پرونده‌ای به نام قربانیان آیین خون‌بس

اهواز - ایرنا - هشت سال پس از اینکه سازمان میراث فرهنگی کشور، پرونده ثبت ملی «خون بس» را رد کرد، اکنون زمزمه طرح مجدد این پرونده در فهرست آثار معنوی کشور از سوی شهرستان شوش در خوزستان با عنوان «سنت حسنه فصل و خون‌بس» شنیده می‌شود.

این پنجمین بار است که استان‌های کشور برای ثبت رسم «خون‌بس» در فهرست آثار ناملموس تلاش می‌کنند.

«فصل» و «خون‌بس» در واقع نوعی‌ دیه عشایری‌ برای رفع نزاع‌های فردی و جنگ‌های طایفه‌ای است که بر اساس آن در صورت وقوع قتل، هتک ناموس، ضرب و جرح و هر گونه انحراف و کج روی‌های اهالی با پادرمیدانی ریش سفیدان و بزرگان طایفه به حل آن مبادرت می‌ورزند. برای پایان دادن به دعوای خونین میان دو قوم، زنی از طایفه‌ قاتل به طایفه مقتول داده می‌شود که عرب‌ها به آن زن «فصلیه» می‌گویند و در سایر اقوام نیز «خون‌بس» نامیده می‌شود. دخترانی که در این موقعیت قرار می‌گیرند و این‌گونه ازدواج می‌کنند در واقع قربانی خطای مردان طایفه می‌شوند. آنها به شدت زیر فشار روحی و تحقیر قرار دارند و مرتبه اجتماعی‌شان در عشیره بسیار پایین است.

پرونده «خون‌بس» از سال ۸۹ در سازمان میراث فرهنگی مطرح شده و استان‌های لرستان، چهارمحال و بختیاری، فارس و در آخر کهگیلویه و بویراحمد تا سال ۹۱ برای ثبت آن تلاش کرده‌اند. اگر چه مومنی مدیرکل وقت ثبت آثار سازمان میراث فرهنگی کشور در پاسخ به درخواست این استان‌ها با قاطعیت اعلام کرده بوده: «خون‌بس به دلیل ضدیت با حقوق‌ بشر و نادیده گرفتن حقوق زنان تحت هیچ شرایطی در فهرست میراث معنوی کشور ثبت نمی‌شود.» اما اخیرا خوزستان هم به صف متقاضیان آن پیوسته است.

رییس دادگستری شوش در فراخوانی در فضای مجازی اعلام کرد که «ثبت ملی دو اثر فاخر اجتماعی «فصل» و «خون‌بس» را به عنوان میراث معنوی و ناملموس در اواخر سال ۹۸ ، درخواست و عموم فرهیختگان را برای جمع آوری مستندات دعوت کرده است.»

صادق جعفری چگنی به ایرنا می‌گوید: فرهنگ صلح و سازش در میان مردم شهرستان شوش با عناوین و آداب و رسوم خاص ریشه در تاریخ اجتماعی منطقه دارد، به همین دلیل برای احیا و رسمیت دادن به این سنت و معرفی به مراکز علمی و تحقیقاتی و تصمیم ساز قانونی برای بهره گیری، درخواست ثبت سنت حسنه «فصل و خون‌بس» در فهرست میراث معنوی و ناملموس ارائه شده است.

وی می‌افزاید: دادگستری شوش شعبه ویژه‌ای راه اندازی کرده و با استفاده از ظرفیت‌های اجتماعی و بزرگان این شهرستان، در حل و فصل پرونده‌های سنگین عملکرد موفقی داشته، به طوری که نزدیک به ۱۵ پرونده طی یکی دو سال گذشته که بیش از ۲۰ سال طول کشیده بود و سه چهار مورد از آنها پرونده قتل بود، از طریق صلح و سازش حل و فصل شده که با ثبت سنت فصل و خون بس بنا داریم از این سنت در توسعه قضایی، عدالت، امنیت پایدار و ارتقای سرمایه اجتماعی استفاده کنیم. بنا بود همایشی ملی در اسفند ماه ۹۸ با استان‌های همجوار برگزار کنیم که به دلیل کرونا متوقف شد.

