روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم علیاصغر زرگر استاد دانشگاه نوشت:قرارداد حال حاضر میان ایران و چین یا همان سند همکاری ۲۵ساله میان ۲ کشور که مورد توافق کلی قرار گرفته طبق آنچه در رسانهها منتشر شده میتوان ۲ تعبیر یا تفسیر جداگانه از آن داشت. البته این تفسیر را باید جدا از برداشت شخصی و جناحی انجام داد زیرا مرتبط با منافع کلی کشور است. در نگاه اول با توجه به شرایط فعلی کشور درحالیکه ایران از اروپا قطع امید کرده و با تحریمهای شدید آمریکا روبهرو است؛ اروپاییها درصدند تا ایران را از پیگیری و اجرای برنامههای خود در منطقه منصرف نمایند. انگلیسیها در قرن ۱۹ میلادی چهار هدف را همواره درخصوص ایران پیگیری میکردند، که یکی از این سیاستها این بود که ایران نباید به تعامل با کشورهای دیگر پرداخته یا به خودیخود هیچگاه به میزانی از قدرت دست پیدا کند. چرا که اهداف انگلستان و بهطور کلی غرب در منطقه به خطر میافتاد. یکی دیگر از این اهداف نیز این بود که تهران به یک دوست همانند کشورهای عربی در منطقه تبدیل شود که حافظ منافع استراتژیک آنها باشد. این سیاستها موجب آن شده که ایران در عرصه سیاست خارجی در تنگنا قرار بگیرد، و از این رو به سمت کشورهای چون چین و روسیه و بهطور کلی بلوک شرق گرایش پیدا کند. زیرا هیچ کشوری در جهان نمیتواند به دور خود حصار بکشد و به خودکفایی کامل در تمام زمینهها دست پیدا کند. وقتی در چنین شرایطی که مسیرهای واردات و صادرات جهت رفع نیازهای کشور به واسطه تحریم بسته شده است، برای برونرفت از این موضوع ناخودآگاه دریچههایی به سمت شرق باز میشود، این از بدیهیات در روابط بینالمللی هر کشوری به حساب میآید.
در این قرارداد با توجه به آنچه از متن آن قابل مشاهده است، اعداد و ارقام ذکر نشده و یک قرارداد درازمدت ۲۵ساله به صورت بلندمدت تعریف شده و در حال حاضر موردی واگذار نشده و بلکه در برخی موارد چون بخش مختلف انرژی، راه و راهآهن، توسعه بنادر و توسعه صنایع مختلف در آن پیشبینی شده است؛ البته موارد دیگری هم مخصوص موضوعات امنیتی و سیاسی و برخی تکنولوژیها و موارد نظامی در درون آن وجود دارد. اشکال یا ایرادی در ماهیت کلی آن فی نفسه وجود ندارد، زیرا چین یک کشور قدرتمند و صاحب ثروت به حساب میآید و دلیلی ندارد مانع آن شویم که بهعنوان سرمایهگذار وارد شود و در صنایع مختلف در کشور سرمایهگذاری کند. ما در گذشته نیز چنین قراردادهایی را با شرکتهای نفتی فرانسوی و همچنین شرکت (شل) و حتی خود کشور چین داشتیم. بنابراین در زمانی بنا داشتند که سرمایهگذاریهای میلیاردی انجام دهند. چنین طرحهایی اساسا در قالب برگشتپذیری صورت میگرفت یعنی آنها در زمینه نفت سرمایهگذاری میکردند و در نهایت بابت این سرمایهگذاری نفت را با تخفیفها و مدت زمان مشخص از کشور خریداری میکردند، اما این قراردادهای کارآیی لازم را نداشت و با شروع تحریمها شاهد بودیم که همکاری خود را قطع کردند. حال چین باتوجه به رویکردهای که اخیرا در تقابل سیاسی و بینالمللی مخصوص رفتار با ایالاتمتحده انجام شده به دنبال این است که با چنین قراردادهای بلندمدتی در موضوع انرژی ورود پیدا کند تا بتواند جایگاه اقتصادی خود را در جهان محکمتر کند. این قرارداد یک نوع توافق کلی بوده و در آینده نیازمند قراردادهای مختلف و به عبارتی ریزشده در هر بخشی است که در ماهیت آن قراردادها جزئیات مختلفی از بحث دانش فنی تا نوع سرمایهگذاری و حتی نظارت مورد بررسی قرار گیرد. اما نکتهای که اهمیت دارد این توافق الزامآور نبوده و میتوان در هر زمینه که مایل به همکاری نباشیم ورود پیدا نکنیم.
نظر شما