به گزارش ایرنا، بدون تردید یکی از فوتبالیستهای خاص کشورمان در این سالها مرتضی پورعلیگنجی بوده است. بازیکن بابلی که در آن نفت تهرانِ جذاب چند سال قبل به فوتبال ایران معرفی شد و توسط کیروش در جام ملتهای ۲۰۱۵ به یکی از سورپرایزهای تیم ملی تبدیل شد. مرتضی بعد از آن مسابقات به مهره ثابت خط دفاعی تیم ملی تبدیل شد و چند سال خوب را در فوتبال قطر پشت سر گذاشت و مدتی نیز در چین و بلژیک به بازی مشغول شد. او حالا در ۲۸ سالگی تصمیم گرفته بار دیگر بازی در فوتبال شرق آسیا را تجربه کند.
حالا مرتضی پورعلیگنجی بعد از مدتها سکوت خود را شکسته و در گفتوگوی اختصاصی با ایرنا، درباره مسیر فوتبالیاش، دلیل جدایی از قطر، بازگشت دوباره به چین، کرونا و علاقه ویژهاش به خواندن کتاب صحبت کرده که در ادامه متن این مصاحبه را از زبان خودش میخوانید:
کیروش زندگی من را تغییر داد
بعد از جام ملتهای ۲۰۱۵ تصمیم گرفتم که از فوتبال ایران به جایی دیگر بروم و فضای جدیدی را تجربه کنم. به همین خاطر راهی چین و تیم تیانجین تِدا شدم و تجربیات خوبی را در این راه به دست آوردم. در آنجا در پست دفاع وسط بازی کردم. پستی که کارلوس کیروش در آن از من استفاده کرده بود و باعث شده بود تا سه برابر در فوتبالم پیشرفت کنم و این تغییر پست، مسیر زندگی من را تغییر داد. کارلوس کیروش فرشته نجات خیلی از بازیکنان ایرانی بوده است و من هم یکی از آنها بودم.
السد هشت برابر اروپاییها پول میداد اما جدا شدم
سپس ۲ سال و نیم بسیار خوب را در تیم خوب السد پشت سر گذراندم. دیگر ذهنیتی که نسبت به خودم داشتم مبنی بر اینکه در پست خودم میتوانم بهرین باشم و در اروپا حضور داشته باشم به وجود آمده بود. با السد همیشه یا اول میشدیم یا در بدترین شرایط به عنوان دومی میرسیدیم. تصمیم گرفتم به فوتبال اروپا بروم و در آنجا بیشتر پیشرفت کنم و اسم و رسمی برای خودم در اروپا درست کنم. السدیها نمیخواستند من جدا شوم. پیشنهاد خوب ۲ سالهای به من دادند. فکر میکنم هشت برابر آن چیزی که اروپاییها میدادند را السد پرداخت میکرد ولی من جدا شدم.
میخواستم مهر لیگ برتر انگلیس روی پیشانیام بخورد
اما مشکلی به وجود آمد. من ریسک بسیار بزرگی کردم. برایتون وقتی علیرضا(جهانبخش) را جذب کرد خواهان من هم بود و گفته بودند که صبر کنم تا بازیکنشان را بفروشند و سپس من را به خدمت بگیرند. این صبر کردن بیش از اندازه باعث شد تا پیشنهادهای زیاد و دست به نقدی را از کشورهای مختلف اروپایی از دست بدهم. باشگاه خنک که جزو بهترین تیمهای بلژیک است من را به صورت جدی میخواست. ترابوزان نیز خواهان من بود اما این پیشنهاد از جانب این تیم قدیمی و صاحب نام فوتبال ترکیه هم از دست رفت. دوسلدورف آلمان و کان فرانسه هم دیگر تیمهایی بودند که من را میخواستند اما همه را به خاطر برایتون رد کردم. چرا؟ چون میخواستم مهر انگلیس و لیگ برتر انگلیس روی پیشانیام بخورد. ببینید من یک قمار بزرگ انجام دادم که نتیجهاش چیزی نشد که میخواستم؛ اما از طرفی نباید نا امید میشدم و نشدم. دوباره تلاش کردم و حالا توانستم در ۲۸ سالگی به جایی برسم که بازهم چندین پیشنهاد خوب برایم از کشورهای مختلف سرازیر شود. بازهم میتوانستم به اروپا بروم اما ریسک مجدد به صلاح نبود و باید بهترین تصمیم ممکن را میگرفتم.
قرار بود از یوپن به برایتون بروم اما...