جعفری چگنی، استفاده از فرهنگ بومی و ارزش‌های درون جامعه برای صلح و سازش، را روش جدیدی می‌داند که در کشورهایی مثل کانادا یا استرالیا وجود دارد و در حقوق جزا به آن «عدالت ترمیمی» می‌گویند.

وی ادامه می‌دهد: فصل یک سرمایه اجتماعی است، البته بعضی آیتم‌های آن که با شرایط اجتماعی فعلی چندان همخوانی ندارد، اکنون خودبخود حذف شده و در حال حاضر مردم فقط برای حل و فصل آن را بکار می‌برند، با اینحال برخی‌ها تصور نادرستی دارند که چون قبلا درخواست استان‌های دیگر پذیرفته نشده، نباید دوباره مطرح شود در حالیکه دلیل رد شدن درخواست آن استان‌ها پررنگ کردن، رسم زن گرفتن در خون بس بوده که ما اصلا نگاهمان این نیست.

جعفری چگنی اضافه می‌کند: این یک نگاه تنگ نظرانه به موضوع است که بخواهیم مسئله را حقوق‌بشری کنیم، فرهنگ مردم خوزستان خیلی غنی‌تر از این است، اما متاسفانه بعضی مواقع ریشه‌ها از یادمان می‌رود، این رسم برای برای این بوده که مانع ادامه خونریزی شود، شما با هر وسیله‌ای جلوی خونریزی را بگیرید، مانعی ندارد ضمن اینکه ایرادات این رسم به دلیل تاثیر شرایط اجتماعی، اکنون برطرف شده به طوری که در پرونده‌های قتلی که حل و فصل کردیم به هیچ وجه چنین چیزی مطرح نشده است.

رییس دادگستری شوش تاکید می‌کند: «فصلیه» یک مساله جزیی در این قضیه است که به دنبال آن نیستیم، ما چرا برویم دنبال این قضایا و چرا نگاه مثبت خودمان را به نفع آن ثبت نکنیم؟ اگر چه ما اعتقاد داریم این رسم هم در زمان خودش کارکرد و تاثیر داشته و شاید با ایجاد روابط فامیلی باعث نزدیکی خانواده‌ها و از بین رفتن کینه بین مردم می‌شد. من معتقدم زن در قدیم هم نقش داشته، نقشش هم منفی نبوده و بعضی ها آمدند به آن نقش منفی دادند. «خون‌بس» در حالت‌های استثنایی ممکن بود مشکل اجتماعی ایجاد می‌کرد، و همیشه هم اینطور نبود که زندگی زن نابود شود که بگویند مساله حقوق‌بشری است، اصلا ۷۰ تا ۸۰ سال پیش کدام یکی از افراد با انتخاب خود ازدواج می‌کرد.

وی می‌افزاید: رسم و آیینی جزو آثار ملی معنوی ثبت می‌شود که قبلا بوده و اکنون هم زنده و پویا باشد، ما پویایی را در این سنت احساس می‌کنیم و آمار پرونده‌های صلح و سازش کارکرد آن را نشان می‌دهد، بنابراین باید بیشتر این جنبه را پررنگ کنیم. البته این سنت  در زمان باستان نیز ریشه دارد و یکی از صلح‌های معروف «صلح هیتا» (یکی از پادشاهان عیلام) بوده که منتسب به شهر شوش است.

جعفری چگنی می‌گوید: میراث فرهنگی مشکلی در این زمینه ندارد و قول همکاری دادند و خودشان راغب هستند و همکاری خیلی خوبی بین دو طرف وجود دارد، اکنون نیز درخواست کرده‌اند مستندات را بدهیم که با تشکیل یک پویش مردمی در حال جمع آوری مستندات تاریخی در بین قوم عرب و لر هستیم.

پرونده برای تاریخ «فصلیه»

معاون میراث فرهنگی خوزستان اما موافقت با پرونده ثبت «فصل و خون بس» را رد می‌کند و می‌گوید: این پرونده نیاز به  بررسی دارد، هم اکنون درخواستی از دادگستری شوش مبنی بر ثبت آیین «فصل و خون بس» در فهرست آثار ملی ناملموس دریافت شده و قرار است اطلاعات لازم جمع آوری تا در شورای ثبت مطرح شود.

