آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
این سفر راه قیامت می روی تنها چرا(۱)
این اشعار از مشهورترین نوشته های منظوم شهریار است که در کتاب کلیات دیوان اشعار وی به چاپ رسیده است و بعدها با صدای غلامحسین بنان به صورت آواز خوانده شد. محمد حسین بهجت تبریزی معروف به شهریار از شاعران برجسته معاصر ایران است. که شعرهایی در موضوعات وطنی، اجتماعی، تاریخی، مذهبی و وقایع عصری سروده است.
شهریار در یازدهم دی ۱۲۸۵ خورشیدی در روستای خشگناب در بخش قرهچمن آذربایجان ایران در اطراف تبریز متولد شد. پدرش حاج میر آقا خشگنابی بود که در تبریز وکیل بود. شهریار درباره تاثیر و تربیت پدرش در اوان کودکی چنین گفته است: «اوّلین استاد و مربی من پدرم بود.»
او نخستین شعر خویش را در چهار سالگی به زبان ترکی آذربایجانی سرود. بیشک سرایش این شعر کودکانه، گواه نبوغ و قریحه شگفت انگیز او بود.
پس از دوران کودکی، هنگامی که به تبریز آمد، مفتون این شهر جذاب، تاریخساز و ادیب پرور شد. دوران تحصیلات اولیه خود را در مدارس متحده، فیوضات و متوسطه تبریز گذراند و با خواندن و نوشتن زبان های ترکی، فارسی و عربی آشنا شد. پس از آن به تهران آمد و در دارالفنون تهران تا کلاس آخر مدرسه طب تحصیل کرد و در چند مریض خانه مدارج انترنی را نیز گذراند اما در سال آخر تحصیل به علت عشقی عمیق و ناراحتی خیال و پیش آمدهای دیگر از ادامه تحصیل محروم شد و با وجود مجاهدت هایی که بعدا به وسیله دوستانش به منظور تعقیب و تکمیل این یک سال تحصیل شد، شهریار رغبتی نشان نداد و ناچار شد، وارد خدمت دولتی بشود؛ چند سالی در اداره ثبت اسناد نیشابور و مشهد خدمت کرد و در ۱۳۱۵ خورشیدی به استخدام بانک کشاورزی تهران در آمد.
از دوستان شهریار، مرحوم ابوالقاسم شهیار، استاد صبا، نیما بوشیج، امیری فیروزکوهی، تفضلی و هوشنگ ابتهاج را میتوان نام برد. (۲)
شهریار ابتدا در اشعارش «بهجت» تخلص میکرد اما سپس دوبار برای انتخاب تخلص با دیوان حافظ فال گرفت و تخلص شعر خود را به شهریار تبدیل کرد.
اشعار نخستین وی بیشتر به زبان فارسی سروده شده است. شهریار خود میگوید وقتی که اشعارم را برای مادرم میخواندم، وی به طعنه میگفت: «پسرم شعرهای خودت را به زبان مادریت هم بنویس تا مادرت نیز اشعارت را متوجه شود»! این قبیل سفارشها از طرف مادر و نیز اطرافیان همزبانش، باعث شد تا شهریار با الهام از ادبیات ملی آذربایجان، اثر بدیع و عظیم «حیدربابایه سلام» را به زبان مادریش بیافریند که تاکنون به ۷۵ زبان زنده دنیا ترجمه و منتشر شده است:
قاری ننه گئجه ناغیل دییه نده،
(شب هنگام که مادربزرگ قصه میگفت)،
کولک قالخیب قاپ باجانی دویه نده،
(بوران بر میخاست و در و پنجره خانه را میکوبید)،
قورد کئچی نین شنگیله سین ییه نده،
(هنگامی که گرگ شنگول و منگول ننه بز را میخورد)،
من قاییدیب بیر ده اوشاق اولایدیم!
(ای کاش من میتوانستم برگردم و بار دیگر کودکی شوم! )
استاد سخن معاصر، شهریار بیش از ۲۸ هزار بیت شعر به زبان فارسی و در حدود ۳ هزار بیت به زبان ترکی آذری سروده است. شهرت شهریار مرزهای داخلی ایران را در نوردیده و اکنون در بیشتر کشورهای جهان شخصیتی شناخته شده است به طوری که اکنون در جماهیر ماورای قفقاز و آسیای مرکزی خیابان ها، سالن های نمایش، پارک ها و دیگر اماکن عمومی به نام شهریار نام گذاری می شوند و در حال حاضر منظومه حیدربابایه سلام در بیشتر دانشگاه های جهان از جمله دانشگاه کلمبیا در آمریکا مورد بحث رساله دکتری قرار گرفته است و برخی از موسیقیدانان همانند هاژاک آهنگساز معروف ارمنستان، آهنگ جالبی برای آن ساخته است. (۳)
شهریار در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و سرانجام در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷خورشیدی چشم از جهان فروبست و در مقبرهالشعرا در تبریز به خاک سپرده شد. ۲۷ شهریور، سالروز درگذشت این استاد نام آور را با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز ملی شعر و ادب پارسی، نامیدند.
شهریار و اهل بیت
شهریار اشعاری در وصف و مرثیه اهل بیت(ع) سروده است؛ او همای رحمت، یا علی، شب و علی و علی و دنیا را در وصف امام علی(ع) سروده است.
