در ادامه این گفت و گو، آمده است: مهدی ذاکریان، استاد روابط بینالملل معتقد است که اساسا تحریمهای پیشبینیشده در قطعنامههای شورای امنیت از ساختار تحریمهای ثانویه کنونی که توسط امریکا اعمال شدهاند ضعیفتر است و امریکاییها فقط با هدف پیدا کردن همدست و مشروعیت بخشیدن به اقدامات خودشان است که سراغ شورای امنیت سازمان ملل متحد رفتهاند.
به لحاظ عملی آثار اقدام امریکا چه خواهد بود؟ آیا از روز ۲۰ سپتامبر امریکا تلاش میکند، سختگیریهای بیشتری علیه ایران اعمال کند؟
تحریمهایی که امریکاییها از مه ۲۰۱۸ تا امروز برقرار کردهاند، در عمل سنگینتر و شدیدتر از تحریمهای سازمان مللی پیش از سال ۲۰۱۵ بودند که بر اساس برجام ملغی شدند. تحریمهایی که امریکاییها اعمال کردهاند بیسابقه هستند و تاکنون علیه هیچ کشوری در دنیا تا این اندازه با شدت و با حدت انجام ندادهاند. در نتیجه با توجه به وسیعتر بودن تحریمهای جاری نسبت به تحریمهای پیشین شورای امنیت، تصور نمیکنم که تغییری در شدت و گستردگی تحریمهای امریکا علیه ایران ایجاد شود.
پس چرا امریکاییها انقدر اصرار دارند که از طریق شورای امنیت برای بازگرداندن تحریمها اقدام کنند؟
دلیل اصرار امریکاییها به یک نکته کلیدی بازمیگردد که تاکنون مغفول مانده است. مساله این است که تحریمهای بیسابقه و بینظیر که شدت و حدت آن چندین برابر تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد پیش از برجام بود، به دو دلیل شکست خورد و به نتیجه نرسید. این دو عامل را من بارها در نوشتهها و مصاحبههایم مورد اشاره قرار دادهام: نخست مقاومت مردم ایران و دوم کار تخصصی و حرفهای وزارت امورخارجه. حالا اگر این تحریمهای یکجانبه امریکا با وجود گستردگی و شدتش شکست خورده است، سوال پیش میآید که چرا امریکاییها تا این اندازه علاقهمند به پیگیری پرونده در شورای امنیت و بازگرداندن قطعنامههای تحریمی هستند؟ و در برابر اگر تحریمها همین الان گستردهتر از تحریمهای پیش از تعلیق قطعنامهها است، چرا گروهی تا این اندازه نسبت به موفقیت امریکا در بازگرداندن آنها نگران هستند؟
اینجا مسالهای است که تاکنون در بسیاری از تحلیلها مغفول مانده است. امریکا چرا انقدر ماشه ماشه میکند؟ چرا میگوید اگر هم از برجام عقبنشینی کرده اما عضو سازمان ملل است و بر اساس فلان ماده قطعنامه ۲۲۳۱ عضو برجام محسوب میشود و میتواند درخواست مکانیسم حل اختلاف کند؟ پاسخ این چراها، در پیروزی بزرگ ایران نهفته است. امریکاییها همه کار علیه ایران کردهاند، نه تنها از این کارها به نتیجه مورد نظرشان نرسیدهاند، بلکه هیچ کشوری هم در جهان حاضر نشده است به آنها بپیوندد. رژیم ترامپ و ایادیاش امیدوارند که در ۴۳ روز باقیمانده به انتخابات امریکا در تاریخ ۳ نوامبر، به دنیا اعلام کنند که شکست نخوردهاند و تنها نماندهاند. تمام اصرار و تلاش امریکا بر این است که بتواند به نوعی تحریمهای سازمان مللی را احیا بکند تا از این طریق برای خودشان مشروعیت ایجاد کنند و برای اولینبار از دو سال و نیم پیش، بتوانند این ادعا را مطرح کنند که اقدامشان با همراهی دیگران همراه شده است. بزرگترین ضربهای که دستگاه دیپلماسی، مجموعه دولت روحانی و ملت ایران به دهان امریکا زد، این است که برای جهانیان ثابت کردند که این دولت امریکا و اقداماتش مشروعیت ندارد و جهانیان حاضر به همراهی با آن نیستند. البته به لحاظ اقتصادی بسیاری از کشورهای جهان از ترس مجازاتهای اقتصادی امریکا، ممکن است با تحریمهای امریکا همراهی کنند، اما به لحاظ سیاسی هرگز حاضر نشدهاند به اقدام امریکا در خروج از برجام مشروعیت بدهند. همه کشورهای عضو سازمان ملل متحد، به جز اسراییل، عربستان سعودی و تاحدی امارات متحده عربی، حاضر به همدلی با رژیم ترامپ نشدند. حتی درون امریکا گروههای رقیب ترامپ و چه بسا برخی همحزبیهای ترامپ این تصمیمها و اقدامات دولت ترامپ را علیه ایران مورد انتقاد قرار دادند.
