اگر به نخستین غارنگاری های انسان بنگریم می توان آن را فرایندی در راستای مانا کردن خود در جهان هستی دانست؛ همواره بشر آرزوی دست یافتن به آب زندگانی را داشته است و در حکایت ها و افسانه های اسطوره های رویای دستیابی به جاودانگانی روایت شده است. اما تخیل را می توان بزرگترین ابزار بشر برشمرد که می توانست در آن جهان را از آن خود کند و با فرهنگی کردن امر طبیعی، رویا و واقعیت را در تصویر به هم پیوند زند تا تراوش های آن غارنگاری ها به هنر نقاشی تکامل یابد.
بازنمایی تقلیدگرایانه هستی به عنوان اولین مواجهه نقاشان با جهان پیرامون را می توان پاسخی به عطش از آن خودسازی جهان هستی پنداشت همانطور که دفترچه نقاشی کودکان صندوقچه ای است از تمامی علاقه مندی هایی که به شکل ناخودآگاه به تصویر درآمدهاند.
نقاشان بزرگی به صورت شهودی در مسیری جدا از آموزه های آکادمیک، جهان پیرامون خود را مصور کردند که در تاریخ هنر جهان ماندگار شدند؛ رنگگذاری های بدوی و ابتدایی، رهایی از قید و صنایع صوری چون پرسپکتو و آناتومی در آثار این نقاشان به فرم هایی تجربی منتهی شد که در مسیر تاریخ هنر جایگاه ویژه ای کسب کردند که به نقاشان هنر نائیف (ART NIFE) شناخته می شود که با بدوی گرایی (Primitivism ) که یک جنبش هنری است متفاوت شمرده می شود.
نیکو پیروسمانی (Niko Pirosmani) نقاش خود آموز بدوی گرا که در فقر بر اثر سوءتغذیه جان داد و بعد از مرگش به شهرت رسید از نقاشان مهم آرت نائیف است.
پیروسمانی نه تنها یک نقاش قدرتمند بود بلکه تجربه زیسته غم انگیز این هنرمند بیش از هرچیز اجازه بی تفاوت بودن مخاطب را در مواجهه با این هنرمند می گیرد.
پیروسمانی در جهان غرب کمتر شناخته شده و معمولا نام افرادی همچون آنری رسو به عنوان سرآمد نقاشان خودآموز شناخته شده است. وی که در طول عمرش در مشاغل معمولی همچون نقاشی ساختمان و سفیدکاری منازل مشغول بود، برای مغازه داران تفلیس، تابلو نقاشی و پرترههایی طبق سفارشهای آنها می کشید.
نقاشیهای پیروسمانی تحت تأثیر شرایط اجتماعی زمان و مکان خودش است که می توان به گروههای اشراف، کارگران، مغازه داران، بازرگانان اشاره کرد که در کنار آثاری که نشانگر شیفتگی وی به طبیعت و زندگی روستایی بود بر روی زندگی روزمره مردم عادی تاکید دارد.
برای اندوه این هنرمند کم حرف و درون گرا، تراژدی هایی در ادبیات عامیانه گرجستان نقل می شود که در سال های جوانی بازیگر مشهور مارگاریتا که نقاشی با همین عنوان از آثار فاخر این هنرمند است، چند روز از این شهر بازدید کرده است و یک روز پیروسمانی در مقابل محل اقامت این بازیگر، ده ها چرخ دستی عظیم پر از گل سرخ قرار داد.
نیکو برای خرید همه گلهای شهر، خانه اش را فروخت و آنها را به نشانه عشق او برایش فرستاد اما چند روز پس از آن این زن ثروتمند گرجستان را ترک کرد به این ترتیب داستان نافرجام عشق غم انگیز پیروسمانی به پایان رسید.
پس از این نیکو در یک اتاق زیر شیروانی در فقر شدید زندگی کرد و تنها منبع درآمد پیروسمانی نقاشی هایی بود که بسیار ارزان می فروخت.
بعضی اوقات او برای تهیه غذا و نوشیدنی، دیوارهای میخانه ها را نقاشی می کرد و نیکو حتی قدرت خرید رنگ را نداشت تا بتواند برای خودش نقاشی کند.
اکنون در مکان زندگی این هنرمند موزه نیکو پیروسماناشویلی که از سال ۱۹۸۲ افتتاح شده است نقاشی ها و اشیای خصوصی وی وجود دارد.
نیکو به ندرت مناظر شهری را نقاشی کرد و کمتر وارد روابط با هنرمندان صاحبنام دوره خود می شود و حتی نخستین گردهمایی هنرمندان گرجی که با حضور وی ترتیب داده می شود، آخرین حضور وی نیز به شمار می آید. روابط او با هنرمندان حرفهای هیچگاه شکل نگرفت چون برای وی عایدی معیشت، مهم تر از انتزاعات زیباییشناسی بود.
نیکو در خانوادهای کشاورز در ۵ مهٔ ۱۸۶۲ در استان کاختی گرجستان متولد شد و در ۹ آوریل ۱۹۱۸ میلادی بر اثر سوءتغذیه و نارسایی کبد در سن ۵۶ سالگی از دنیا رفت و در آرامستان نینو به خاک سپرده شد. محل دقیق دفن او چون ثبت نشده بود تاکنون هم شناسایی نشدهاست.
نظر شما