مؤلف در آغاز نوشته است که «از قرن پنجم میلادی و همزمان با فراگیر شدن زبان سُریانی (گویشی از زبان آرامی)، به عنوان زبان مشترک دینی میان مسیحیان فلات ایران و سرزمین بینالنهرین و سوریه، سنت ادبی این زبان توانست حجم خیرهکنندهای از کتابهای تألیفی و ترجمه را در موضوعات گوناگون تولید کند. برخی از این متون، بخش قابل توجهی از منابع مکتوب تاریخ دوره ساسانی را تشکیل میدهند که هرکدام از آنها اطلاعات و دادههای بسیار ارزشمندی را برای بازسازی تاریخ این دوره در اختیار پژوهشگران قرار میدهد. با وجود این، منابع سریانی تاریخ ساسانی تا به حال در تحقیقات مکتوب فارسی جایگاه چندانی پیدا نکرده و هیچ کدام از این منابع مستقیما از زبان سریانی به فارسی ترجمه نشده است. در میان این منابع، آن دسته از متون که با نام اعمال شهیدان مسیحی ایران در زمان ساسانیان شناخته میشوند جایگاهی ویژه دارد، چراکه غالبا در بردارنده اطلاعاتی منحصربهفرد از اوضاع داخلی شاهنشاهی ساسانی است» (ص. ۷) و کتاب «شهادتنامههای سُریانی مسیحیان ایران در عصر ساسانی» دربردارنده همین متون است که به گفته او، «تاکنون از زبان سریانی به هیچ زبان زنده دیگری ترجمه نشدهاند و ترجمه آنها برای نخستینبار به خواننده فارسیزبان عرضه میشود» که متعلق به سنت ادبی سریانی شرقی هستند و در نهایت با نسخ خطی کتابخانه واتیکان و کتابخانه دولتی برلین مقابله شده است.
این کتاب، منابع سریانی تاریخ ساسانی را شامل میشود که که بر دانستههایمان درباره اوضاع داخلی شاهنشاهی ساسانی را افزون میکند و میتوان با آنها، مقاطعی در تاریخ ساسانی بهویژه جغرافیای تاریخی و نظام اداری ساسانی را مورد تجدیدنظر قرار داد. همچنین نمودی از نحوه تعامل جامعه مسیحی و زرتشتیِ ساسانی بهدست میدهد.
کتاب در سه بخش فراهم آمده است. بخش اول، مقدمات نام دارد و شامل سنت قدیسنگاری مسیحی، سنت قدیسنگاری سریانی و قدیسنگاری و تاریخنگاری میشود. اعمال شهیدان مسیحی ایران در زمان ساسانیان، عنوان بخش دوم است که دربرگیرنده متون سریانی، متون یونانی، متون ارمنی و گرجی و متون سُغدی میشود. سومین بخش که مهمترین بخش آن هم هست، متون است. این هفده شهادتنامه، شهادتنامه یوحنا، اسقف اَربیل، شهادتنامه اَبراهام، اسقف اَربیل، شهادتنامه حَنانیا، شهادتنامه یعقوب و مریم، شهادتنامه بَرحدبِشبا، شهادتنامه اَیَثیلاها، شهادتنامه تَقلا، شهادتنامه یعقوب و آزاد، شهادتنامه صدو بیست شهید، شهادتنامه شاپور، اسقف بیتنیکاتور، شهادتنامه نرسا و یوسف، فهرست شهیدان بیتگرمایه، اَعمال اَسیران بیتزَبدَی، شهادتنامه بادَی، شهادتنامه برشبیا، شهادتنامه دانیال و وردا و شهادتنامه عقیبشما و افزون بر اینها، سه پیوست تحت عناوینِ فهرست شهیدان مسیحی ایران در نسخه خطی بریتانیا، فهرست راهنمای شهادتنامههای سریانی دوره ساسانی و نسخهشناسی شهادتنامههای مسیحیان ایران در زمان ساسانیان نیز دارد.
در شرح سنت قدیسنگاری مسیحی، نویسنده یادآور شده است که «با گسترش آیین مسیحیت در نخستین قرون میلادی، گونهای تازه در ادبیات مسیحی بهوجود آمد که امروزه به ادبیات «قدیسنگاری» و یا «شرححالنویسی قدیسین» مشهور است. این منابع در اواخر عهد باستان و قرون میانی بخش عمدهای از ادبیات مکتوب مسیحی را تشکیل میداد و بههمین سبب این گونه ادبی جایگاهی بس مهم در ادبیات مسیحی یافت... ادبیات قدیسنگاری شامل نگارشهایی است که به شرح احوال، مصائب و زندگانی قدیسان مسیحی توجه داشته و به بیانی سادهتر به زندگانی یک قدیس مسیحی، با تمرکز بر اعمال معجزهوار او میپردازد. مضامین اصلی ادبیات قدیسنگاری عبارت است از: سوانح حیات شهدا، ایمانآورندگان، زاهدان، اسقفان، معجزهگران، مبلغان دینی، زنان قدیس و حتی پارهای از حاکمان دنیوی. یکی از مهمترین شاخصه های این گونه ادبی پررنگبودن معجزات و کرامات قدیسان است که این دو بخش اخیر بدنه اصلی یک متن قدیسنگاری را تشکیل میدهد. متون قدیسنگاری تمام یا بخشی از زندگی یک قدس یا قدیسه و یا گروهی از مردان و زنان مقدس و معجزاتی که در زمان حیات ایشان یا پس از مرگشان در آرامگاهشان رخ داده را به سبب آشنایی خواننده با الگوهای زندگانی زاهدانه و این نکته که چگونه یک فرد تمام زندگی خویش را با اعمال و یا شهادت خود وقف خدا کرده است ارائه میدهد.» (ص. ۱۷)
