داوود آزاد ۱۳۴۲ خورشیدی در ارومیه دیده به جهان گشود، او موسیقی را از ۲۰ سالگی آغاز کرد و چون استادی در این زمینه نداشت به تحقیق در آثار هنرمندان دیگر پرداخت و در این زمینه از آثار تار بیگجه خانی، تار مرتضی نی داوود، تار آقا حسینقلی، سه تار سعید هرمزی، آواز طاهرزاده، آواز اقبال آذر و آواز قمرالملوک وزیری بهره برد و بدین ترتیب توانست کمبود استاد را جبران کند. بنابراین وی یکی از معدود هنرمندانی است که بدون حضور در محضر استاد، موسیقی را با تحقیق و پژوهش آثار هنرمندان موسیقی فرا گرفت. وی در گفت وگویی در این زمینه گفته بود: از آنجا که در تبریز هیچ استاد «تاری» وجود نداشت از طریق گوش و معلم غیرحضوری تعلیم یافتم. کار هر استاد قدیمی را کپی می کردم تا اینکه خود توانستم، آنچه می خواستم بنوازم. سال ۶۸ نخستین سالی که دانشکده موسیقی در تهران تأسیس شد در امتحان ورودی شرکت کردم و به گفته ممتحنین نفر اول بودم. اما نمی دانم چرا هرگز اسمم در جراید نیامد. آواز را نیز بدون استاد فرا گرفتم و آن را نیز از طریق شنیدن و سپس کپی از آثار افرادی چون طاهرزاده و اقبال آذر شروع کردم. هیچ کس جز خدا حامی ام نبود.
نگاه داوود آزاد به موسیقی عرفانی
این موسیقیدان نامدار که بیشتر برای تولید آثار عرفانی درمیان هوادارانش به شهرت رسیده است در خصوص موسیقی عرفانی می گوید: موسیقی عرفانی محدود به جغرافیای خاصی نیست و در هر کشوری بسته به اعتقادات مذهبی و باورها و با توجه به ذهنیت زیبایی شناختی ملل مختلف در حال تولید و گسترش است. این نوع موسیقی در میان ملل مختلف ریشه ای به قدمت تاریخ دارد و یک میراث فرهنگی جهانی محسوب می شود. این هنرمند معتقد است: موسیقی عرفانی را نمیتوان به چند ساز محدود کرد. بلکه ساز تنها یک وسیله است. وسیله ای که میتواند باورها و اعتقادات و حتی ذهنیت زیبایی شناختی مردم را به عزت یا به ذلت بنشاند و آنچه مهم است، دانش هنرمند و حس و حال او در مواجهه با جریاناتی است که از جهان پیرامون خود با دید نظر یا بصر دریافت میکند. هرچند که برخی از سازها در ایجاد این حال و احساس موفق تر عمل کرده اند. وی همچنین بر این باور است که مهم ترین وظیفه موسیقی، قرار دادن مخاطب در لحظه یا همان «آن» است. تمامی تلاش های درمانگران موسیقی در حقیقت بر روی این اصل استوار است که بیماران از گذشته و آینده رها و در لحظه قرار گیرند و موسیقی بخوبی از عهده این کار برآمده است.
خلق آثار هنری
این استاد به نام تار و سه تار اثری به نام “آی ایشیقی” خلق کرد که اجرای قطعات آذری با تار ایرانی است. آلبوم دیگرش تحقیقی است بر شیوه تصنیفنوازی به نام در بهار امید که در این اثر وی پیچیدگی و بیان مینیاتوری موجود در ساز و آواز نوازندگان و خوانندگان قدیم، همچنین شیوه ساز نیداوود و آواز قمرالملوک و … را با تار اجرا کرد. آلبوم تکنوازی “به یاد هرمزی” اثر دیگر این هنرمند محسوب می شود. ۲ آلبوم دیگر او “نورجان” و “می بیرنگی” در خصوص موسیقی صوفیانه با صدای خود او بر پایه موسیقی اصیل است که علاوه بر این موارد از وی آلبوم های متعددی چون مکتب تار تبریز یادواره بیگجهخانی، کوی تو، در میخانه، لیلینامه، دیوان شمس و باخ، توهمه، ماهیچ، می صوفی افکن کجا میفروشند و تو مست تری یا من؟ برجای مانده است. این هنرمند در خصوص اجرای موسیقی کلاسیک و تاثیر اشعار شاعرانی مانند مولانا می گوید: اشعار ایرانی این قابلیت را دارند که با هر نوع موسیقی جهانی تلفیق و اجرا شوند و به نظر من در معرفی شعر و فرهنگ ایرانی در غرب نیز میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. به طور مثال شاید بسیاری از مردم ما باخ را نشناسند و با شخصیت آن آشنایی نداشته باشند اما در واقع میتوان گفت سباستیان باخ آهنگساز و نوازنده آلمانی یک انسان معنوی یا مولانای موسیقی کلاسیک غرب است. وقتی نوشتههای باخ را میخوانید به قدری عرفانی است که تصور میکنید این نوشتههای ابوسعید ابوالخیر یا بایزید بسطامی است به همین دلیل من اعتقادم این است که موسیقی کشورهای دیگر میتواند با اشعار شعرای ایرانی تلفیق شود و فکر میکنم با خلق این آثار ماندگار بتوانیم موسیقی خود را درغرب بخوبی معرفی کنیم.
