مکرون با لحنی که گویی خود را حاکم لبنان می پندارد و این کشور را هنوز مستعمره فرانسه می داند، همچنین گفت که اول سپتامبر (۱۱ شهریور) به بیروت باز می گردد و اگر تا آن موقع، آنها (مقامات لبنانی) از پس این کار بر نیامدند، خود مسئولیت اصلاحات سیاسی (لبنان) را بر عهده خواهد گرفت.
سخنان غیر دیپلماتیک مکرون در حالی عنوان شد که مردم و مقامات لبنان به دلیل انفجار سه شنبه گذشته بندر بیروت هنوز در شوک قرار دارند و روزهای سختی را می گذرانند. انفجاری که جان 170 نفر را گرفته، بیش از ۶۰ مفقود داشته، بیش از ۵ هزار زخمی داشته و به قول استاندار بیروت نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار خسارت دربر داشته است.
ادعای مکرون درباره اداره لبنان در حالی مطرح شد که کشور فرانسه خود با مشکلات عدیده اقتصادی و سیاسی دست و پنجه نرم می کند و دولت این کشور بیش از یکسال است که با اعتراض جلیقه زردها مواجه می باشد.
موسسه ملی آمار و اطلاعات اقتصادی فرانسه (اینسه) روز جمعه در گزارشی از اوضاع اقتصادی فرانسه و ناتوانی دولت مکرون از حل آن اعلام کرد که شیوع کرونا به اقتصاد این کشور صدمه زیادی وارد کرده و نرخ تولید ناخالص ملی فرانسه در سه ماهه دوم سال به رقم ۱۳.۸ درصد رسیده که به معنی آغاز رکودی بیسابقه در این کشور است.
سخنان مداخله جویانه و غیر دیپلماتیک مکرون به سرعت با واکنش رسانه ها، شبکه های مجازی، شخصیت های فرانسوی، مقامات غربی و شهروندان عربی روبه رو شد.
«ژان لوک ملانشون» رهبر حزب چپ گرای فرانسه (تسلیم ناپذیر) و نماینده پارلمان اروپا اولین مقام غربی بود که به سخنان و سفر مکرون واکنش نشان داد؛ این مقام اروپایی اعلام کرد که سفر رییس جمهور فرانسه به لبنان مداخله سیاسی در امور این کشور است و خطاب به لبنانی ها گفت، "من نسبت به مداخلات سیاسی و اصلاحات مکرون در لبنان هشدار می دهم.
پایگاه «میدلایستمانیتور» در این باره نوشت، با آنکه برخی از کاربران فضای مجازی سفر ماکرون به بیروت را نشانه حمایت فرانسه از لبنان تلقی کردهاند، اما بسیاری از کاربران نوشتهاند که این سفر فاقد انگیزههای «معصومانه» بوده است.
کاربران فضای مجازی نوشته اند که ماکرون بحرانهای داخلی و شکستهای بینالمللی خودش را به فراموشی سپرده و در لبنان به گونهای رفتار کرد که گویی این کشور هنوز مستعمره فرانسه است!
«بشیر نافیه»، تاریخدان فلسطینی مستقر در انگلیس هم در توئیتر نوشت: «فرانسه مدتهاست رئیسجمهوری که مثل امانوئل ماکرون نتواند جلوی جاهطلبیهای امپریالیستی خودش را بگیرد، نداشته است.»
وی در پیام دیگری نوشته است: «این مرد بیشرمانه اعلام میکند در حال تعیین قراردادی جدید برای حیات سیاسی لبنان است و در خلال سفر کوتاهش به بیروت مصیبتزده، طوری رفتار میکند که گویی لبنان هنوز مستعمره فرانسه است.»
«یمانی بن اسلام السلامی»، فعال یمنی هم در پیامی در توئیتر نوشته است: «در قرن بیست و یکم زندگی میکنیم و دنیا به دهکده تبدیل شده است. عصر استعمار مدتها است به پایان رسیده، مگر در ذهن رئیسجمهور فرانسه .»
وی می افزاید، «ماکرون طوری از تغییرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در لبنان سخن می گوید که گویی لبنان مستعمره فرانسه است و یا ملکی است که به او تعلق دارد.»
برخی از کاربران توئیتر هم از اینکه ماکرون بدون حفظ فاصله اجتماعی لازم در خیابانهای بیروت با شهروندان لبنانی گفت وکو کرد، اما از دست دادن با «میشل عون»، رئیسجمهور لبنان امتناع کرد، انتقاد کردند.
