همه انسانها در زندگی خود دچار اضطراب میشوند. به نظر میرسد که استرس، جزء جدا نشدنی زندگی امروز مردم دنیا است. این روزها سرعت اتفاقها و تغییرات کرونایی به قدری زیاد است که استرس و اضطراب ها را چند برابر می کند. روند افزایش آمار مبتلایان به بیماری کووید-۱۹ نشان می دهد که تاکنون در ۲۱۳ کشور و منطقه جهان شیوع یافته و همچنان قربانی میگیرد. یادمان باشد که حملات کرونا ویروس تنها به ریه و قلب صورت نمیگیرد بلکه هدف دیگر این ویروس حمله به روح مردم و جامعه است.
«زیبا ایرانی» روانشناس مشاور و عضو هیات علمی دانشگاه در گفتگویی اختصاصی با پژوهشگر ایرنا، برخی از پیامدهای شیوع بیماری کرونا را مشکلات روحی و روانی با فاصله گرفتن مردم از جامعه، سوگهای ناتمام، ترس از مرگ و کم شدن مهربانی و تبدیل شدن کرونا به انگ اجتماعی می داند. وی معتقد است که این عوامل سبب بالا رفتن آمار بیماری های روحی- روانی مردم می شود.
این روانشناس راه برون رفت از این مشکلات را تطبیق سبک زندگی با شرایط کرونایی میداند که نیاز به برنامه های منسجم برای آموزش مردم، فرهنگسازی و خدمات مشاوره ای از سوی دولت دارد. در ادامه توضیحات جامع این متخصص روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه درباره پیامدهای روحی ناشی از کرونا را میخوانیم:
ارتباط سلامت جسمی با سلامت روح و روان
دکتر ایرانی با یادآوری این که مسائل روانی با سیستم ایمنی مرتبط میباشد و استرس و اضطراب میتواند عوامل سیستم ایمنی را تحت تاثیر خود قرار دهد می گوید: وزنه آسیب روانی کرونا، درست است که در نگاه سطحی، ثانویه است ولی همین بحث سلامت روان روی سیستم ایمنی افرادتاثیر می گذارد و احتمال ابتلا به کرونا را کم می کند. افرادی که به بیماری کرونا مبتلا شده اند در شرایطی که بتوانند سلامت روان خود را بالا ببرند کمک زیادی به بهبودی آنها می شود یا عوارض بعد از بهبودی کرونا کاهش می دهد.
مشکلات روحی و روانی با فاصله گرفتن مردم از جامعه
به بیان این متخصص روانشناس، بیماری کرونا سبب کلافگی، سردرگمی، افت خلق و ایجاد احساساتی نظیر اضطراب، استرس و عدم اطمینان می گردد. وی در این باره می گوید: مردم دروضعیت فعلی جامعه به خاطر بحث واگیر بودن این بیماری ترجیح می دهند مبادی ورودی به سمت خود و خانواده شان را ببندند. همین امر باعث می شود افراد از جامعه دورتر و دورتر شوند که در این جا پیامدهای روحی و روانی به دنبال دارد و تاثیر منفی در تبادل و تعاملات اجتماعی اتفاق می افتد.
در حال حاضر درست است که دولت قرنطینه جدی را در دستورکار خود ندارد وتنها یک سری محدودیتها را به طور دوره ای اعمال می کند با این حال مردم اکثرا سعی دارند در شرایط کرونا تا حد ممکن ارتباطاتشان را کم کنند و به دلیل حفظ سلامت خود و خانواده شان از حضور در اماکن عمومی مثل تئاتر، سینما، کنسرت ، مراکز خرید، پارک ها خودداری می کنند. همین امر باعث شده خیلی از انرژی های افراد تخلیه نشود و در نتیجه زمانی که فرد تحرک و فعالیت اجتماعی نداشته باشند یک حالت کلافگی، سردرگمی و افت خلق به وجود می آید که در خانواده تبدیل به دعوا، تنش و زیر ذره بین گرفتن اعضای دیگر خانواده تبدیل می شود.