احمدرضا حسینی بروجنی می‌افزاید: متوجه شدیم در سال‌های گذشته درخواست استان کهگیلویه و بویراحمد برای خون بس از سوی کمیته ثبت آثار کشور به دلیل حقوق زنان رای نیاورده و رد شده، از یونسکو نیز بابت همین مسئله تذکری به سازمان میراث کشور داده شده است، البته با توجه به اصرار دادگستری شوش برای ثبت این رسم، پیشنهادم این بود که بحث «خون بس و فصل» را از همدیگر جدا کنیم. می‌توان خیلی از موارد حل و فصل نزاع‌ها مثلا نشست و توافق بر سر مشکلات زمین و یا آب و املاک را برای ثبت بیاوریم، ولی اینکه یک نفر شخص دیگری را بکشد و بعد جلسه بگیرند و بگویند برای اینکه خون قطع شود دختری از فلان طایفه بگیرند و بدهند به فلان پسر، این پسندیده من هم نیست، این ازدواج نشانه اجبار است که نقض حقوق زنان را پیش می‌کشد.

وی ادامه می‌دهد: یکی از ضوابط ثبت آثار معنوی و ناملموس این است که اثری در فهرست ثبت می‌شود که رو به زوال و در حال انقراض باشد، یکی از شرایط ثبت نیز این است که آن سنت بعد از ثبت، باید پویا و پایدار شود و گزارش‌هایی از پویایی آن به ثبت کنندگان ارائه شود، با توجه به اینکه «خون‌بس» در میان طوایف عرب و بختیاری و لر به این معنی است که در قبال قتلی که اتفاق افتاده، ازدواج بین آن طایفه صورت می‌گیرد، در این زمینه حساسیت‌هایی وجود دارد.

حسینی بروجنی با اشاره به ماهیت این آیین، اذعان می‌کند: با ثبت این رسم، در واقع داریم به چیزی وجاهت می‌دهیم و به نوعی آن را قانونمند می‌کنیم و نشر می‌دهیم در حالی که ماهیت این سنت در دیدگاه خیلی از مردم مثبت نیست، حتی شاید برای آن دو طایفه‌ای که خون‌بس را مطرح می‌کنند و می‌خواهند اختلافی را فیصله دهند هم خوشایند نباشد، ولی برای اینکه یک اتفاق تکرار نشود و قتلی صورت نگیرد تن به این کار می‌دهند. از قدیم موارد زیادی شنیدیم و دیدیم درباره کسانی که تن به این ازدواج داده‌اند که معمولا ازدواج‌های خوبی هم نبوده است.

وی با بیان اینکه پرونده ثبت یک بُعد تاریخی هم دارد، اضافه می‌کند: تاریخ این رسم نیاز به مطالعه دارد و اکنون بصورت دقیق نمی‌توان گفت که چه قومی با چه دینی و با چه هدفی آن را شروع کرده، این اتفاق شاید ربطی به خیلی از ادیان داشته باشد و فقط مربوط به اسلام نباشد، ولی در مجموع برای ثبت این پرونده در میراث معنوی باید تاریخ و پشتوانه این سنت هم ارائه و مستنداتش جمع آوری شود که «فصلیه» هم جزئی از آن است.

پای یک زن در میان است

تعدادی از زنان خوزستانی اخیرا با راه اندازی هشتگ  #من_فصلیه_نمیشوم و #من_خون‌بس_نمیشوم در فضای مجازی نسبت به ثبت رسم فصل و خون‌بس در فهرست میراث معنوی اعتراض کرده‌اند. موسسه مردم نهاد «آوای زنان ریحانه اهواز» نیز در نامه‌ای به حجت الاسلام رییسی رییس قوه قضاییه خواستار توقف روند ثبت پرونده «فصل و خون‌بس» شده است. در این نامه که هفته گذشته در صفحه اینستاگرام انجمن منتشر شده خواسته شده تا براساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ضمن صیانت از جایگاه شرعی و قانونی زنان، دستور مستقیم برای توقف پروژه و برخورد با دادگستری شوش انجام گیرد. در این نامه گفته شده که طرح چنین درخواستی از سوی ریاست نهادی تحت نظارت قوه قضائیه باعث انفعال جامعه حقوقی شده است.