اما سخنان ضد لبنانی مکرون در عین حال با استقبال شماری از مقامات وابسته جریان ۱۴ مارس قرار گرفت و عصر شنبه شماری از طرفداران این جریان بخش هایی از بیروت را به آشوب کشیدند.
معترضان لبنانی با تحریک برخی طرف ها، شماری از خیابان ها و میادین بیروت را مسدود کرده و به مجلس این کشور در میدان نجمه و پس از آن به وزارتخانه های خارجه، اقتصاد، تجارت و محیط زیست لبنان حمله و بسیاری از اسناد و مدارک موجود در این وزارتخانه ها را به آتش کشیدند.
میدان شهدای بیروت نیز در روز شنبه شاهد تظاهرات ضددولتی بود و برخی از تظاهرکنندگان با تحریک رسانه های سعودی- صهیونیستی – فرانسوی بدون سند حزب الله را مقصر انفجار بندر بیروت معرفی کردند.
در این بین، اقدام هماهنگ سفارت آمریکا در لبنان با پاریس و معترضان قابل تامل است؛ سفارت آمریکا در لبنان که خود از عوامل اوج گیری آشوبگریهای بیروت است، از حمله معترضان به ساختمانهای چندین وزارتخانه لبنان و به آتش کشیدن این اماکن حمایت کرد.
سفارت واشنگتن در بیروت در بیانیهای به ظاهر دلسوزانه! ادعا کرد: ما از حق ملت لبنان در اعتراضات مسالمت آمیز حمایت میکنیم؛ ملت لبنان رنج زیادی کشیدهاند و لایق رهبرانی هستند که صدای شفافیت خواهی را میشنوند».
** تاریخچه استقلال لبنان
تحلیل اوضاع جاری لبنان نیاز به نگاهی تاریخی هم دارد؛ لبنان به مدت چهار سده بخشی از امپراتوری عثمانی بود تا اینکه در سال های آغازین جنگ جهانی اول جنبش های استقلالطلبانه در این کشور علیه سلطه امپراتوری عثمانی شکل گرفت. این جنبش ها با موفقیت همراه بود و آنها توانستند پس از چهار سده خود را از یوغ امپراطوری عثمانی رها سازند، اما لبنانی ها در این راه به جای تکیه بر قدرت خود به انگلیسی ها وابسته بودند و برای شکست دادن عثمانیها (در جنگ جهانی اول) به نفع انگلیسیها وارد جنگ شدند. این اقدام گرچه به شکست عثمانیها کمک کرد، اما نتیجهای برای لبنانیها در بر نداشت و پس از مدتی این کشور به اشغال فرانسه درآمد.
با توجه به موقعیت اقتصادی و استراتژیک لبنان، این کشور از طمع استعمارگران دور نماند. کشورهای استعمارگر با سیاست های تفرقه انگیز خود در میان مردم لبنان نگذاشتند، مردم ایـن مـنطقه از نظر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و صنعتی مستقل باشند.
مهمترین سیاست فرانسه در لبنان، ایجاد تفرقه میان ادیان و مذاهب و بزرگ جلوه دادن اختلافات میان آنـها، ایجاد مدارس و مراکز آموزشی و دانشگاهی و هـمچنین حـمایت از برخی گـروههای مـذهبی بـرای اجرای سیاستهای سـلطهگرانه خود در این منطقه، تحریف عقاید دینی، ترویج فرهنگ غربی و بیگانه کردن ملتها از فرهنگ و تاریخ خـویش، سـوء استفاده از زنان برای رسیدن به اهـداف اسـتعماری، نـاعادلانه خـواندن احـکام اسلام درباره زنـان و تـحریک آنان علیه اسلام بود و بسیاری از برنامههای دیگر در جهت اجرای سیاستهای استعماری و نفوذ مستقیم و غیرمستقیم و زیر سـلطه نـگهداشتن مـلتی که همه امکانات برای زندگی مستقل و پیـشرفته را دارا بـودند، از جـمله اقدامات آنها برای رسیدن به هدف خود بود.