فکر میکنید که دولت ایران باید در پی عبور از ضربالاجل امریکا برای بازگشت تحریمها چگونه رفتار کند؟
ایران باید از این فرصتها استفاده ببرد. ایران باید از جامعه جهانی بخواهد که ما بهازای اقتصادی این رفتارهای سوء امریکا را تعیین کنند و خساراتی که بر اثر این رفتارهای غیرمشروع به ایران وارد شده است، جبران شود. من معتقدم که ما در جایگاه طلبکار قرار داریم. الان بسیاری از کشورهای جهان پذیرفتهاند که رفتار یکجانبهگرایانه امریکا غیرقابل قبول است و آن را محکوم کردهاند. سه کشور اروپایی نامه زدهاند و تاکید کردهاند و اعلام کردهاند که آنچه را انجام میدهیم که شورای امنیت تصویب کرده باشد. دبیر کل سازمان ملل متحد هم همین را گفته است، دبیر کل معتقد است که مادامی که شورای امنیت درخواست تشکیل کمیته تحریمها را ندهد، کمیته تحریمهای ایران تشکیل نخواهد شد. دو رییس متوالی شورای امنیت اعلام کردهاند که درخواست امریکا بدون مناسبت و بیجا است. اعضای شورای امنیت هم یکی پس از دیگری این تلاش امریکا را رد میکنند. این موضعگیریها ما را در جایگاه طلبکار و شاکی قرار میدهد. آنچه تعهدات ما در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ بود انجام دادیم. افتخار میکنیم که تعهدات بینالمللی خودمان را انجام دادیم. حالا جامعه جهانی باید متوجه شود که در مقابل تعهدات ایران، باید امتیازات در نظرگرفته شده در برجام هم به ایران برسد و این رویارویی با یکجانبهگرایی امریکا از موضعگیریهای صرفا سیاسی وارد فاز سیاسی، اقتصادی و تجاری شود.
بخشی از مواد ۶ قطعنامه متوقفشده شورای امنیت، شامل اقدامات بسیار تهاجمی هستند، فکر میکنید آیا امریکاییها الان تمایل داشته باشند که بعد از ادعای بازگشت قطعنامههای پیشین دست به چنین اقدامات تهاجمی بزنند؟
اگر وضعیت به صورتی بود که در شورای امنیت با این پیشنهاد امریکایی موافقت میشد و اکثریت شورا از بازگشت قطعنامههای پیشین حمایت میکردند، تردیدی نبود که امریکاییها به تمام آنچه در قطعنامههای پیشین آمده بود توسل میجستند تا ایران را تحت فشار بیشتر قرار بدهند. اما در شرایطی که این درخواست امریکا مورد پذیرش جامعه بینالمللی قرار نگرفته است، امریکاییها متوجه هستند که اقدامات تهاجمی به لحاظ بینالمللی هزینه زیادی برای آنها در پی خواهد داشت. علاوه بر این در دوره حاضر ایران یک کشور ضعیف در منطقه خودش نیست که قدرتهای خارجی به سادگی بتوانند کشتیهایش را متوقف کنند. مابهازای هر نوع مزاحمت یا هر نوع فکر و اندیشه مزاحمت پاسخ سختی برای امریکاییها در پی خواهد داشت. امریکاییها خودشان متوجه هستند. دیگر دوره و زمانهای نیست که امریکاییها بتوانند عملی را انجام دهند و پاسخش را نگیرند. ایران در این زمینه که خارج از مشروعیت بینالمللی است و خارج از مصوبات شورای امنیت و تعهدات قبلی دولت امریکا است، قطعا در صورت وقوع پاسخ بسیار سختی خواهد داد.