وی همچنین درباره علت علاقهاش به آثار مولانا می گوید: علت آن شاید علاقهای باشد که از بچگی به تصوف داشتم در واقع اینگونه میتوان گفت من به مولانا علاقهای نداشتم، مولانا خود آدمها را انتخاب میکند. اشعار مولانا برای من همیشه الهامبخش بوده و هست و به گونهای آنها من را انتخاب میکنند. شاید باور برای شما سخت و تعجب آور باشد اما من بارها از صفحات اشعار مولانا عبور کردم و رد شدم اما به یک باره شعری را میبینم که پیش از این به چشم من نخورده است و تعجب میکنم چرا این شعر را ندیده ام. به نظر من خوانش اشعار مولانا زمان خاصی دارد و زمانش را تنها مولانا تعیین میکند که این شعر خوانده یا دیده شود. البته در آلبوم اخیرم ریتمهای جدیدی از اشعار مولانا بهکار برده ام.
فعالیتهای هنری در سطح بین المللی
این موسیقیدان نامدار نخستین موزیسین ایرانی است که در کشورهای مالت، باهاما، رادیو کلاسیک اتریش و… اجرا داشته است و نیز نخستین سخنران ایرانی با موضوع موسیقی ایرانی در دانشگاه آکسفورد به شمار می رود. وی بیش از۳۰۰ کنسرت در ایران، هند، اروپا، آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی و استرالیا اجرا کرده است. علاوه بر این موارد، وی در فستیوالهای بینالمللی موسیقی همچون Institut du monde arabe (پاریس)، No mind (سوئد)، ۳۵مین جشنواره بینالمللی موسیقی استانبول، World in North، Art in Action و Sacred Voices شرکت کرده است. از دیگر فعالیت های هنری این هنرمند محبوب می توان به اجرا در رادیوهای بینالمللی همچون Radio Malta (مالت)، TV, Radio Mombay (هند) و TV, Radio Delhi (هند) اشاره کرد.
موسیقی ایرانی تحت تاثیر موسیقی غرب
داوود آزاد بر این باور است که موسیقی ایران صد درصد تحت تأثیر موسیقی غرب است. با حضور ویلن و ورود «نت» توسط آقای وزیری، موسیقی ما متأثر از غرب شد و فواصل پرده ها تغییر کرد و منطبق بر موسیقی غربی شد. موسیقی سنتی ما از ۵۰ سال گذشته به سمت موسیقی غربی رفته است. جالب اینجاست که در آن زمان هر آوازخوان سبک خاص خودش را داشت. اما امروزه همه تقلید می کنند که این تقلید به روش آموزش برمی گردد. زیرا اساتید دوست دارند همانند خودشان را تربیت کنند. در حالی که معلمی خوب است که نمونه خودش را تحویل جامعه ندهد، بلکه شاگردش را شکوفا کند. مثلاً امروزه نوازنده تار دقیقاً نوع ساز گرفتن و نحوه زدن خودش را به شاگرد یاد می دهد. در صورتی که باید این استاد برخی اصول را بگوید و بعد به او اجازه دهد که شخص خودش باشد. مثلاً در آواز اینگونه نبوده که استاد تک، تک کلمات را بگوید و شاگرد آن را تکرار کند، بلکه استاد یک بار می خواند و بعد شاگرد با حس خودش آن را یاد می گرفت و می خواند. بعد استاد ایرادهای اساسی و اشکالاتی مثل زیادی تحریرها و… را اصلاح می کرد. همین باعث می شد که سبک های مختلف به وجود آمد.
نظر شما