ما مراجعهکنندگان حضوری و تلفنی بسیار زیادی از فروردین ماه تا امروز داشته و داریم که به دلیل مشکلات خانوادگی و زناشویی ناشی از دوران کرونا برای مشاوره اقدام کرده اند. شما تصور کنید خانم و آقایی هر دو یا یک نفرشان طی روزهای عادی بیرون از خانه مشغول کار و فعالیت بودند، فرزندان به مدرسه می رفتند و رسیدگی به امور درسی آنان نیز زمان بر بود اما این قرنطینگی، آموزش در منزل، دورکاری والدین یا حتی از دست دادن شغل برخی از افراد باعث تمرکز بی مورد اعضای خانواده روی رفتار یکدیگر و در نتیجه باعث ایجاد تنش بین افراد می شود.
بالا رفتن آمار بیماریهای روحی- روانی با شیوع کرونا
دکتر ایرانی با اشاره به این که شمار ابتلا به بیماریهای روحی- روانی در زمان شیوع کرونا سیر صعودی داشته است، می گوید: ۲۳ و شش دهم درصد مردم از گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال در کشور مبتلا به اختلالات روانپزشکی هستند که این آمار نزدیک به یک چهارم افراد جامعه را در بر می گیرد. این آمار، شامل اختلات روانپزشکی است و افرادی را که دچار یکسری نگرانی ها، مشکلات خانوادگی و مشکلات ارتباطات اجتماعی باشند در برنمی گیرد. بنابراین افرادی که مخاطبین ما هستند آمار اکثریت جامعه را شامل می شود که ۱۲ و هفت دهم درصد از این جامعه ای که عرض کردم مبتلا به افسردگی هستند و ۱۴ و شش دهم درصد از افراد در مجموع اختلات اضطرابی قرار می گیردند.
وی افزود: در این میان مساله شیوع بیماری کرونا هم افراد را درگیر مجموعه اختلالات اضطرابی کرده، مثل انواع وسواس ها همچون ترس از بیمار شدن و مرگ، ترس از منتقل کردن بیماری به فرد دیگری، ترس از این که به واسطه معاشرت های اجتماعی یا در تماس با اشیا و قرار گرفتن در اماکن دچار بیماری بشوند که این اختلالات با رخ دادن اتفاقی مثل بیماری کرونا در جامعه آمار بسیار بالاتر میرود. تغییر این آمار بستگی دارد به سواد سلامت روان افراد در جامعه و نیز رفتاری که دولت ها با فشار روانی کرونا دارند.
به هر حال ما نباید از این موضوع به راحتی عبور کنیم چرا که تبعات کرونا علاوه برآسیبهای اجتماعی اقتصادی و مرگ و میر بالا، عوارض روانشناختی بسیار جدی دارد و پیامدهای روحی روانی عوارض کرونا از جامعه به خانواد ه می آید.
سوگهای ناتمام کرونایی
این متخصص روانشناس تاکید کرد: مورد دیگری که در بحث کرونا مطرح است ترس از مرگ و سوگهای ناتمام است.در اطرافیان ما افرادی هستند که مبتلا به کرونا شده و فوت کرده اند که در خیلی از موارد ما این خبر را فقط به صورت تلفنی از خانواده و دوستان شنیده ایم و شاید هم به صورت تلفنی به اطرافیانشان تسلیت گفته ایم. در جامعه افرادی که دچار سوگ ناتمام شده اند و عزیز نزدیکی را از دست داده اند بدون این که امکان برگزاری سوگ وجود داشته باشد، وقتی سوگ ناتمام باشد احتمال ابتلا به اختلال سوگ خیلی زیاد و از اختلات روانپزشکی محسوب می شود. در این موارد فرد مراحل سوگواری را که شامل انکار، پرخاشگری، افسردگی و درماندگی است نمی تواند طی کند و در نهایت در مراحل انکار یا خشم یا افسردگی می ماند که طبیعتا درگیر شدن به افسردگی و پرخاشگری خودش تبعات روانپزشکی را به دنبال دارد و نیاز به درمان روانپزشکی پیدا می کند.