علی آن شیر خدا شاه عرب الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه استدل شب محرم سرّالله است
همچنین در اثر معروف همای رحمت می خوانیم:
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیرت است اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
او همچنین حماسه حسینی و قصیده کاروان کربلا را در مرثیه امام حسین(ع) و اهل بیتش سروده است:
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین (ع)
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین (ع)
از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش روراه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین
شهریار و ایران
شهریار به عنوان یک شاعر ایرانی، اشعاری در وصف ایران و همبستگی ملتهای آن سروده است. که چند مطلع آثار برجسته وی بدین شرح است:
روز جانبازیست ای بیچاره آذربایجانسر تو باشی در میان، هر جا که آمد پای جان…
ای که دور از دامن مهر تو نالد جان منچون شکسته بال مرغی در هوای آشیان ...
تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان توپور ایرانند و پاک آیین نژاد آریان
اختلاف لهجه، ملیت نزاید بهر کس ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نهای صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان!
بی کس است ایران، به حرف ناکسان از ره مروجان به قربان تو ای جانانه آذربایجان…(۴)
یکی از مهمترین سرودههای شهریار که اشارتی مستقیم به جدایی سرزمینهای ایرانی قفقاز و تجزیه خاک ایران دارد، قطعه شعری است که خطاب به محمد راحیم شاعر قفقازی سروده است:
ایگیت لر یوردو قفقازیم، سنه مندن سلام اولسون
سنین عشقیندن ایراندا، هنوز صبری تالان واردیر
آنام تبریز منه گهوار ده سویلردی: یاوروم بیل!
سنین قالمیش اوتایدا خال لی تئل لی بیر خالان واردیر
آراز دشمن الینده بیر قلیچ تک اورتانی کسدی
اونون اولادی وارسا بیل، سنی یاده سالان واردیر (۵)
شهریار و انقلاب اسلامی
شهریار حدود یک دهه از انقلاب اسلامی ایران را درک کرد و اشعاری در حمایت از انقلاب و رهبری آن امام خمینی(ره) سرود. او با سرودن اشعاری چون سلام، مقام رهبری، نوروز انقلاب، طلیعه انقلاب، یوم الله ۲۲ بهمن و هفت تیر، احساسات خود را با زبان شعر نمایان ساخت.
شهریار از آنجا که عاشق و پرورشیافته مکتب قرآن و عترت بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود همه تهدیدها و زخمزبانها مسیر خود را از مسیر روشنفکران بریده از مردم جدا کرد. این شاعر متعهد و مردمی به خاطر باورها و اعتقادات دینی، از همان روزهای آغازین شکلگیری انقلاب اسلامی، دل به انقلاب و رهبری سپرد و برای اثبات وفاداری خود به سرودن اشعاری در دفاع از حقانیت نظام مقدس جمهوری اسلامی، ولایت و شهیدان پرداخت. این اعتقاد و باورمندی چنان بود که وقتی خبرنگاری از او میپرسد که به نظر شما بهترین شعر چه شعری است؟ در پاسخ میگوید: «خدایا خدایا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار.»
مجموعه اشعار او در این باره با عنوان انقلاب اسلامی و شهریار در جلد سوم دیوان او جمعآوری شده است.
شهریار همچنین مراودات و ارتباط بسیار خوبی با رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای داشته است. مقام معظم رهبری در مراسم بزرگداشت شهریار در ۱۳۷۱ خورشیدی درباره وی گفته اند: «یک نکته اساسی هم درباره شهریار هست که اگر رویش تکیه کنیم، به نظر من شایسته است. آن نکته این است که شهریار در دوران مهمی از زندگیاش ـ در حدود شاید ۳۰ سال آخر زندگیاش ـ دوران عرفانی و معنوی بسیار زیبایی را گذراند و به انس با قرآن و انس با معنویات و خودسازی پرداخت. یعنی به خودش رسید و سعی کرد باطن و معنویت خودش را صفایی ببخشد... وقتی انقلاب پیروز شد، او با همان روحیه دینی و ذهنیت صاف و روشن خودش، از انقلاب استقبال بسیار خوبی کرد... در همه مواقع حساس انقلاب، او نقش مؤثری ایفا کرد. یک جنگ هشت ساله بر ما تحمیل شد که یکی از سختترین تجربههای ما بعد از انقلاب بود. تعداد شعرهایی که شهریار برای جنگ گفته؛ حضوری که او در مراکز مربوط به جنگ، مثل کنگرههای مربوط به جنگ و شعر جنگ پیدا کرده و مدحی که او از بسیج عمومی مردم یا از سپاه یا ارتش کرده، به قدری زیاد است که اگر انسان نمیدید و نمیشنید و خودش لمس نمیکرد، به دشواری میتوانست آن را باور کند... به هر حال، شهریار یک شاعر اسلامی و انقلابی بود. من خبر داشتم در همان اوقاتی که شهریار برای انقلاب میسرود، یک عده از روشنفکران وابسته به رژیم گذشته که با او سابقه دوستی داشتند، مرتب فشار میآوردند، نامه برایش مینوشتند و شعر در هجوش میگفتند. حتی اطلاع داشتم که رفته بودند و او را ملامت کرده بودند که تو چرا برای انقلاب اسلامی، این طور دل میسوزانی!؟ و او مثل کوه ایستاده بود...»(۶)
منبع:
۱.کلیات دیوان شهریار؛ انتشارات نگاه، ۱۳۷۰
۲.کاویان پور، احمد، زندگانی ادبی و اجتماعی استاد شهریار، تهران، ۱۳۷۹، اقبال، چاپ سوم، ص۳۲ تا۴۱.
۳.همان
۴.شهریار، دیوان اشعار، ج۱، ص۳۵۲.
۵.دیوان ترکی شهریار ـ ص ۸۲
۶. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای کنگره بزرگداشت استاد شهریار در ۱۱ آذر ۱۳۷۱
نظر شما