مرگ چنین خواجه نه کاری است خُرد

تهران- ایرنا- روزنامه اعتماد در مطلبی نوشته است: همین سه شب پیش بود که حبیب احمدزاده نویسنده، فیلمنامه‌نویس و مستندساز با ناراحتی و آشفتگی متنی کوتاه در فضای مجازی منتشر کرد و از ابتلای خسرو سینایی کارگردان شناخته‌شده سینمای ایران به ویروس کرونا و از وضعیت حاد او خبر داد و از اهالی سینما خواست برای سلامتی و بهبودی این فیملساز بااخلاق دعا کنند.

در ادامه گزیده ای از گزارش را می خوانیم: باورش برای ما سخت بود چرا که سینایی آنقدر روحیه جوان و پرنشاط و شادابی داشت که کمتر کسی فکر می‌کرد او به این سادگی‌ها تسلیم مرگ شود و از این دنیا رخت بربندد. تااینکه اواسط روز گذشته ناگهان خبر رسید در فاصله همین سه شب گذشته، هیولای بی‌رحم کرونا به سینمای ایران رحم نکرد و جان یکی از متشخص‌ترین و درعین حال فهیم‌ترین کارگردان‌های سینما را در سن هشتاد سالگی گرفت. آن‌طورکه فرح اصولی همسر این کارگردان شناخته‌شده و حرفه‌ای سینمای داستانی و مستند نقل می‌کند او چند روزی بود به دلیل بیماری کرونا در بیمارستان بستری بود و در بیست وچهار ساعت گذشته هم اوضاع جسمی خوبی نداشت و وضعیتش وخیم ارزیابی شده و به عفونت شدید ریه مبتلا شده بود. او حدود یک ماه قبل نیز برای یک عمل جراحی در بیمارستان بستری بود.

خسرو سینایی متولد ۱۳۱۹ شهر ساری فارغ‌التحصیل کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی از آکادمی هنرهای نمایشی و رشته تئوری موسیقی از کنسرواتوار وین بود. کارگردان و فیلمنامه‌نویس شهیر و ناموری که محور بیشتر آثار مستند او بر پایه‎ موضوعات اجتماعی استوار بود. سینایی در سال ۱۳۸۷ موفق به دریافت نشان ویژه‎ کشور لهستان از سوی رییس‌جمهور این کشور شد. او این نشان را به خاطر ساخت مستند «مرثیه گمشده» که روایتگر مهاجرت هزاران لهستانی به ایران در سال‌های ۱۹۴۱ و ۱۹۴۲ است، دریافت کرد.

سینایی از سال ۱۳۴۶ در وزارت فرهنگ و هنر و از سال ۱۳۵۲ در تلویزیون ایران شروع به کار کرد. او فعالیت سینمایی خود را در سال ۱۳۵۸ با کارگردانی فیلم «زنده‌باد...» آغاز کرد. سینایی افزون بر نویسندگی و کارگردانی، ساخت موسیقی و تدوین برخی از آثار خود را نیز بر عهده داشته است. برخی منابع نوشته‌اند او از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۶ شاگرد «ویکتور وینکل باور» سرپرست بخش آکاردئون کنسرواتوار وین بود و در کنسرت‌های مختلف به عنوان تکنواز و عضو هیات ارکستر کنسرواتوار شرکت داشت. او همچنین در سال ۱۳۸۴ فیلم کوتاه «فرش، اسب، ترکمن» از مجموعه فرش ایرانی را کارگردانی کرد و اما از میان تمام ساخته‌های او فیلم سینمایی «عروس آتش» مشهورترین ساخته خسرو سینایی است که از هجدهمین دوره جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را دریافت کرد. سینایی یک فیلم با مضمون زندگی صادق هدایت با نام «گفت‌وگو با سایه» را هم ساخت که چندان قدر ندید.

«جزیره رنگین»، «کویر خون»، «مثل یک قصه»، «مرثیه گمشده» و «هیولای درون» از مهم‌ترین آثار او در سینما به شمار می‌رود.