ترس از مرگ و کم شدن مهربانی
دکتر ایرانی با یادآوری این موضوع که افراد در حال حاضر دائما اشتغال ذهنی دارند که ممکن است مبتلا به کرونا بشوند و خودشان و عزیزانشان را از دست بدهند، گفت : مهربانی به نوعی کم تر شده و مردم در تلاشند از خودشان و نزدیکانشان بابت این موضوع مراقبت کنند .
مشغولیت ذهنی ترس از مرگ در افراد شیوع پیدا کرده که جزو اختلالات اضطرابی محسوب می شود و این موضوع حتی آمار مراجعات پنیک را بالا برده است . اختلال پنیک یک حمله عصبی اضطرابی است که فرد احساس مردن می کند و سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک مختل می شود که ما در این ایام مراجعه کننده با این اختلال که بعضا با صرع و تشنج هم اشتباه می شود داشته ایم.
تبدیل شدن کرونا به انگ اجتماعی
ایرانی با این توضیح که کووید۱۹ یک بیماری است و باورهای غلط درباره آن باید اصلاح شود، گفت: مورد دیگری که در این ایام نیمه قرنطینه ای وجود داد این است که بعضی از افراد مجبورند در محیط های کاری خود حاضر شوند. در این بین، افرادی هستند که مبتلا به کرونا شده و بهبود پیدا کرده اند. این افراد به دلیل این که با انگ اجتماعی روبرو هستند میزان ابتلا به کرونا را خیلی افزایش می دهد. به این صورت که فردی که مبتلا به کرونا شده سعی می کند برای این که این انگ به او زده نشود از جامعهی بیرون، این مساله را پنهان و زودتر از دوران نقاهتش به محیط کار بر گردد یعنی در زمانی که ممکن است به بقیه همکاران منتقل کند و این باعث می شود که میزان واگیری گسترش پیدا کند. این بازخورد به این دلیل است که بیماری کرونا از دیدگاه مردم در هرحال تبدیل شدن به همان دیدگاه هایی است که مردم نسبت به بیماری جذام و طاعون داشتند. در همین ارتباط لازم است که دست اندرکاران خدمات درمانی بیمه ها و دولت ها تدبیری داشته باشند که از یک سو آموزش اتفاق بیفتد و هم فرهنگ سازی شود از سوی دیگر ازنظر بیمه ای و مرخصی های استعلاجی مشکلی برای پرسنل اتفاق نیفتد.
در حال حاضر خانواده هایی را می بینیم که وقتی فردی در خانواده آنها مبتلا به بیماری می شود و بهبود پیدا می کند، هیچکس با آنها رفت و آمدی نکرده و قطع ارتباط کامل با آن خانواده رخ می دهد. در حالی که آنها مبتلا گردیده، دوره نقاهت تمام شده و جواب تست ها منفی نشان میدهد ولی آن انگ اجتماعی از آنها پاک نشده است .
تطبیق سبک زندگی با شرایط کرونایی
ایرانی با تاکید بر این که باید خودمان را با شرایط زندگی در کنار کرونا تطبیق دهیم، گفت: منظور از تطبیق سبک زندگی این است که ما همانطور که ملزم به رعایت پروتکل های بهداشت جهانی که از طریق وزارت بهداشت هم اعلام می شود هستیم و با این روش احتمال شیوع را به حداقل می رسانیم باید سعی کنیم که روال معمول فعالیت های زندگیمان را تا میزان حداکثری و بر اساس سبک کرونایی داشته باشیم. مثلا آموزش روال خودش رو طی کند، مسافرت ها، فعالیت های اجتماعی، فعالیت های شغلی و دیگر فعالیت ها به نظر من باید در جریان باشد چرا که افراد نمی توانند زمان طولانی این محدودیت ها را تحمل کنند و محدودیت باعث بالا رفتن اضطراب می شود. انسان موجودی اجتماعی است و نمی تواند شرایط طولانی مدت قرنطینگی را تاب بیاورد.
وی در ادامه گفت: پس دقیقا باید سبک زندگی به این سمت برود که پروتکل های بهداشتی به مردم آموزش داده شود در کنار آن فعالیت های اجتماعی نیز ادامه داشته باشد. باید پروتکل های بهداشتی به طور دقیق از سوی مردم رعایت شود به فرض افراد در پارک فاصله گذاری اجتماعی را رعایت کنند و یا چنانچه کنسرتی برگزار شود در فضای باز و با فاصله گذاری اجتماعی انجام شود؛ هم پروتکل های بهداشتی رعایت می شود و هم سلامت روان افراد در نظر گرفته می شود.
چالشهای سالمندان در دوره شیوع کرونا
دکتر ایرانی با تاکید بر جدی گرفتن مراقبت روحی-روانی از افراد آسیب پذیرخانواده در ایام کرونا گفت: در مورد جامعه افراد آسیب پذیر، افرادی که دارای بیماری های زمینه ای هستند و سالمندان، این اضطراب از ابتلا به بیماری و ترس از مرگ بسیار بیشتر است زیرا از همان ابتدا شیوع بیماری کووید ۱۹ ، جامعه هدف این بیماری، سالمندان و افراد ضعیف از نظر جسمانی عنوان شد و این باعث می شود که اضطراب و ترس ازمرگ در این افراد بیشتر شود.
از سوی دیگر کشور ما به سمت سالمندی پیش می رود و طبیعتا نیاز بیشتری به رعایت مسایل بهداشتی وجود دارد و اطرافیان سالمندان در خانواده ها هم مراقبت ها بهداشتی بیشتری را انجام می دهند در کنار این مراقبت ها باید از یک سری برنامه های خانگی مثل تماشای فیلم و ارتباط از طریق فضای مجازی با اطرافیان را هم در نظر داشته باشند تا میزان فشار روانی در این افرا کمتر شود.
من خودم به عنوان یک روانشناس معتقدم بحث سلامت روان اهمیتش بسیار زیاد است. نکته مهم این است که فرد از تنهایی می میرد. در مرحله اول مرگ اجتماعی اتفاق می افتد، بعد مرگ روانی و در نهایت مرگ زیستی رخ میدهد.
تعریف مرگ اجتماعی به این صورت است که فرد از جامعه طرد و حذف میشود و خودش هم میل و رغبتش را برای ارتباط با اطرافیان از دست می دهد. بحث قرنطینگی برای سالمندان این مساله را ایجاد می کند. من تاکیدم بر این است که ارتباطات با رعایت پروتکل های بهداشتی وجود داشته باشد. لازمه سلامت روان معاشرت و فعالیت اجتماعی است و فقط سبک آن است که متفاوت می شود.
نیاز به برنامههای منسجم برای خدمات مشاورهای
در بخش پایانی این گفتگو، ایرانی به بیان راه هایی برای برون رفت از این وضعیت پرداخته و گفت: در خصوص نیاز مردم برای مشاوره که بتوانند به صورت رایگان استفاده کنند مراکز مشاوره همچون مراکز مشاوره تحت پوشش سازمان بهزیستی ، دانشگاه ها یا سازمان نظام روانشناسی فعالیت های خودجوشی را انجام داده اند . به این صورت که به خصوص در ایام قرنطینه کامل مرکز مشاوره تعلیم هایی را به صورت جایگاه مشاوره های تلفنی و مجازی را داشتند . اما به دلیل هزینه ها ی هنگفتی که این نوع فعالیت ها بابت تامین نیروی انسانی و مسایل دیگر دارند، نتوانستند به صورت طولانی مدت این خدمات را داشته باشند.
به نظر من سازمان بهزیستی و سازمان نظام روانشناسی باید بیش از این برنامهریزی هایی بکنند که به طور منسجم این خدمات را طولانی مدت انجام دهند چرا که به هر حال بحث کووید ۱۹ بیماری است که نمی توانیم بگوییم تا شهریور یا دی ماه تمام می شود و ممکن است که ادامه پیدا کند همانطور که در طول زندگی بشر بیماری هایی بوده که سال های بسیار زیادی وجود داشته و آسیب های جدی را به مردم زده است.
نظر شما