مارسل پروست نویسنده منزوی اما مطرح فرانسه که با رمان "در جست و جوی زمان از دست رفته" در ایران و دنیا شناخته می شود، نویسنده ای است که به نوعی سمبل فرانسه محسوب می شود؛ چرا که تمام آداب و سنت های فرانسوی در اخلاق و آثار او تجلی یافته است.
زندگینامه
مارسل پروست در سال ۱۸۷۱ در خانواده ای ثروتمند و از مادری یهودی در پاریس به دنیا آمد اما چون از کودکی به بیماری آسم و تنگی نفس مبتلا شد، کمتر از خانه خارج می شد و بیشتر در منزل و در کنار مادر بود. انس ویژه و خاصی که پروست با مادرش داشت، باعث شد تا آثارش تحت تاثیر این احساس باشد. مارسل در دانشگاه، علم سیاست خواند و تصمیم داشت تا وارد دستگاه دیپلماسی شود اما بعد تصمیم گرفت که تمام زندگی اش را صرف ادبیات کند. او در ۱۸۹۲ وارد محفل های اشرافی ادبی شد و با آناتول فرانس آشنا شد. در ۲۵ سالگی نخستین اثرش "از خوشی ها و روزها" را منتشر کرد که آناتول فرانس (مشهورترین نویسنده آن دوران) بر آن مقدمه نوشت. پروست پس از نگارش رمان"ژان سنتوی" که دربردارنده بسیاری از تم ها و شخصیت های "در جست و جوی زمان از دست رفته" بود، عزم خود را جزم کرد تا بر روی رمانی کار کند که ۲۰ سال از عمرش را به خود اختصاص داد و در آخرین ساعت های زندگی اش کامل شد.
در جست و جوی زمان از دست رفته
پروست نوشتن رمان "در جست و جوی زمان از دست رفته" را تا زمان مرگ پدر و مادرش به تاخیر انداخت، چون می دانست که این رمان به خاطر ماهیت خودکاوانه و افشاگری که دارد می تواند موجب رنجش خاطر والدینش شود. ایده داستان در سال ۱۹۰۹ شکل گرفت و نگارش تمام هفت جلد تا ۱۹۲۲ طول کشید. کتاب در سالهای ۱۹۱۳ تا ۱۹۲۷ و به تدریج منتشر شد. خود نویسنده هزینه انتشار اولین جلد کتاب را پرداخت، زیرا ناشران مختلفی دست رد به سینه او زده بودند. این کتاب چشم اندازی وسیع با صدها طرح روایی مختلف و درهم آمیخته است. این اثر بزرگ، دنیایی را به تصویر می کشد که هم برای همه انسان ها قابل همذات پنداری است و هم از نظر زمانه و موقعیت جغرافیایی، منحصر به فرد است. کاراکترهای پروست، ترکیبی از قوه تخیل او و افرادی که می شناخت، بودند. شخصیت ها و مکان های خلق شده توسط این نویسنده، ریشه در واقعیت دارند و همزمان، از آن دوری می جویند.
رمان پروست با گذشت زمان رشد یافت و به متنی با بیش از سه هزار صفحه درباره همه چیز و هیچ چیز تبدیل شد: "اثری چندوجهی که مدام از معنا به بی معنایی و از بی معنایی به معنا در گذار است". در دنیای پروست، معنا و بی معنایی، کلماتی متضاد نیستند؛ تنها زمانی که از محدودیت های ذهنی و جسمانی مان رهایی یابیم، استمرار و پیوستگی این 2 مفهوم را درک خواهیم کرد. رمان "در جست و جوی زمان از دست رفته "درباره از دست دادن و به دست آوردن است و جدای از غنای مفهومی اش، قصه ای تاریک را روایت می کند: "اغلب ما انسان ها تا ابد، فقط تکه ای تقلیل یافته از تمامیت خود را زندگی خواهیم کرد؛ چراکه بخش اعظم خویشتنمان، ناشناخته، درک نشده و مدفون در ناخودآگاه مان باقی خواهد ماند."
سایر نویسندگان ممکن است برای دریافت الهام، به جاهای عجیب یا سفرهای طولانی بروند، یا خود را در لذت های افراطی غرق کنند؛ اما مارسل پروست برای این کار به ژرفای خویشتن سفر می کند: "جهانی ناشناخته که در همه ما وجود دارد."
کتاب جاودان او که در هفت جلد به انتشار رسید، به اندازه کافی طولانی هست تا باعث شود که هر مخاطبی، منظور و مفهوم اصلی کتاب را درک کند: "شیوه ای که پروست برای از پیش خبر دادن درباره حوادث آینده استفاده می کند یا مخاطب را با هنرمندی تمام به یاد اتفاقی می اندازد که مثلاً در هزار صفحه قبل خوانده، تکنیک و روشی است برای نشان دادن چگونگی تعامل ذهن بشر با زمان". فراموش کردن و یا نصفه و نیمه به یاد آوردن اتفاقات کتاب، بخشی از تجربه خواندن و زندگی در کنار آن است. از این منظر، می توان "در جست و جوی زمان از دست رفته" را رمانی با واقع گرایی منحصر به فرد دانست.
آثار
آثار پروست به جز رمان هفت جلدی "در جست و جوی زمان از دست رفته" عبارتند از: کتاب خوشی ها و روزها مجموعه ای از قصه ها شعر ها و مقاله ها، در سایه، آلبرتین گمشده، لذت خواندن، سدوم و عموره، طرف خانه سوان. آثاری که پس از مرگ او منتشر شدند نیز عبارتند از: رمان اسیر در دو جلد در سال ۱۹۲۳، کتاب گریخته در دو جلد در سال ۱۹۲۵، کتاب زمان بازیافته در دو جلد در سال ۱۹۲۷ ، رمان ژان سنتوی در دو جلد در سال ۱۹۵۲ و اثر ناتمام ضد سنت بوو که در سال ۱۹۵۴ به چاپ رسید.
از نگاه دیگران
پروست با کمال گرایی وسواس گونه ای می نوشت و هر چیزی را که از طریق هنر، موسیقی و کتاب در مورد فرهنگ، جامعه و زندگی آموخته بود، به ساختاری پویا از کلمات تبدیل می کرد. "ویل دورانت" در کتاب "تفسیرهای زندگی" این گونه رمان پروست را تحلیل می کند: "درجستجوی زمان از دست رفته بیش از آن که سرگذشت باشد، چشم اندازی است از تصاویر برگزیده ای که در مراحل گوناگون رشد و زوالشان نشان داده می شود. آنچه می گذرد زمان است و آنچه نظاره اش می کند، خاطره است. پروست مسحور تاثیر نافذ گذر زمان بود. زمان که مخرب و محافظ، پیوسته، فناناپذیر، ذهنی اما به نحو سرسختانه ای واقعی است کهنه را دور می اندازد و نو را جای آن می نشاند. سطح را دگرگون می کند ولی بنیان را به حال خود می گذارد."
"جووانی ماکیا" منتقد ایتالیایی می گوید: "پروست در سرتاسر زندگی نویسندگی اش خانه و اتاق کارش را به صورت یک کلنیک کوچک درآورد که در آن، کسی که عمل می کرد، خود بیمار بود؛ کلینیک به عنوان یک جای امن و پناهگاهی است که آدم هنگام کار کردن در آن ارزش شفابخش، آرام کننده و تقریباً دلداری دهنده عادت را درک کند، عادتی که به ما امکان می دهد روحی را در چیزها بدمیم که برایمان آشنا و خودمانی است، و نه آنی را که ما را می ترساند."
"ادموند وایت"، منتقد و داستاننویس آمریکایی کتاب "در جست و جوی زمان از دست رفته" را "قابلاحترامترین رمان قرن بیستم" شمرد.
نقطه پایان
پروست از کودکی بیمار بود و سلامتی شکننده ای داشت. او در سال ۱۸۸۰ برای نخستین بار دچار حملهٔ بیماری آسم شد و سرانجام در میانهٔ اکتبر سال ۱۹۲۲ به برونشیت دچار شد و روز هجدهم نوامبر جان سپرد. مارسل پروست در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شده است.
نظر شما