تا دم آخر دوستدار و پیگیر ساختن بود

پیروز کلانتری مستندساز شناخته‌شده سینما برای درگذشت خسرو سینایی متن کوتاهی را برای روزنامه اعتماد نوشت: «از میان مستندسازهای دهه ۱۳۴۰ خسرو سینایی آن فیلمسازی شد که مستند ساختن را حرفه خود دید و بسیار بیش از همه آن دیگران فیلم ساخت و خودش موضوع وسط گذاشت و موضوع سفارش گرفت و فیلم ساخت و همیشه خواست که فیلم بسازد و معترض شد که چرا امکان مدام و متداوم فیلم ساختن او دارد کم می‌شود و تا دم آخر دوستدار و پیگیر ساختن و ساختن باقی ماند. زنده‌دل و زنده‌جان فضای مستندسازی ما بود همیشه و توجه به مقاومت و مداومت حضور و کارش، برای مستندسازهای جوان، اما کم‌جان امروزمان لازم و مغتنم است. جایش سبز.

به جایگاهی که حقش بود نرسید

امیر حسین علم‌الهدی کارشناس مباحث سینمایی و همین‌طور عضو شورای سیاست‌گذاری گروه سینمایی هنر و تجربه درباره این کارگردان مطرح سینما توضیحی کوتاه ارایه می‌دهد: «به نظرم خسرو سینایی در سینمای داستانگوی ایران به جز فیلم «عروس آتش» که فیلم متفاوتی هم بود به جایگاهی که لیاقتش را داشت دست نیافت. سینمای ایران نتوانست دین خود را به استاد سینایی ادا کند، امیدوارم روحش شاد باشد.»

سایه بزرگی از سینما کم شد

خسرو سینایی سال ۸۵ فیلمی با نام «مثل یک قصه» می‌سازد که تهیه‌کنندگی این فیلم بر عهده سعید سعدی بود. با سعدی درباره همکاری با این کارگردان سینما صحبت کردیم که او ضمن اشاره به اینکه «مثل یک قصه» با موضوع دفاع مقدس ساخته شده بود، می‌گوید: «به نظر من آقای سینایی یکی از انسان‌های والا، متشخص و باکمال سینمای ایران بود که از میان ما رفت؛ به شخصه از همکاری با او بسیار لذت بردم. ایشان انسان مقیدی بودند که خود را موظف و مسوول می‌دانستند درباره تعهدی که می‌دادند.»

این تهیه‌کننده سینما همچنین به دانش خسرو سینایی در مباحث سینمایی اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: «خسرو سینایی به موضوعی که انتخاب می‌کرد کاملا اشراف داشت و نکته مهم‌تر اینکه با عوامل سینما بسیار مهربان رفتار می‌کرد و هیچ‌وقت خودش را برتر از عوامل نمی‌دانست و حین تولید و ساخت فیلم با آنها می‌زیست.

سعید سعدی با تاکید بر اینکه خسرو سینایی هیچ‌وقت دچار منیت نمی‌شد به این نکته اشاره می‌کند که در سینمای ایران خصوصا در میان نسل جوان چنین انسان‌هایی کم پیدا می‌شوند: «معتقدم خسرو سینایی سایه و رحمت بزرگی برای سینمای ایران بود که از میان ما رفت.»

سینایی نگاه تالیف‌وار داشت

هادی آفریده از مستندسازان جوان، خسرو سینایی را آدمی مهم و معتبر در سینمای ایران می‌داند که بیش از آنکه فیلمساز باشد یک تئوریسین بود: «خسرو سینایی از هنر فقط فیلمسازی نمی‌دانست بلکه او آشنا به هنرهای موسیقی شعر و نقاشی بود و در این زمینه‌ها هم زیاد کار کرده بود و همه را باهم ترکیب می‌کرد و با زبان خودش هنرش را شکل می‌داد.» به باور او خسرو سینایی، احمد ضابطی جهرمی همایون امامی نسل کارگردان‌های درخشانی هستند که به سینمای مستند تازگی بخشیدند و هرکدام تجربه جدیدی را با زبان نو اما نگاه مستقل به سینمای مستند وارد کردند: «خسرو سینایی از نسل فیلمسازان باهوشی بود که از روی دست کسی کپی نمی‌کرد و نگاه تالیف‌وار خودش را داشت».