یک فعال حوزه زنان همچنین در این باره می‌گوید: با ثبت میراث معنوی «فصل و خون‌بس» یا هر عنوانی، به دلایل متعدد مخالفم؛ اما از منظر روانشناسی اسلامی که تخصص من است می‌گویم، هدف اساسی مکتب اسلام ایجاد رشد در فرد و جامعه است. این مکتب یکی از پایه‌های کار خود را بر پاداش نسبت به اعمال نیک و مجازات نسبت به اعمال بد گذارده است. از طرف دیگر مجازات‌های مجموعه این تعالیم، به منظور ایجاد حرکت و رشد در فرد و جامعه و از بین بردن موانع رشد و تکامل است.

پونه پیل‌رام می‌افزاید: مساله جبران اعمال زشت و بازگشت به خط مستقیم تکاملی، فصل بسیار عظیمی را در فرهنگ اسلامی تشکیل می‌دهد. نکته مهمی که در این آموزش‌ها جلب توجه می‌کند، لزوم توجه به گناهان، اقرار و به زبان آوردن آنها و عذرخواهی از خداوند است. وقتی این آموزش را با برداشت‌های دیگر اسلامی ترکیب کنیم، یعنی به این موضوع توجه کنیم که فرد به تنهایی نمی‌تواند خودش را مجازات کند یا دیگر افراد نزدیک به او هم نمی‌توانند شرط مجازات را عمل کنند بنابراین فردی که به علت عوامل مختلف اقدام به قتل  کرده است، آیا می‌تواند بر حسب مورد، نسبت به جبران آن اقدام کند؟

وی توضیح می‌دهد: در قانون، کیفر، تعریف خاص خودش را دارد که با هدف ایجاد امنیت پایدار در جامعه نوشته شده است اگر کیفر را از قانون حذف کنیم چه نتیجه‌ای خواهیم گرفت؟ «خون بس یا فصلیه» حتی اگر زنی هم در آن معامله نشود، قطعا کیفری هم داده نمی‌شود و صلاح کار به افراد سپرده می‌شود، به این معنی که «ما هستیم تو بکٌش»!

پیل‌رام می‌گوید: اگر قانون کیفر برای قاتل را بخواهیم منطقه‌ای در نظر بگیریم؛ تربیت جامعه را به دست افراد داده‌ایم که هر لحظه ممکن است با خطایی یا سهل انگاری یک فرد مجدد دور هم جمع شوند و به فصل آن خطا (قتل) فکر کنند و این رهیافتی جز منطقه‌ای کردن قانون به نفع قوم یا قبیله ندارد و چیزی جز قوی کردن پشتوانه روانی یک قاتل به دنبال نخواهد داشت. از منظر اسلام هم قتل نفس بالاترین مجازات را دارد و اصطلاح بخشش برای قاتل کاربردی نیست، وقتی نفس قصاص را داشته باشیم.

ثبت معنوی یک سنت قبیحه

یک حقوقدان نیز به شدت از طرح پرونده ثبت ملی «فصل و خون‌بس» انتقاد می‌کند و می‌گوید: به هیچ وجه موافق ثبت ملی آن نیستم، ما با هر مسئله و هر چیزی که باعث شود کرامت انسانی زن مورد تعرض قرار گیرد، مخالف هستیم.

نوال نزاری تصریح می‌کند: برخلاف چیزی که گفته می‌شود، پدیده خون بس یا فصلیه کاملا منسوخ نشده، بلکه می‌توانیم بگوییم کمتر شده، اما این رسم هنوز در برخی از عشایر وجود دارد و به طور کلی از میان نرفته بنابراین حالا که دارد منسوخ می‌شود، چه اصراری هست که در فهرست آثار ملی ثبت شود و مسئولان باید برای تشکیل این پرونده ما را توجیه کنند، زیرا با ثبت تاریخی، این رسم دوباره پر رنگ و زنده می‌شود و در واقع، به تحقیر زن رسمیت می‌دهند.