همچنین استعمارگران فرانسوی تلاش میکردند که کودکان لبنان را از لحاظ فکری، اخلاقی و اجتماعی مانند فرزندان فرانسوی و علاقهمند به فرانسه پرورش دهند. بنابراین برنامههای مدارس و دانشگاههای لبنان در جهت اهداف اسـتعماری طراحی شده بود، به طـوری کـه دانش آموزان و دانشجویان لبنانی از تاریخ و جغرافیایی فرانسه بیشتر از تاریخ و جغرافیای کشور خود آگاهی داشتند. بنابراین کودکان و دانش آموزان لبنانی بـیش از همه مورد توجه و تهاجم مبشرین بودند و آنها تلاش میکردند که روح اطفال را از اسلام به دور نگه دارند. کـتابهایی نیز در جهت تحریف حقایق تاریخ، جغرافیا و مذهب و همچنین عوام فریبی و ایجاد کینه در میان مـردم منطقه از سوی فرانسویان نوشته شد. همچنین مـؤسسات زیادی در جهت سلطه فرانسه بر تعلیم و تربیت و مراکز آموزشی در لبنان تأسیس شد.
در پایان جنگ جهانی اول نیروهای متحدین، لبنان را به فرانسه هدیه کردند و از همان زمان این کشور به اشغال نظامیان فراسوی درآمد و مستعمره پاریس شد؛ هرچند بسیاری از لبنانی ها نمیخواستند، تحت قیمومیت فرانسه باشند، بلکه بیشتر تمایل داشتند که بخشی از کشور سوریه بزرگ یا یک کشور عربی باشند.
با توجه به حضور سیاسی و اقتصادی فرانسه و تحت سلطه قرار گرفتن لبنان کشورهای صنعتی اصرار داشتند که تولیدات تمام شده خود را بـه ایـن کـشور صادر (این مساله هنوز هم ادامه دارد) و در مقابل مواد خام از جـمله ابـریشم تـولیدی این کشور را وارد کنند. از طرف دیگر بروز تحولات اقتصادی منجر به رشد جـامعه شـهری و گـسترش بازار اقتصادی شد. بنابراین همچنان که طبقه متوسط در لبنان رشد میکرد، حس عمومی و علاقهمندی ملی برای کسب استقلال پدیدار شد و در نتیجه به وجود آمدن احـزاب و گـروههای زیـادی که بیشتر آنها هم مخالف نفوذ بیگانه در کشورشان بودند، فـکر اسـتقلال خواهی و خودکفایی در لبنان به وجود آمد.
بدین ترتیب آزادی خواهان لبنانی که برای جدا شدن از عثمانی، مجاهدت های استقلال طلبانه زیادی انجام داده بودند، بار دیگر و از همان نخستین روزهای اشغال به وسیله فرانسه، برای کسب استقلال به مبارزه مسلحانه خود و جنبش های استقلال طلبانه ادامه دادند. مرکز اصلی نبردهای مسلحانه آزادی خواهان این کشور کوهستان دروز بود که در اواسط دهه ۱۹۲۰میلادی این نبردها به اوج خود رسید اما پس از مدتی این نبردهای مسلحانه به شدت سرکوب شد. بنابراین مبارزات ضداستعماری مردم لبنان در فاصله ۲ جنگ جهانی از فراز و نشیبهای بسیاری برخوردار بود.
آزادی خواهان لبنانی به دلیل سرکوب شدید توسط فرانسه از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۵میلادی شیوه مسالمتجویانهتری را برای مقابله با استعمار در پیش گرفتند؛ آنها با برگزاری اعتصابهای گسترده نارضایتی خود را از استعمار فرانسه به نمایش گذاشتند و برای نمونه کشاورزان لبنانی با شرکت در مبارزات مسلحانه و کارگران با برپایی اعتصابها نقش بیشتری در این اعتراضات ضداستعماری ایفا کردند، همچنین مسلمانان به جهت تضاد عقاید دینیشان با سلطه خارجی به مبارزه با استعمارگران فرانسوی برخاستند.
بالاخره این تلاش ها جواب داد و در سال ۱۹۴۳میلادی با موافقت فرانسویها، انتخابات ریاست جمهوری لبنان برگزار شد. دولت منتخب، قانون اساسی جدیدی را به مورد اجرا گذاشت که نفوذ فرانسه در لبنان را نفی میکرد. در ۱۱ نوامبر ۱۹۴۳میلادی اقدام فرانسویها در توقیف بیشتر اعضای دولت لبنان به شورش و جنگ منجر شد که این جنگ با مداخله انگلیس پایان یافت و فرانسویان، دولت لبنان را آزاد و قدرت را به آن واگذار کردند، بنابراین در سال ۱۹۴۶میلادی لبنان به طور کامل از سلطه نظامیان فرانسوی خلاص و این کشور به طور رسمی استقلال یافت.
