۷ مرداد ۱۳۹۹، ۹:۰۴
کد خبر: 83887173
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

بناهای وابسته و هم پیوند با آب انبار

۷ مرداد ۱۳۹۹، ۹:۰۴
کد خبر: 83887173
حسین مسرّت
بناهای وابسته و هم پیوند با آب انبار

یزد- ایرنا-- اگر آب‌انبار یک عنصر کالبدی و حیاتی در مراکز محلّات و شهرها دانسته شود که بیشتر در کنار بناهای عمومی و عام‌المنفعه مانند مسجد، حسینیّه، بازار، میدان و حمّام ساخته می‌شده؛ بناهایی هم که در کنار آن ساخته می‌شد؛ وابسته به آن بود مانند سقّاخانه و سنگاب و فضاهای هم پیوند.

این فضاها بیشتر و بنا به نظر واقفان برای آسایش و رفاه استفاده‌کنندگان از آب‌انبار ساخته شده تا از این طریق نیز نیّت خیر خود را گسترش دهندکه چکیده‌وار به هر کدام اشاره می‌شود:

الف- سقّاخانه

سقّـــای پیر شهـــر، پس از سالــها هنوز

وردش همــــــان ترانۀ باب‌الحـوائج است

عمری است مَشک آب کشـد پیکرش، ولی

او خود نداند اینکه ز وردش چه طرف بست

«سِقایت، یعنی آب نوشانیدن و سقّایی به معنی توزیع آب و دادن آب به تشنه‌لبان و مؤمنان به ویژه سوگواران حضرت اباعبدالله حسین(ع). در روایت است از پیغمبر گرامی اسلام که سقّایی جزء با فضیلت‌ترین کارهاست. 

سقّاخانه به همان نیّتی که بسیاری از واقفان، آب‌انبار می‌ساختند و آن را نشانه‌ای از نزدیکی خود به خداوند و خشنودی آفریدۀ او می‌دانستند و با یادکرد لب تشنگی امام حسین (ع)، میزان دلبستگی خود را نشان می‌دادند، به همان دلیل هم به ساخت سقّاخانه می‌پرداختند که در گذشته‌های نه چندان دور، در کنار آب‌انبارها بود و اکنون سال‌هاست به ویژه در شهر یزد که آب‌انبارها کاربری گذشته را ندارند، به ساخت و برپایی آن در گوشه و کنار شهر و در کوچه وخیابان می‌پردازند.

یزد کنونی را باید شهر سقّاخانه‌ها هم نامید. در سده‌های گذشته نام چند سقّاخانه به نام‌های: سقّاخانۀ شاهزاده فاضل در کنار حسینیّۀ شاهزاده فاضل، سقّاخانۀ کوچۀ دبّاغ‌خانه، نزدیک لرد کیوان و کنار پایاب جوی محمودآباد و سقّاخانۀ بازار ملّااسماعیل روبروی آب‌انبار ملّااسماعیل دیده می‌شود که هر سه سقّاخانه به واقع سنگاب بوده‌اند. 

سقّاخانه‌های قدیمی معمولاً در کنار دیوارۀ ورودی آب‌انبار و از آجر ساخته می‌شد و چون دیگر بناهای تاریخی، بهره‌ور از تزیینات معماری ایرانی مانند: کاشی‌کاری، کتیبه، آجرکاری و گاه حتّی ضریح‌کاری بود. (برخی آب‌انبارها در دو سوی پلّکان ورودی خود سقّاخانه داشتند). درون مخزن آن، مانند مخزن آب‌انبار با ساروج و دیمه اندود می‌شد تا هم مقاوم باشد و هم آب آن دیرتر گرم شود. در سالیان اخیر درون آن یخ، هم می‌انداختند.

بیشتر واقفان در شرح موقوفات آب‌انبار، فصلی را نیز اختصاص به کارهای سقّاخانه، شامل نظافت، آبرسانی، تعمیر و مرمّت می‌کردند که زیر نظر متولّی آب‌انبار انجام می‌شد. بیشترین دلیل و انگیزۀ ساخت این بنا، وجود پیرمردان و پیرزنان رهگذری بود که توان پیمودن پلّه‌های زیاد آب‌انبار را نداشتند و یا وجود رهگذرانی که با نوشیدن کاسه‌ای آب، عطش خود را فرو می‌کشاندند.

این کاسه‌ها بیشتر مسّی یا برنجی بود و دور تا دور آن اشعار و آیات قرآن حکّاکی شده بود. در وسط آن نمادی از دست بریده تعبیّه شده بود که نوشندگان را به یاد حضرت ابوالفضل(ع)، سقّای لب‌تشنگان دشت کربلا می‌انداخت و نوشنده با سلامی بر لب تشنۀ حسین (ع) و لعنتی بر یزید، آب را جرعه جرعه می‌نوشید و در پایان آمرزشی برای پدر و مادر سازندۀ سقّاخانه درخواست می‌کرد.

سقّاخانه به واسطۀ نیاز مردم و قداست آب، کم کم به مکانی مقدّس تبدیل شده بود که هم مردم در نگهداری آن کوشا بودند و هم برای رفع گرفتاری‌های خود پولی در صندوقچۀ آن می‌انداختند و یا شمع نذر می‌کردند و برخی هم چراغ می‌افروختند. این نور هم نشانۀ توجّه به تقدّس آن بود و هم، مایۀ روشنایی گذرگاه‌ها در شب‌های تاریک دوران گذشته.

آب‌انبارهای فراوانی در شهر یزد دیده می‌شود که در کنار ورودی خود سقّاخانه داشتند، مانند ریسمانیان، محمّد خالق داد و... که با پول واقفان و به وسیلۀ سقّایان محل آب از پاشیر به وسیلۀ مشک‌های چرمی و در سالیان اخیر مشک‌های لاستیکی (این مشک‌ها از تیوپ تایرهای بزرگ کامیون و تراکتور و اتوبوس ساخته می‌شد)، پرآب می‌شد. گاهی هم خود سقّایان برای ثواب به پر کردن سنگاب و سقّاخانه می‌پرداختند. 

این سقّایان زحمتکش که با نیم تنۀ چرمی، از دیگران متمایز بودند، همچنین با پر کردن مشک آب در ازای مبلغی ناچیز، آب خنک را به در خانه‌ها برده و یا در سطح شهر و محلّه به فروش آن می‌پرداختند. سقّایان، کاسه‌ای برنجی یا مسّی حکّاکی شده‌ در دست داشتند و با خواندن اشعاری مذهبی و آواز، مردم را ترغیب به نوشیدن آب شیرین می‌کردند. همین سقّایان در ایّام محرم با خواندن اشعاری سوزناک و مراثی، یاد امام حسین (ع) را زنده می‌کردند و به نیّت ثواب، کام سوگواران سیدالشهدا را سیراب می‌کردند:

چرا ای تشنه لب از خاک صحرا برنخیزی؟

حسین آمد به بالینت تو از جا برنخیزی؟

« به طور کلّی ایجاد آب‌انبار و سقّاخانه در مناطق خشک یا کم‌آب، همیشه عملی در شمار “خریدن بهشت” شناخته می‌شود .. و به طور کلّی همۀ فعّالیّت‌هایی که به مسأله آب مربوط می‌شود، به نام ابوالفضل صورت می‌گیرد و سقّاخانه‌ها اغلب کتیبه‌هایی دارد که ابیاتی بر آن نوشته است با تذکاری از شهادت آن حضرت یا طلب حاجتی از او ...

آبی بنوش و لعنت حق بر یزید کن

جان را فدای مرقد شاه شهید کن»

صد البتّه برخی سقّایانِ بی‌مزد هم مانند کشاورزان بودند که به اجبار، آب را از آب‌انبار یا سنگاب کوه برای مالکان می‌آوردند. (حکمت یغمایی: ۱۰۰)

ب- سنگاب

سنگاب، ظرفی بود که معمولاً از سنگ خارا تراشیده شده و شکلی جام‌گونه داشت. سنگاب‌ها نیز به سان سقّاخانه‌ها به دلیل بهره‌وری عابران و پیران از آب خنک، در کنار یا روبروی آب‌انبار و یا دیگر مکان‌های پررفت‌وآمد نهاده و بنابر نیّت واقف، هر روز توسّط سقّایان پر می‌شد. به همان‌گونه که ذیل سقّاخانه آمد.

در درون سنگاب هم ظرفی مسّی یا برنجی با همان اشعار و حکّاکی و غیره قرار داشت که آب بدان آشامیده می‌شد. سنگاب‌ها نسبت به سقّاخانه، بیشتر در معرض آلودگی و گرد و غبار کوچه بوده و آب درون آن زودتر گرم می‌شد. گاهی بر دیوارۀ درونی و یا بیرونی سنگاب؛ عبارات، آیات و اشعاری و گاه تاریخ ساخت سنگ درج می‌شد.