فراز بعد، آشنایی با سنت قدیسنگاری سریانی است که «پس از یونانی و لاتین، قدیسنگاری سریانی را باید شاخصترین سنت قدیسنگاری مسیحی دانست. زبان سریانی، که در سدههای نخست میلادی تنها در میان اقوام آرامی زبان نواحی اطراف اِدِسا استفاده میشد، با رواج آیین مسیحیت در اِدِسا به دوره شکوفایی و گسترش خود رسید. عموم پژوهشگران، تاریخ ورود مسیحیت به اِدِسا را حدود سال ۱۱۶ میلادی و رواج گسترده آن در این سرزمین را پس از سال ۲۰۰ میلادی و در آمدن آبگار هشتم، شاهک اوسروئنه به آیین مسیح میدانند. پس از آن بود که نخستین نویسندگان سریانی، آثاری با مضامین مسیحی را بدین زبان به تحریر کشیدند. آغاز نهضت نگارش ادبیات مسیحی به زبان سریانی در قرن سوم میلادی را پایه پایان دوره سریانی کهن و ورود به عصر تازهای دانست که آن را دوره سریانی کلاسیک مینامند. با این حال بسیاری از نخستین متون مسیحی به سریانی دارای تاریخ نگارش و نویسندگانی نامعلوم است که تا پایان قرن سوم میلادی به دست ساکنان مسیحی اِدِسا به زبان سریانی ترجمه یا تالیف شدند.» (ص ۲۲) براین اساس، «همچون سایر گونههای ادبیات سریانی، خاسنگاه قدیسنگاری سریانی را باید شهر اِدِسا دانست.» (ص. ۲۳)
کتاب با این مقدمه به سراغ توضیحی بر شهادتنامهها میرود و متذکر میشود «آنچه که با نام اعمال شهیدان مسیحی ایران در زمان ساسانیان شناخته میشود، مجموعهای از شهادتنامههای کوتاه و بلندی است که طی دورههای مختلف و به زبانهای گوناگون نوشته شده و مضمون کلی آنها، شرح آزار و اذیت مسیحیان در سرزمینهای تحت فرمان شاهان ساسانی است. بسیاری از این شهادتنامهها به زبان سریانی نوشته شدهاند و تاکنون حدود شصت عنوان شهادتنامه از مسیحیان ایران در زمان ساسانی به این زبان شناخته شده است که در ادامه سعی میشود تصویری کلی از آنها به خواننده عرضه شود. کهنترین متن سریانی درباره کشتهشدگان مسیحی در قلمرو دولت ساسانی، فهرستی کوتاه از اسامی ایشان است که تنها در نسخه خطی Br. Add.۱۲, ۱۵۰ متعلق به موزه بریتانیا، به جای مانده. این نسخه خطی جنگی از متونی با عناوین مختلف است که همگی از زبان یونانی به سریانی ترجمه شده و در سال ۴۱۱ میلادی توسط کاتبی با نام یعقوب، در شهر اِدِسا، رونویسی شده است. آخرین متن موجود در این جنگ، فهرستی از شهدای مسیحی است، که بخش نخست آن به اسامی شهدای مسیحی امپراطوری روم، و بخش دوم و نهایی آن به اسامی شهدای مسیحی قلمرو دولت ساسانی اختصاص دارد. در این فهرست، اسامی نخستین کشتهشدگان مسیحی ایران به ترتیب در پنج دسته آمده است: ١- شهدای نخستین، ۲- اسقفان شهید، ۳- کشیشان شهید، ۴- خادمان شهید، ۵- افراد غیرروحانی.» (ص. ۳۷)
برای نمونه، یکی از این شهادتنامهها که متن نسبتا مختصری هم دارد، شهادتنامه یعقوب کشیش و خواهر راهبهاش مریم است: «به سال هفتم از آزار و اذیت ما [برابر با سال ۳۴۷ میلادی]، یعقوب، کشیش روستای تل شلیلا و خواهرش، مریم راهبه، به دستور نرسی تهم شاپور در بند شدند. [او] با شکنجههایی سخت و زخمهایی بیرحمانه ایشان را عذاب میداد و سپس قصد آن کرد که به ایشان خون بنوشاند. اما آنها با ایمان بر خدای خود، دستهایشان را محکم کردند و با قلبی پاک و مستحکم به او (=خداوند) روی آوردند و [برای طلب] یاری در خلوت خودشان او را خواندند و از او قدرت استمداد کردند.
و هنگامی که این مرد پلید دریافت که ایشان به هیچ روی از طریق راستی دست نمیکشند، به مردی نجیبزاده و غیرروحانی که نامش مهداد بود، و به اسم مسیحی خوانده میشد، لیکن این حقیقت نبود، دستور داد تا سر این دو را قطع کند و نزد او آورد. و او از برای خشنود کردن آن مرد پلید، مرگ آنها را بر زندگانی [راستین] خود ترجیح داد و ایمانش را به خاطر این روزگار [فانی] از دست داد. و این چنین بود که سر آن دو را در روستای تلدرا در زاب بزرگ با شمشیر قطع کرد. و اما این قدیسان در هفدهم ماه آذار قمری [برابر با ۱۴ مارس ۳۴۷ میلادی] تاج بر سر نهادند.» (ص ۸۷)
کتاب شهادتنامههای سُریانی مسیحیان ایران در عصر ساسانی، بهکوشش سجاد امیری باوندپور، در ۲۹۸ صفحه، ازسوی مؤسسه آبی پارسی (انتشارات پل فیروزه) نشر یافته است.
نظر شما