سپس به یوپن بلژیک رفتم و ۶ ماه آنجا بودم. قرار بود از آنجا به برایتون بروم اما مصدوم شدم. ۲ ماه مصدوم بودم و در این مدت خیلی فکر کردم. در کنار آن با خانواده و بزرگترها صحبت کردم. حدودا ۲۷ سال و نیمه بودم. اگر میخواستم آنجا بمانم جای پیشرفتش سخت بود. چون پست مدافع به گونهای است که اروپاییها کمتر به سراغ بازیکنان آسیایی میروند چرا که در آنجا ساخته نشدهاند. به همین خاطر تصمیم گرفتم به خانواده نزدیک شوم و دوباره به قطر برگشتم.
در العربی همه چیز خوب بود اما به دنبال چالش جدیدی بودم
العربی پیشنهادخوبی داد و دوباره به قطر برگشتم. در قطر خانوادهام میتوانست بهتر با من در ارتباط باشد و به هم نزدیکتر بودیم. همین مساله باعث شد تا بازهم در فوتبال قطر حضور داشته باشم. العربی باشگاه بزرگی است اما نسبت به تیمهای بالای جدول مثل السد و الدحیل بضاعت مالی کمتری دارد. با این وجود تیم پرطرفداری است و طی یکی ۲ سالی که آنجا حضور داشتم همه چیز خوب بود. مربی و باشگاه خواهان ماندنم بودند اما میخواستم تجربه جدیدی در چین داشته باشم. زندگی برایم یکنواخت شده بود و خواهان چالش جدیدی بودم. من میخواهم خودم را در شرایط رقابت قرار دهم و این شرایط به من کمک میکند تا هم چیزهای جدیدی یاد بگیرم و هم پیشرفت کنم. به همین دلیل راهی سوپرلیگ چین و باشگاه شنژن شدم. حالا هم قراردادی سه ساله را امضا کردم و فعلا در قرنطینه به سر میبرم.
کتاب میخوانم و میخواهم قهرمان زندگی خودم باشم
کتابهای زیادی خواندهام اما اخیرا کتابهای خوبی چون مغازه خودکشی، بزن به هدف و ... را خواندهام. من بیشتر کتابهای انگیزشی میخوانم. سعی میکنم با انگیزههایی که در زندگی داشتهام پیش بروم و خودم را خودم خوشبخت کنم و خودم را خودم بسازم. تمام تصمیماتی که در زندگی گرفتم همگی در جهت آسایش و ساختن خودم و خانوادهام بوده است. تمام هدفم این بوده که قهرمان زندگی خودم باشم. از پیشرفت کسی ناراحت نمیشوم و از پسرفت کسی هم خوشحال نخواهم شد. مهم خودم هستم که از روز قبلم بهتر باشم. با این خواندنها و مطالعه کردنها سعی میکنم از راه کسانی که موفق شدند و مسیر موفقیت را پیمودند؛ الگوبرداری کنم و به هدف خاص خودم برسم.احساس میکنم هر کسی به اندازه کتاب خواندنش از خدا عمر میگیرد. اگر شما ۲۰ کتاب بخوانید نسبت به نویسندههایی که آن کتاب داشته و مثلا هرکدام از آنها ۷۰ سال داشتهاند عمر کردهاید و تجربه کسب کردهاید و ۱۴۰۰ ساله شدهاید. کتاب خواندن به هر شخصی در هر قشری کمک میکند. شما را عاقل میکند و تمام مویرگهای مغزتان را باز میکند و باعث میشود تا تصمیمات بهتری بگیرید. البته این را هم بگویم که زیاد خواندنِ کتاب هم خوب نیست چرا که از فرط عاقل شدن، دیوانه خواهید شد! ار طرفی نخواندن کتاب هم منجر به این میشود به بیراهه بروید.
تلاش میکنم نماینده خوبی برای کشورم در چین باشم
چینیها پیشنهاد خوبی به من دادند. شنژن خیلی نسبت به تیانجین شهر بهتری است و پرواز مستقیم دارد و دوستان خوبی هم در اینجا دارم. بازیکنان باکیفیتی در تیم حضور دارند و به نوعی تیم جدیدی شکل گرفته است. پیش از این دونادونیِ ایتالیایی سرمربی تیم بود و حالا جوردی کرایوف هدایت شنژن را به عهده گرفته است. میشود از این سرمربیان بزرگ و شرایطی که در آن رشد کردند یاد بگیرید. به خاطر همین، این تیم و این لیگ را انتخاب کردم. مطمئن باشید تمام تلاشم را خواهم کرد تا نماینده خوبی برای کشورم باشم و با سربلندی از این چالش خارج بشوم.
نظر شما