بزرگ‌ترین سنگاب یزد، در روبروی آب‌انبار فهادان، واقع در کوچۀ بازارچۀ یوزداران (فهادان) قرار دارد که به گفتۀ سالخوردگان محل، ۱۵۰۰ کیلو وزن و ۲۱۶ لیتر گنجایش آب دارد و حدود ۲۲۰ سال پیش، از سنگ یکپارچۀ سیاه رنگ تراشیده و ساخته شده است. در وسط این سنگاب، سوراخ کوچکی برای شستشوی آن تعبیّه شده است. (کیهان ۱۷/۷/۱۳۵۲(.

روبروی آب‌انبار خواجه، سر بازار مسگری یزد و نیز کمی پایین‌تر از آب‌انبار جنّک، پشت مسجد جامع، واقع در حسینیّۀ روبروی دهلیز شمالی مسجد جامع یزد، سنگاب قرار دارد. حتّی در کنار آب‌انبار محمّدعلی مراد خرّمشاه، سنگابی قرار دارد که ویژۀ آشامیدن آب حیوانات بوده است.

در کتاب یادگارهای یزد، نامی از سه سقّاخانه می‌برد که هر سه به واقع سنگاب بوده‌اند. دو سنگاب حسینیّۀ شاهزاده فاضل و کوچۀ دبّاغ خانه، جنب پایاب جوی محمودآباد، ارتباطی با آب‌انبار نداشتند و اکنون به غیر از متن وقف‌نامه از آن نشانی نیست.

در متن کتیبۀ سنگی وقف‌نامۀ حسینیّۀ شاهزاده فاضل آمده است:

«هوالواقف علی الضمائر». وقف مؤبّد و حبس مخلّد شرعی نمود، عالی‌شان عزّت و سعادت نشان، نایب کریم، ولد مرحمت‌شان آقا حسن کاشانی، این سقّاخانۀ واقعۀ جنب حسینیّۀ روضۀ متبرّکۀ حضرت شاهزاده فضل که مؤمنین و مسلمین آب بنوشند و یاد از لب تشنۀ حضرت اباعبدالله الحسین نمایند و واقف و والدین واقف را به دعای خیر یاد و شاد نمایند. طمع‌کنندۀ سنگ [به] لعنت خدا گرفتار باد. 

امّا سنگاب بزرگ بازار ملّااسماعیل که روبروی آب‌انبار آن قرار دارد، خوشبختانه از گزند روزگار و مردم آن در امان مانده است و بر لوحۀ سنگی مورّخ ۱۲۴۵ ق، آن به ابعاد ۸۴ × ۹۷س به خطّ نستعلیق، این وقف‌نامه منقور است:

«... توفیقات ربّانی و تأییدات سبحانی، شامل حال عالی حضرت رفیع منزلت، زبده التجّار، خیرالحاج، حاجی محمّد کاظم، خلف مرحمت‌شان، حاجی محمّدتاجرخراسانی گردید. بعد از آنکه احداث مصنعۀ عظیم در جنب مسجد جامع کبیر [= مسجد ملّااسماعیل] وقف مؤبّد بر عامّۀ مسلمین نموده، شرباً و یک طاق سقّاخانه در مقابل آن ساخته، یک قطعه سنگابی مصنوع در آن موضوع [= موضع] وقف نموده بر حضرت سیدالشهداء (ع) که موالیان از آن بهره‌مند گردند و به جهت اخراجات روغن چراغ، هر شبه در مصنعۀ مزبوره و تعمیر و مرمّت و لجن‌کشی و سایر ضروریّۀ آن، یک باب حانوت با پستو واقع در خلف کریاس مصنعۀ مذکوره احداث و وقف بر مصارف مزبوره نمود.

و به جهت میاه قنواة اهرستان از قرار مصارف در مصنعۀ موصوفه برده شود و مبلغ چهل عدد اشرفی، یک مثقال به توسّط عالی‌جناب فضایل‌مآب زیّن السّادة‌الاطهار اشرف الحاج میرزا سید مهدی داده که خرج پیشکار عمدۀ قنواة مزبوره شده، استرضای شرعی حاصل نمود.

و ایضاً دو باب، حانوت واقعین در دو طرف سقّاخانه وقف نموده به جهت اجرت سقّا که هر روز سنگاب را آب نماید و اخراجات تعمیر سه طاق بازارچه و سه باب حانوت و یک طاق سقّاخانۀ مذکوره، بعد از اخراجات ضرّوریۀ هر یک، و اگر از مداخل اعیان مذکوره، از مصارف مزبوره زیاد آید. اعلم علما و افضل فضلا به فقرا برساند. 

پ- دیگر فضاهای وابسته

در کنار برخی آب‌انبارها، اتاق‌هایی قرار دارد که به تالاری پیوند دارد و این تالار، راهی به مخزن آب‌انبار دارد و بدین واسطه، خنکی مخزن به اتاق‌ها راه می‌یابد و به این شیوه از فضای کوچک، حداکثر استفاده را می‌برند و باز در زیر همین اتاق‌ها زیرزمینی قرار دارد که از فشار وارده بر فضای آب‌انبار می‌کاهد. (سیرو: ۲۳۳)

در بسیاری از آب‌انبارهای ایران از فضاهای روی مخزن، کنار مخزن و پلّکان بهره می‌برند، مانند آب‌انبار شش بادگیری که حسینیّۀ بنی فاطمه روی آن قرار دارد، و یا آب‌انبار مسجد سر حوض عزّآباد یزد که فضای روی پلّکان آن اختصاص به مسجد دارد. (ملّازاده: ۲۴۷)، در برخی آب‌انبارها، محلّ خشک کردن پارچه‌های رنگ شده توسط رنگرزان است. (سیرو: ۲۳۳)

در این آب‌انبارها، با همسطح کردن گنبد کروی شکل مخزن با فضای اطراف، آن را به صورت سطحی یکنواخت درآورده و استفاده می‌کنند. در آب‌انبارهای میان راهی یا کاروانسراهایی، از این فضای یکسان شده برای تخلیّۀ بار و کالا استفاده می‌شود. روی سطح بام آب‌انبار مهریز، برجی استحفاظی از آجر و خشت خام به قطر ۱۱ و به ارتفاع ۱۰ متر ساخته‌اند.

حتّی به نحوی هوای خنک مخزن را در تابستان به درون مسجد و حسینیّۀ هدایت می‌کنند. در جنب آب‌انبار محمّدعلی مراد خرّمشاه، نانوایی قرار دارد که برای خنکی جایگاه مشتریان و نانوا، دریچه‌ای را به روی مخزن آب‌انبار باز کرده است. (محمودی: ۳۴) حتّی مخزن آب‌انبار محلّۀ تل در خانه‌ای واقع شده که صاحبخانه با تعبیّۀ شبکه‌ای بر روی مخزن، اتاق‌ها و صفّه‌هایی دور تا دور آن ساخته و در تابستان از خنکی آن به گونۀ شایسته‌ای استفاده می‌کند. (عابدینی: ۴۱) آب‌انبار زنگی با مسجد سیدزنگی به صورت یک مجموعه طرّاحی شده است که یک ساباط زیبا و رفیع این دو بنا را به هم پیوند داده است. 

در برخی آب‌انبارهای میان راهی، اتاق‌ها یا کلاه فرنگی‌هایی برای استراحت مسافران و خواندن نماز ساخته شده است. (دایرةالمعارف بزرگ ۱: ۳۳). در کنار آب‌انبار خانگی، فضایی به نام چاهخانه یا حوض خانه قرار دارد که با پر شدن آب درون حوض، فضای اطراف آن بسیار خنک و دلنشین می‌شود و گه گاه راهی از این انبارها به فوّارۀ میان حوض وجود داشت که بر زیبایی درون خانه می‌افزود. در دهانۀ شمالی آب‌انبار ریسمانیان، حوض‌خانۀ آجری زیبایی وجود دارد که آب روانی در آن جاری بوده و اهالی به شستن رخت، طهارت، وضو، غسل و طبّاخی می‌پرداختند.

در آب‌انبار شاهد باز یزد، از فضای پلّکان آب‌انبار برای عبور آب قنات استفاده کرده، به نحوی که مردم در یک فضای خنک و دارای سرپناه به شستشوی لباس و ظرف می‌پرداختند و چنانچه مایل بودند، چند پلّۀ دیگر را پیموده و به پاشیر می‌رسیدند و آب خنک می‌نوشیدند. (عابدینی،حسین: ۴۸)

در آب‌انبار دروازۀ مهریز و در همان راه ورود به پاشیر، فضایی به نام چای‌خانه تعبیه شده که متناسب با بازاری است که در جنب آن قرار دارد. یعنی محلّ آمد و شد کاروانیان و مسافران و خریداران که برای فرار از گرما، هم دمی در این مکان بیاسایند و هم چایی صرف کنند. شاید این مکان را قدیمی‌ترین مکانی باید دانست که از آغاز به فکر بهره‌وری اقتصادی از فضاهای خنک آب‌انبار بوده است. استاد پیرنیا از آب‌انباری در جهرم یاد می‌کند که در پاگرد آن، شربت‌خوری، بستنی‌فروشی و قهوه‌خانه بوده است. (پیرنیا: ۲۲۴)

تقریباً در بیشتر آب‌انبارهای دستی، کشاورزی، میان‌راهی، بیابانی و کاروانسرایی، فضاهایی خنک در کنار یا دورادور مخزن وجود دارد که کشاورزان و کاروانیان خسته، دمی در آن بیاسایند و یا به تبادل افکار و تجربیّات و بحث و درد دل بپردازند و شاید با آگاهی از گرفتاری‌های یکدیگر، راهی برای کمک به همدیگر پیدا کنند. دیگر کاربرهای جنبی آن عبارت بودند از: برج نگهبانی دشتبان‌ها و محلّ استقرار میراب و آبیار.

معماریان در توضیح فضاهای وابسته یا مشترک با آب‌انبار می‌نویسد: « آب‌انبارهای صحرایی از نوع کشاورزی در اغلب موارد همراه با یک فضای کوچک یا بزرگ به عنوان سرپناه ساخته شده است. ساده‌ترین نمونۀ سرپناه، ایجاد یک صفّه است که در این صفّه، پلّکان (راچینه) نیز قرار می‌گیرد. نمونۀ صفّه‌دار در منطقۀ محمّدآباد و مهریز بیشتر رایج است.

آب‌انبارهای نومهریز، ابولی محمّدآباد و دو آب‌انبار در ندوشن از این نوع‌اند. در کنار صفّه‌ها اتاق‌های مختلف برای استفاده در زمستان ساخته شده است. در منطقۀ ابرندآباد، نصرت‌آباد، زارچ، اشکذر، فیروزآباد و عزّآباد، آب‌انبارهای صحرایی، همراه با یک چهارطاقی ساخته شده‌اند. آب‌انبار آخوند و زمان فیروزآباد و حاج نصیر ابرندآباد از این دسته‌اند.

یک آب‌انبار صحرایی در نزدیکی روستای عزّآباد، افزون بر داشتن یک گنبد (سرپناه)، فضایی نسبتاً بزرگ چیلیپا شکل دارد. در کنار آن فضاهایی جهت استقرار دام‌ها در نظر گرفته شده است. مانند آنچه، آندره گدار ذیل آب‌انباری بر سر راه یزد و کرمان می‌نویسد: که دو ایوان با خشت خام ساخته شده است. یکی از آنها مخصوص استراحت مسافران و دیگری محلّ نگهداری حیوانات بارکش است. آب‌انباری دیگر در همین محل، دارای تعداد زیادی فضا در کنار مخزن است. تنوّع فضاها در این منطقه زیاد است. یکی از جالب‌ترین طرح‌ها، در ساخت آب‌انبار علیرضا فیروزآباد به کار رفته که پلان اتاق، هشت وجهی و نقشۀ مخزن چهار گوش است. ترکیب این دو همراه بادگیر و فخر مدین، بسیار زیبا و هماهنگ است.

برخی از آب‌انبارهای روستایی، شهری نیز دارای این گونه فضاها هستند. در چند نمونۀ برداشت شده از این محلّها فقط برای استراحت و تجمّع اهالی استفاده می‌شده است، مانند آب‌انبار چمن و میرصالح اردکان و آب‌انبار دو درگاهی و رباط عقدا.

این فضا گاهی به عنوان مسجد مورد استفاده قرار می‌گرفته است، مانند آب‌انبار مسجد جامع اردکان که در کنار پلّکان آن فضایی کوچک و دنج برای عبادت اختصاص داده شده است. (سپهری ۱: ۱۱۳) در چند آب‌انبار، فضای روی پلّکان به مسجد اختصاص داده شده است. آب‌انبار و مسجد سر حوض عزّآباد، آب‌انبار وسط ده و مسجد جوادالائمّه از این دسته هستند. نراقی می‌نویسد: «در عهد پادشاهان صفویّه تغییر مهمی که در طرز بنای برکه‌ها داده شد، این بود که آب‌انبار با مسجد توأماً ساخته و پرداخته می‌شد.

در میان راه‌ها، همراه با کاروانسراها و ساباط‌ها، آب‌انبارهایی ساخته شده‌اند. نمونه‌های جالب ساباط، در نصرت‌آباد و حجت‌آباد برداشت شده‌اند. یک نمونۀ جالب دیگر از همجواری آب‌انبار با فضاهای دیگر در حسینیۀ شهدای فهرج دیده می‌شود. سردر و ورودی آب‌انبار در قسمت زائرسرای مجموعه قرار گرفته است. بر روی سردر نیز یک اتاق ساخته شده است.

"نویسنده و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ یزد"

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha