شد، داستان زندگی مردی متاهل را بیان میکند که در دوران رکود شدید اقتصادی ایتالیا و فقر عمومی جامعه، اقدام به خرید یک دوچرخه و کار برای معاش خانواده میکند. اما پس از مدتی دوچرخه اش را میدزدند. این مرد همراه با پسر نوجوانش به دنبال دوچرخه میگردد و تا پایان داستان هم موفق به پیدا کردن آن نمیشود. مجله معتبر سینمایی «سایت اند ساوند» در ۱۹۵۲ میلادی«دزد دوچرخه» را بهعنوان بهترین فیلم تاریخ سینما انتخاب کرد و انجمن فیلم بریتانیا آن را در فهرست ۱۰ فیلمی که تا پیش از ۱۴ سالگی باید دید، قرار داده است.
دسیکا در ۱۹۵۱ میلادی دومین فیلم معروف خود، «معجزه در میلان» را ساخت که هم جایزه بزرگ جشنواره کن را گرفت و هم جایزه روبان نقره ای را از انجمن منتقدان فیلم ایتالیا دریافت کرد.
«باغ فینزی کونتینی» دیگر شاهکار دسیکا است که در ۱۹۷۰ میلادی بر اساس رمانی از «جورجیو باسانی» ساخته شد و موفق به کسب خرس طلای جشنواره برلین شد. این فیلم جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را در ۱۹۷۲ میلادی کسب کرد و در جوایز بافتا در انگلیس موفق به کسب جایزه ویژه سازمان ملل شد.
ویتوریوی بازیگر
دسیکا به عنوان بازیگر بار دیگر با فیلم نان، عشق و فانتزی از لوئیجی کومنچینی و همچنین ژنرال دلاروور از روبرتو روسیلینی در کنار جینا لولوبریجیدا به نقش آفرینی پرداخت. سابقه دسیکا در عرصه بازیگری موجب شد در بیشتر آثار نئورئالیستی خود در استفاده از عوامل هنری سازنده فیلم بسیار خوب عمل کند و به ایجاد نوعی توازن میان بازیگردانی و کارگردانی هنری دست یابد. همچنین او به استفاده از بازیگران غیر حرفهای در کار خود روی آورد و از این عنصر به اندازهای خوب استفاده کرد که پس از آن به عنوان یک الگو و شیوه فیلمسازی مورد استفاده بسیاری از کارگردانهای جهان قرار گرفت.
دسیکا در طول چندین دهه فعالیت سینمایی بیش از ۳۰ فیلم را کارگردانی کرد و در عرصه بازیگری نیز در ۵۰ فیلم نقشآفرینی داشت. او عنوان بهترین بازیگر ژانر ملودرام و کمدی ایتالیا در دهههای ۳۰ و ۴۰ میلادی را به خود اختصاص داده است.
سال های پایانی
دسیکا در سالهای پایانی عمر، چند بار کوشید، بلندپروازیهای هنرمندانه اوایل دوران فعالیتش را تکرار کند. میان سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۶ میلادی ۱۱ فیلم را کارگردانی کرد که از جمله آثار موفق این دوره فیلمسازی وی «طلای ناپل» ساخته شده در ۱۹۵۴ میلادی و «دو زن» در ۱۹۶۰ میلادی بود که سوفیا لورن بازیگر اصلی فیلم به خاطر بازی در این اثر جایزه اسکار را از آن خود کرد. در ۱۹۷۱ میلادی همان طور که گفته شد، «باغ فینزی کونتینیها» را بر اساس یکی از بهترین آثار جورجو باسانی ساخت و در ۱۹۷۳ میلادی با فیلم «یک تعطیلی کوتاه» بازگشتی به دستمایههای نئورئالیستی داشت. باغ فینزی کونتینیها که در لحظههای کمی توانسته بود، چیزی بیش از مصور کردن صرف داستان باسانی باشد. اما یک تعطیلی کوتاه یکی از بهترین فیلمهای دسیکا به شمار میآید و بیانیهای تأثیرگذار از دلبستگی دیرین او به «قلبهای بیغلوغش و رؤیاهای بیغلوغش» طبقه محروم ایتالیا است. شخصیت اول فیلم، زنی از طبقه کارگر، که اقامت او در یک آسایشگاه مسلولین تنها تعطیلی است که در تمام عمرش داشته، دوستداشتنیترین فیلم دسیکا، به شمار می رود. او در میان سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۴میلادی، ۱۰ فیلم سینمایی با تم عاشقانه و رویکرد اجتماعی ساخت که این نوع آثار بیشتر به سینمای تجاری ایتالیا گرایش دارند. دسیکا در آثار خود با بورژوازی به شدت مخالفت میکرد و همواره به طبقه کارگر و کم درآمد جامعه توجه ویژه نشان میداد و فیلمهایی که در ژانر نئورئالیسم ساخت مهمترین موید این مطلب است. دسیکا در سال ۱۹۷۴ در حالی از دنیا رفت که همچنان در اوج شهرت بود.
نظر شما