آیا اظهارنظرهایی همچون تاکید دبیر کل سازمان ملل، دو رییس شورای امنیت و نامه سه کشور اروپایی شریک برجام به این شورا، به لحاظ حقوقی به تنهایی سندیت قطعی و اثر حقوقی دارند یا ساز و کارهای دیگری هم برای رد اقدام امریکا وجود دارد؟
قطعنامه شورای امنیت واضح و روشن است، اساسا نیاز به ساز و کار جدید نیست، هم قطعنامه ۲۲۳۱ و هم برجام به روشنی شرایط را مشخص کرده است. این امریکاییها هستند که از برجام خارج شدهاند و به نقض فاحش قطعنامه ۲۲۳۱ اقدام کردهاند. مکانیسم حل اختلاف مال زمانی است که یک کشور در یک تفاهم حضور داشته باشد. وقتی از یک تفاهم خارج میشوید نمیتوانید بیایید و ادعا کنید که براساس این تفاهم بیایید اختلافاتمان را حل کنیم. اساسا استفاده از عباراتی مانند اسنپبک و مکانیسم ماشه، به همین دلیل که باعث ایجاد سوءبرداشت در مورد قضیه میشوند، اشتباه است. اصولا در سراسر برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ به زبان فارسی و انگلیسی هیچیک از کلمات ماشه و اسنپبک به کار نرفته است. این واژه را من نخستینبار در هنگام امضای برجام از خبرنگاری شنیدم که میپرسید چرا از برجامی دفاع میکنید که ماشه را در اختیار امریکا قرار میدهد و امریکا یکطرفه میتواند همه تحریمها را برگرداند. یعنی استفاده از این کلمات از همان ابتدا این ذهنیت را میان برخی ایجاد کردهبود که چنین حقی برای امریکا در توافق وجود دارد. در حالی که اساسا چنین حقی پیشبینی نشده است. من همان زمان هم به آن خبرنگار محترم گفتم که من بارها و بارها متن برجام را خواندهام و زیر و روی آن را میشناسم، اما جایی اشاره به مکانیسم ماشه نشده است. وقتی که ماده مورد اشارهاش را به من نشان داد، برایش توضیح دادم که این ساز و کار حل اختلاف است. در هر توافقی یک ساز و کار حل اختلاف پیشبینی شده است، اگر یک طرف بدعهدی بکند، طرف دیگر حق اقدامات متقابل پیدا میکند. اما نکته اینجاست که اولا ما بدعهدی نکردهایم و ثانیا امریکاییها اساسا در توافق نماندهاند و به تعهداتشان عمل نکردهاند. خلاصه امر این است که اساسا خواسته امریکاییها سالبه به انتفاع موضوع است. خواست امریکاییها هیچ وجاهت حقوقی و اخلاقی ندارد. اگر کوچکترین دستاویز حقوقی وجود داشت، قطع بدانید که متحدان امریکا کنار او میماندند. نکتهای که برای من تا حدی عجیب است، این است که موضوع توسل امریکا به ساز و کار حل اختلاف توافقی که از آن خارج شده است، خیلی بزرگنمایی میشود و خبرنگاران، تحلیلگران و رسانههایی مانند صدا و سیما به گونهای وانمود میکنند که انگار مکانیسم حل اختلاف یک دیو خطرناکی است که دوباره قرار است به ملت بزرگ ایران حمله کند، در حالی که این اقدام مذبوحانه پیشاپیش شکست خورده است.