اما از همان زمان برخی افراد و جریان های لبنانی ارتباط و سرسپردگی خود به فرانسویان استعمارگر را تا به امروز ادامه داده اند و وقتی می بینیم که رییس جمهور فرانسه با غرور خاص با مقامات لبنانی و شهروندان این کشور صحبت و به آنها امر و نهی می کند، بی دلیل نیست چراکه وادادگی برخی مقامات لبنانی هنوز هم ادامه دارد.
با این حال که لبنان در سال ۱۹۴۶ از استعمار فرانسه آزاد شد، اما مقامات پاریس همواره به عنوان مستعمره به آن می نگرند و زمانی که ارتش رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۲ به لبنان حمله و این کشور را به اشغال خود درآورد، صدها نظامی فرانسوی و آمریکایی نیز برای حمایت از ارتش رژیم صهیونیستی وارد لبنان شدند و به صهیونیست ها در دیدگاه پلیدشان کمک کردند.
اما حضور نظامیان آمریکایی و فرانسوی این بار در لبنان زیاد طول نکشید و دو عملیات استشهادی در تاریخ یکشنبه ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ درسی فراموش نشدنی به اشغالگران داد؛ طی عملیات اول ۲۳۳ نفر از نیروهای اشغالگر ویژه ارتش آمریکا موسوم به مارینز، ۱۸ تن از نیروهای دریایی و سه سرباز دیگر کشته شدند و ۱۲۸ نظامی دیگر آمریکایی هم زخمی زخمی شدند.
در عملیات اول یک کامیون بنز بمب گذاری شده خود را به ساختمان ۴ طبقه معروف به ''مارینز'' که نظامیان آمریکایی از آن به عنوان پایگاهی نظامی در مجاورت فرودگاه بین المللی بیروت استفاده می کردند، رساند و راننده آن، این کامیون را در ابتدای صبح منفجر کرد.
همزمان با این عملیات استشهادی، فرد دیگری خودروی بمب گذاری شده خود را در کنار ساختمان مجاور که پایگاه فرماندهی چتربازان اشغالگر فرانسوی بود و با نیروهای ''مارینز'' آمریکا و ارتش رژیم صهیونیستی همکاری می کرد، منفجر کرد؛ در اثر انفجار دوم نیز ۵۸ نظامی فرانسوی کشته شدند.
این دو انفجار باعث شد که نظامیان اشغالگر آمریکایی و فرانسوی در اوایل سال ۱۹۸۴ از لبنان خارج شوند، اما کینه آنها از مردم لبنان فروکش نکرد و تاکنون نیز ادامه دارد. خروج نظامیان اشغالگر آمریکایی و فرانسوی ضربه سنگینی به ارتش متجاوز رژیم صهیونیستی وارد کرد، ارتشی که از سال ۱۹۸۲ لبنان را اشغال کرده بود؛ رزمندگان لبنانی پس از خروج نظامیان فرانسوی و آمریکایی عملیات استشهادی و رزمی خود را علیه نظامیان صهیونیست ادامه دادند تا این که در سال ۲۰۰۰ با پیروزی رزمندگان مقاومت اسلامی، ارتش رژیم صهیونیستی با قبول شکست لبنان را ترک کرد.
البته ارتش رژیم صهیونیستی یکبار دیگر در سال ۲۰۰۶ به لبنان حمله کرد که این بار طی ۳۳ روز با قبول شکست از جنوب لبنان خارج شد.
تاریخ مقاومت مردم لبنان نشان می دهد که به رغم سرسپردگی برخی از سران احزاب و مقامات این کشور، بسیاری از مردم و سران لبنان به هیچ وجه با زیر سلطه رفتن این کشور راضی نیستند و در مقابل زورگویی های استعمارگران و متجاوزان می ایستند و این مساله فقط مربوط به رزمندگان جنبش حزب الله نیست و جریان مقاومت به یک تفکر در لبنان و منطقه تبدیل شده است.
هرچند این روزها لبنان با فاجعه انفجار مهیب بندر بیروت مواجه شده و مردم لبنان روزهای سختی را می گذراند، اما مردم این کشور همچون گذشته ثابت خواهند کرد که در مقابل سختی ها کمر خم نخواهند کرد و با بازسازی بندر بیروت و مناطق اطراف آن مانند سرو لبنانی همواره سبز و استوار خواهند ایستاد و دوباره شادی بر لبان عروس خاورمیانه نقش خواهد بست.
نظر شما