چرا خوانندگان داستان کوتاه علاقه وافر به این داستانها دارند در حالی که هزاران انتخاب دیگر پیش رو دارند؟ از منظر این خوانندگان، داستان کوتاه تنها داروی ذهن نیست، بلکه بهطور خاص نوعی سرگرمی رضایتبخشی است که اثر لحظهای ندارد و تاثیری عمیق و جاودانه در روح خواننده بهجای می گذارد. یک داستان کوتاه پرمایه، پتانسیل ایجاد تحول در آدمی را داراست. تحولی در نحوه تفکر و جهانبینی فرد. (ص. ۸)
داستانهای اینجا همه آدمها اینجوریاند از میان بیش از سه هزار داستان کوتاه ارسال شده برای بیش از ۲۴۰ مجله در سراسر کانادا و آمریکا در سال ۱۹۹۷ انتخاب شده است؛ داستانهایی که هر ساله شانس خوانش و برگزیده شدن در جایزه ادبی «اٌ. هنری» را دارند و جدای از فرآیند داوری هرساله توسط سرویراستاری انتخاب و در کتابی منتشر میشود.
در این مجموعه ۱۱ داستان کوتاه از نویسندگانی جورج ساندرز، لوری مور، سوکتا متا، رجینالد مکنایت، استیون میلاوسر، تام جونز، کارولین کوک، کارن ئولر،دان سانسالا، پیتر هو داویس و ریک بس منتشر شده است.
در داستان نو سرباز به قلم رجینالد مکنایت (Reginald McKnight) میخوانیم:
نه این چیزی نیست که من میگویم. نمی گویم که گفتن دروغ خوب است آنچه میگویم کوبرن این است- البته اگر اجازه دهی توضیح میدهم، دروغهایی هستند که آدم آنها را باور ندارد. این دروغی است که من آن را باور دارم و زمان زیادی طول کشید تا آن را فراموش کنم.
به گمانم این مجازات بود که آن را سخت میکرد. منظورم این است که، ببین، آنها تو را مجبور میکنند، کشان کشان چکش هی شانزده ژوندی را هر جایی که میروی حمل کنی، مجبوری که این وسایل را بسان تفنگ اِم شانزده خودت همه جا ببری. پسر، گذراندن هشت ساعت در روز و پدر ردن آن بلوک های سیمانی با آن چکشها را می گویم. (ص. ۵۹)
کتاب اینجا همه آدمها اینجوریاند را نشر نیستان با ترجمه لیلا آقالو در ۸۰۰ نسخه منتشر و روانه بازار کتاب کرده است.
نظر شما