خط تبلیغی وجود دارد که برخی جریانهای سیاسی در مورد برجام در پی میگیرند. اشاره به اینکه برجام ما را تا ۲۵ سال گرفتار آژانس کرده است یا ماشه را بچکانیم پیش از آنکه امریکاییها بچکانند. فکر میکنید چه منفعتی در چنین شعارها، مطالبات و اظهارنظرهایی باشد؟
باید از خود کسانی که این حرفها را میزنند پرسید. نکتهای که من مطلع هستم این است که آنچه ما در دانش حقوق و روابط بینالملل به دانشجویان دوره کارشناسی خودمان آموزش میدهیم این است که برای حفظ صلح و امنیت در دنیا باید چندجانبهگرایی و سازمانهای بینالمللی را تقویت کنیم. هر چه نهاد چندجانبهگرایی و سازمانهای بینالمللی تقویت شوند، یکجانبهگرایی بیشتر به سمت شکست میرود. یکجانبهگرایی معمولا محبوب ابرقدرتها، قدرتهای استعماری و قدرتهای سلطهجو است. امریکا دنبال یکجانبهگرایی است، اسراییل دنبال سلطهگری بر منطقه خاورمیانه است در نتیجه دنبال یکجانبهگرایی است. بازیگران مثبت در روابط بینالملل، غالبا دنبال چندجانبهگرایی و تقویت سازمانهای بینالمللی هستند؛ در برابر بازگیران منفی و بازیگران منفور، معمولا یکجانبهگرایی را دنبال میکنند و امریکا و اسراییل نمونههای این رویکرد هستند. برجام تفاهمی است که در مقابل یکجانبهگرایی و به عنوان یک دستاورد چندجانبه به دست آمده است. بنابراین از منظر دانش روابط بینالملل سبب صلح و امنیت برای همه کشورها میشود. نمیتوانیم بگوییم که در این تفاهم همه امتیازات و مزایای ممکن به ایران تعلق گرفته است. اما امتیازاتی که به ایران دادهشده است بسیار قابل توجه، گاه کمنظیر و حتی گاهی بینظیر است. در متن برجام ۷ کشور امضاکننده تاکید میکنند که این توافق صرفا و فقط برای ایران است. یعنی به لحاظ حقوقی تاکید میکند که این امتیازها به سایر کشورها داده نخواهد شد. متحدین نزدیک امریکا در غرب از جمله سوئد هم نتوانستهاند حقی همچون حق غنیسازی هستهای در خاک کشورشان را به صورت رسمی و مستند از ایالات متحده امریکا دریافت کنند و در واقع از این حق بیبهره شدهاند. اینکه بگوییم ایران گرفتار آژانس شده است هم دقیقا نقض غرض است. یکی از مطالبات اصلی ایران این است که نظارتهای بینالمللی آژانس بر همه کشورها وجود داشته باشد. ما هیچ بیمی از طرف آژانس نداریم، بلکه معتقدیم که این نظارت باید فراگیر باشد. ما نه تنها نظارت را بر خودمان روا میدانیم، بلکه با این رویکرد در مقام طلبکار قرار میگیریم که چرا اسراییل نباید عضو انپیتی باشد و چرا آژانس نمیتواند بر عملکرد نیروگاه دیمونا نظارت کند؟ خواست ایران این است که همه کشورها به استانداردها و معیارهای بینالمللی تن بدهند و از اقدامات گزینشی اجتناب شود. ایران در دو مرحله ۱۰ و ۱۵ ساله براساس برجام از نظارت ویژه خارج میشود و تنها براساس انپیتی و براساس گزارش و اقتضای مورد نظارت و بازرسی همراه با اطلاع قرار میگیرد. همانگونه که ایران از چند روز دیگر میتواند بدون هیچ محدودیتی به تجارت سلاحهای متعارف بپردازد، بر اساس همان برجام هم ایران این امتیاز را دریافت کرده که نظارتهای ویژه براساس این توافق بعد از گذشت مدتی پایان پیدا کند. من به عنوان کسی که مطالعاتی در علم سیاست هم داشتهام، تصور میکنم که گروهی برای پیروزی در رقابت سیاسی داخلی، به مسائل ملی و امنیت متوسل میشوند و از این طریق میخواهند از احساسات و انگیزههای ملی مردم ایران برای رسیدن به میز قدرت سوءاستفاده کنند. اگر چنین نیتی وجود داشته باشد، یک گناه نابخشودنی است، چرا که میتواند باعث ضعف ایران در نظام جهانی شود. تنها توصیهای که به این افراد میشود کرد این است که همه جناحها در مورد مسائل کلان ملی و امنیت ملی بر اساس انسجام ملی با سنجه منافع ملی و نه منافع حزبی و گروهی اظهارنظر کنند.
نظر شما