آفریده توضیح می‌دهد که از پانزده سال پیش اولین دیدار دوستانه‌اش با خسرو سینایی شکل گرفت و هر سال این ارتباط بین آنها بیشتر و بیشتر می‌شد ولی هیچ‌وقت آنها باهم کار مشترکی نداشتند: «هر بار که همدیگر را می‌دیدیم با من از یک آدم دولتی صحبت می‌کرد که جلوی کارش را می‌گرفت، از یک آدم دولتی که نمی‌گذاشت فیلمش را بسازد و رشد کند. جای بسیار افسوس دارد که امروز به کارنامه آقای سینایی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که او چقدر کم فیلم مستند و سینمایی ساخته است. سینمای ایران امروز یکی از مهم‌ترین و معتبرترین کارگردان‌های خود را در حالی از دست داد که به او اجازه ندادند کار کند حال آنکه مبتذل‌سازان این روزها به سادگی پروانه ساخت و پروانه نمایش می‌گیرند.»

ناباورانه باید به یکدیگر تسلی دهیم

خانه سینما در همین باره نوشت: «باورمان نمی‌شود که خسرو سینایی رفته باشد، اویی که بودنش را حک کرده بود بر وجودمان.» ناباورانه باید به یکدیگر تسلی دهیم و در فراغش سوگواری کنیم. اعلام نبودنش نه تنها اهالی سینمای این مرز و بوم که سینماگران بسیاری را در این جهان پهناور در ماتم فرو خواهد برد.

چرا سینایی در جنوب بیشتر فیلم ساخت؟

خسرو سینایی اصالتا شمالی بود شاید جالب باشد که بدانیم او چرا بیشتر فیلم‌هایش را در جنوب ساخته است او در سخنانی درباره این سوال که چرا فیلم‌های جنوبی زیاد می‌سازد، گفته بود: «همشهری‌های شمالی من هم از این موضوع گله دارند، من سی و چند سال است سناریو «یک راه، یک عمر، یک شب» نوشته‌ام اما ساخت آن جور نمی‌شود. باید بگویم من هم می‌دانم اقتصاد سینما مهم است اما بعضی چیزها دردناک است. ما در جزیره هرمز فیلمی با نام جزیره رنگین ساختیم که در خارج از کشور خیلی از آن استقبال شد، اما در ایران مورد استقبال قرار نگرفت و در سه، چهار ماه اکران حدود چهار میلیون فروخت، من می‌خواستم در نقاط مختلف ایران فیلمسازی کنم اما حاصل این‌گونه بود و وقتی به یک مسوول غیردولتی ولی با نفوذ گفتم «چگونه این فیلم را اکران کردید که کلا چهار میلیون فروخت»، او به من گفت «فیلم بفروش بساز تا خوب فروش برود»، این خنجری بود که بعد از ۵٠ سال به قلبم زدند. اقتصاد سینما خیلی مهم است اما همه‌چیز بفروش نیست.

قوانین تکراری آکادمیک هرگز شاعر نساخته‌اند

سینایی از سال ۴۲ تاکنون چندین مجموعه شعر هم به چاپ رسانده است، ایسنا به نقل از خسرو سینایی نوشته: «سال‌هاست که ثابت شده قوانین تکراری آکادمیک هرگز شاعر نساخته‌اند، بلکه در مواردی، عصایی در دست شاعر هنرمند بوده‌اند تا در ابتدای راه سقوط نکند و در بسیاری موارد هم حتی زنجیری بر پایش که او را از پیشرفت بازداشته‌اند. آنچه به شکل گرفتن یک اثر هنری می‌انجامد، جوشش چشمه‌ای زلال در ذهن هنرمند است که در نهرهای مختلف جاری می‌شود. شعر در کلام، موسیقی، نقاشی و همه هنرهای دیگری که حاصل خلاقیت ذهنی هنرمند هستند، ابزارهای مختلفی هستند که او برای بازتاب محتوای ذهنی‌اش به کار می‌گیرد. اثری خالی از جوشش خلاق، هرچند که بسیار ماهرانه شکل گرفته باشد، ممکن است از فعال عرصه هنر، استادکار بسازد، اما در محدوده خلاقیت هنری قرار نمی‌گیرد. تاکید می‌کنم که قصد انکار ارزش‌های مهارت را در بازتاب محتوای ذهن ندارم، اما مهارت خالی از خلاقیت، در جایگاه هنر چیزی کم دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha