«جواد زرینچه» نیازی به معرفی ندارد. بازیکن اسبق استقلال که سالها بازوبند کاپیتانی این تیم را بر دستان خود بست و خاطرات خوبی را از خود در ذهن هواداران تیمش بر جای گذاشته است.
مشروح گفت و گوی خبرنگار ورزشی ایرنا را با دفاع راست اسبق تیم ملی فوتبال ایران را در زیر میخوانیم:
فوتبال را از کجا شروع کردی؟
من مثل تمام فوتبالیستها از زمین خاکی استارت زدم، در محلهمان صبح تا شب دنبال توپ میدویدیم و در بازیهای محلی برای خودمان تیمی تشکیل داده بودیم که پر قدرت بود و با نتایجی که گرفته بود همه آن را میشناختند.
اولین باشگاه رسمی شما کدام تیم بود؟
باشگاهی به صورت رسمی با لوکوموتیو استارت زدم. در این تیم توانستم الفبای فوتبال را به صورت رسمی آموزش ببینم. بعد از اینکه با لوکوموتیو عملکرد خوبی داشتم مرحوم «پرویز ابوطالب» مرا به بوتان برد.
چند روز پیش در مصاحبهای گفتید بوتان آغاز شکوفایی شما در فوتبال بود؟
همین طور است، در بوتان این شانس را داشتن بیشتر به چشم بیایم و با مربیان بزرگی کار کنم. بعد از این اتفاقات خوبی برایم افتاد.
ژاندارمری مقصد بعدی شما بود؟
من قرار بود در سال ۶۴ پیراهن استقلال را بپوشم، صحبتهای لازم را انجام داده بودیم اما با توجه به اینکه خدمت سربازیام فرا رسیده بود تیم ژاندارمری بازیکنان مشمول را به خدمت گرفت و با این تیم ادامه دادم تا این دوران به پایان برسد.
چطور پیراهن استقلال را پوشیدید؟
با تیم دارایی یک هفته تمرین کردم، فکر میکردم حضور در استقلال برایم به پایان رسیده است، چند روزی از حضورم در تمرینات این تیم گذشته بود که یکی از اطرافیان استقلال مرا دید و گفت چرا اینجا تمرین میکنید، من در جواب گفتم استقلال نشد و آمدم تا برای دارایی بازی کنم، او جواب داد استقلال تو را میخواهد و همان روز با هم به باشگاه استقلال رفتیم و قرارداد همکاری بستیم.
نخستین بازی شما با پیراهن استقلال مقابل کدام تیم بود؟
بازی با بوتان، با پیراهن آبی مقابل تیم سابقم به میدان رفتم. در این مسابقه به عنوان هافبک وسط حضور داشتم و اتفاقا نمایش خوبی را به اجرا گذاشتم.
چقدر پول گرفتید؟
من قرارداد ۲ سالهای را با استقلال امضا کردم که ۵۰ هزار تومان بود. وقتی ۲۵ هزار تومان سال اول را گرفتم رفتم یه موتور خریدم و به محل تمرین میرفتم.
در قهرمانی آسیایی استقلال حضور نداشتید؟
این یکی از بزرگترین افسوسهای زندگی من است، اگرچه من در دور مقدماتی با استقلال حضور داشتم و حتی در دیدار با السد در دقیقه ۹۰ پاس گل به «صمد مرفاوی» دادم و در صعود این تیم به مرحله نهایی نقش داشتم اما به کشاورز رفتم.
حضور شما در این تیم زیاد طول نکشید؟
در آن سال من با توجه به شرایط اقتصادی از استقلال جدا شدم و به کشاورز رفتم. در این تیم بازی کردم اما وقتی استقلال به دسته سوم رفت بازگشتم.
گفته بودید از ذوبآهن پیشنهاد ۱۰ میلیون تومانی داشتید اما به استقلال رفتید؟
همه شاهد این اتفاق بودند، ساکت مدیرعامل وقت ذوبآهن با من قرارداد ۱۰ میلیون تومانی بست که پول هنگفتی محسوب میشد. اما وقتی «منصور پورحیدری» به من گفت استقلال به تو نیاز دارد پول ذوبآهن را پس دادم و به تیم محبوبم برگشتم. شاید باور نکنید چقدر با استقلال قرارداد بستم.
چقدر؟
۱۵۰ هزار تومان
جدی؟
بله و از این موضوع هیچ گلایهای ندارم چرا که استقلال را عاشقانه دوست داشتم و دارم و اگر کاری برای این تیم انجام دادم به خاطر علاقهام بود.
بهترین خاطرهتان از حضور در استقلال؟
قهرمانیهایی که با استقلال داشتم برایم ارزشمند است، دیدارهای شهرآورد نیز جای خود دارد. میتوانم یک مثال بزنم.
بفرمایید؟
در دیدار با پرسپولیس که ۲ بر صفر عقب افتادیم «رضا شاهرودی» از زمین اخراج شد و من به مدافعان استقلال گفتم این بهترین فرصت است و از دفاع وسط به دفاع راست میروم. این کار را انجام دادم و لطف خدا بود که بازی عقب افتاده را به تساوی کشاندیم. در یک شهرآورد دیگر نیز به «محمد تقوی» پاس دادم و او دروازه پرسپولیس را باز کرد.
بدترین خاطره؟
فینال جام باشگاههای آسیا مقابل جوبیلو ایوتا که نتوانستیم قهرمان شویم. متاسفانه در این مسابقه سزاوار برتری و کسب جام بودیم، اما متاسفانه اسیر بدشانسیهای فوتبالی شدیم و توپهایمان تبدیل به گل نشد تا روز تلخی برای همه استقلالیها شکل بگیرد.
اگر زمان به عقب برگردد باز هم استقلال را برای ادامه فوتبال انتخاب میکنید؟
حتما این کا را انجام میدهم. استقلال تیم بزرگی است و من همیشه بابت اینکه بازوبند کاپیتانی استقلال را بر دستان خود بستم احساس افتخار و غرور میکنم.
زوج خوبی را با «مجید نامجومطلق» تشکیل داده بودید؟
من و مجید شناخت کاملی از یکدیگر داشتیم و به خوبی حرکات هم را در زمین تشخیص میدادیم. در تمرینات زیاد کار میکردیم و در زمین چشم بسته همدیگر را پیدا میکردیم. ما برای رسیدن به این هماهنگی تاکتیکی تمرینات زیادی را انجام داده بودیم.
پاس گل قرن را شما دادید؟
آن یک اتفاق ویژه در فوتبال بود و من همیشه احساس میکنم خدا کمک کرد تا آن پاس را بدهم و «حمید استیلی» دروازه آمریکا را باز کند. یک یادگاری خوب از خودم در فوتبال بر جای گذاشتم.
نظر شما