وی درباره ادعای جداسازی مساله «فصل» و «فصلیه» از یکدیگر در فرآیند ثبت ملی خون بس، می‌گوید: به نظر من این دو جداشدنی نیستند؛ وقتی می‌گویند «سنت حسنه فصل و خون بس»، در واقع به این معنی است که کل فصل سنت حسنه است، در حالی که فصل هم سنت حسنه دارد و هم سنت قبیحه؛ و سنت قبیحه آن همان «فصلیه» یا «خون‌بس» است، زیرا مسئله فصل به معنی قوانین حل و فصل کردن دعاوی و جزایی، برگرفته از شریعت اسلامی است جز همین پدیده خیلی شوم «فصلیه» یا «خون‌بس» که حتی شرع آن را تقبیح کرده است.

رییس سابق کانون وکلای خوزستان می‌افزاید: نمی‌توان اسم «خون‌بس» یا «فصلیه» را «سنت» گذاشت، بهتر است بگوییم «عادت بد»؛ که طبق آن وقتی کسی مرتکب قتل عمد می‌شود، دختر یا خواهر قاتل را به اولیای دم می‌دهند که شاید از این وصلت، فرزندانی به وجود بیاید و باعث ایجاد صلح و از بین بردن کینه و دشمنی بین دو طایفه شود، اما فصلیه بودن برای دختری که بدون رضایت به خانواده مقتول داده می‌شود از نظر شخصیتی ننگ است و تحقیر می‌شود، و تا آخر عمر هم این بار تحقیر و ننگ را به دوش می‌کشد که باعث می‌شود زندگی خانوادگی آرامی نداشته باشد.

به گفته وی، رسم «خون‌بس» در جوامعی که به صورت قبیله‌ای زندگی می‌کنند وجود دارد و تنها مختص عشایر عرب نیست، در اقوام لر و حتی در عشایر ترک (کشور ترکیه) و بعضی از خانواده‌های روستایی اروپا که به صورت قبیله زندگی می‌کردند هم وجود داشته که ناشی از زندگی فئودالی است.

نزاری ثبت «فصل و خون بس» را ضد حقوق زنان می‌داند و می‌گوید: من با ثبت ملی این عادت با هر هدفی که باشد مخالف هستم، فقط به دلیل عدم حرمت به زن و کرامت زن، و معتقدم تمام روشنفکرهای خوزستان وظیفه دارند با این پدیده غلط که به هر دلیلی وجود داشته (چه برای ایجاد صلح و صفا یا حل‌وفصل یا هر چیز دیگر)، به دلیل اینکه باعث سرکوب شخصیت زن به عنوان یک انسان می‌شود از نظر فرهنگی مبارزه کنند، ما نمی‌خواهیم در این باره حتی از حقوق بشر صحبت کنیم، چرا که در دین ما کرامت انسانی مهم است و در اسلام هیچ فرقی بین زن و مرد نیست مگر در تقوا (اکرمکم عندالله اتقیکم).

آیینی در تضاد با حقوق بشر

از زمان طرح پرونده «خون‌بس» برای ثبت در میراث معنوی کشور، فعالان حقوق زنان نسبت به این رسم که آن را «ضدزن» خوانده‌اند، انتقادات زیادی وارد کرده‌اند.

مومنی مدیرکل وقت ثبت آثار سازمان میراث فرهنگی کشور هشت سال پیش در گفت وگو با یکی از روزنامه ها گفته بود: «خون‌بس» شامل مباحث ضدحقوق‌بشری است و نمی‌تواند در میراث معنوی، جایی داشته باشد. کنوانسیون ثبت میراث معنوی، متکی به حقوق‌ بشر و میراث‌های مورد افتخار بشر است. ارزش‌های برجسته و اهمیت خون بس چیست که ما آن را به ثبت ملی برسانیم. در خون بس حقوق یک سری انسان پایمال می‌شود. چه چیز آن برای ثبت ملی ارزش دارد؟»

او تاکید کرده: «چهار استان که سهل است حتی اگر ۳۲ استان هم این پرونده را مطرح کنند، امکان ندارد رای بیاورد و ثبت شود؛ چون آیینی که خلاف حقوق‌ بشر و شان زنان است جایی در میان میراث معنوی – ملی کشور نخواهد داشت.»

آیا درخواست دادگستری شوش برای ثبت «خون‌بس و فصلیه» پذیرفته می‌شود؟

گزارش از: نادره وائلی زاده 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha