به گزارش روز یکشنبه ایرنا، نزدیک شدن به زمان انتخابات سوم نوامبر آمریکا باعث داغتر شدن مسائل مختلف داخلی و بین المللی در این کشور شده است. در حوزه داخلی آمریکا مسائلی همچون مدیریت کرونا، بحران اقتصادی و افزایش بیکاری در کنار چالشهای اجتماعی نظیر تبعیض نژادی مطرح هستند. در حیطه سیاست خارجی اما موضوعات متنوعی مورد توجه قرار میگیرند که در برخی از آنها ایالت متحده موفقیت چندانی را کسب نکرده است. گذشته از اقدامات غیرعادی که «دونالد ترامپ» در حدود ۴ سال اخیر در عرصه بین المللی انجام داده است، بیشترین نگاهها در حوزه سیاست خارجی کاخ سفید به خاورمیانه معطوف میشود.
طی سه سال گذشته، کاخ سفید موفقیت خاصی را در منطقه کسب نکرد اما ترامپ در ماههای اخیر مجموعه اقداماتی را انجام داد که از جهاتی رئیس جمهوری آمریکا میتواند آن را موفقیتی برای خود در مسیر رقابتهای انتخاباتی تبلیغ کند. در هر صورت ناظران، برقراری رسمی رابطه سیاسی و دیپلماتیک میان برخی کشورهایی عربی و رژیم صهیونیستی را مهمترین دستاورد ترامپ در حوزه سیاست خارجی به ویژه در منطقه خاورمیانه ارزیابی میکنند.
در دوره پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به بعد خاورمیانه و شمال آفریقا به اولویت مهم سیاست خارجی آمریکا در هر انتخابات تبدیل شده و انتخابات سال ۲۰۲۰ نیز همین گونه است. نخسین دوره ۴ ساله ریاست جمهوری ترامپ با تحولاتی همچون خروج نیروهای آمریکایی از عراق، خروج از توافق هستهای با ایران، حمله موشکی به خودروی حامل سردار «قاسم سلیمانی» و عادی سازی روابط کشورهای عرب حوزه خلیج فارس با اسرائیل همراه بود.
در انتخابات ۲۰۲۰ ایالات متحده مجموعهای از دیدگاه ها در حوزه سیاست خارجی مخصوصا در حوزه خاورمیانه مطرح است که کارشناسان اندیشکده «شورای آتلانتیک» ( Atlantic Council ) به آنها پرداخته اند. دربخش ذیل مهمترین محورها که به جمهوری اسلامی ایران نیز مربوط میشود، آمده است.
خروج آمریکا از خاورمیانه
خروج آمریکا از خاورمیانه یکی از داغترین موضوعات برای ایران است که به ویژه پس از ترور سردار سلیمانی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. کارشناسان اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک در پاسخ به این پرسش که آیا آمریکا باید از خاورمیانه خارج شود؛ تحلیلهای گوناگونی را بیان داشته اند.
دریادار «جان میلر» فرمانده سابق ناوگان پنجم آمریکا در بحرین اعتقاد دارد: بسیاری از کارشناسان، خاورمیانه را منطقهای مملو از خشونت مداوم میبینند که در ظاهر غیرقابل حل هستند. به پشتوانه سابقه شکست ۷ دهه ابتکار دیپلماتیک، منازعات گوناگون منطقهای و تحریم نفتی اعراب علیه غرب، پیشنهاد خروج از خاورمیانه جذاب به نظر میرسد. در ایالات متحده تصور میشود که استقلال نفتی کسب شده و ازآنجاکه واشنگتن گرفتار رقابت قدرتهای بزرگ با روسیه و چین است خروج از منطقه حامیان بیشتری دارد.
این فرمانده نظامی افزود: در دور تازه رقابت قدرتهای بزرگ، چالش اصلی آمریکا تامین نیروی نظامی کافی در اقیانوس آرام برای مقابله با چین و در اقیانوس اطلس و مدیترانه شرقی برای مقابله با روسیه است. اگرچه خروج نیروها از خاورمیانه، نظامیان را به این نقاط حساس میفرستد اما همزمان فرصتی را برای روسیه و چین ایجاد میکند تا نفوذ خود را در منطقه خلیج فارس تقویت کنند. با این اقدام به صورت بالقوه امنیت منابع سوخت در جهان به خطر میافتد و این موضوعی است که برای ایالات متحده و شرکای آن بسیار اهمیت دارد. درحالیکه حضور نیروهای نظامی آمریکا در منطقه اکنون هم کمتر از سطح مقابله با تهدیدات ایران ارزیابی میشود؛ تلاشهای دیپلماتیک، اقتصاد و منافع اطلاعاتی ادامه حضور آمریکا در منطقه را دارای اهمیت میسازد.
«کرستن فونتروز» مدیر «ابتکار امنیت خاورمیانه اسکوکرافت» در پاسخ به این پرسش اظهار داشت: خروج آمریکا از خاورمیانه پیروزی دشمنان آمریکا همچون چین، روسیه، ایران و گروههای تندرو را تضمین میکند زیرا آنها خلاء به وجود آمده را پر میکنند. هیچ کشوری به اعراب در مقابل تهدیدهای موجود کمک نخواهد کرد. چند دهه آموزش و تجهیز که ایالات متحده در منطقه انجام داد تاکنون نتوانسته است شریک خوبی را برای آمریکا ایجاد کند.
این تحلیلگر اعتقاد دارد اگرچه عقبنشینی آمریکا استراتژیک نخواهد بود اما ارزیابی بازگشت سرمایه با این مدل تعامل دو نتیجه متناقض را به همراه خواهد داشت: نخست، تضعیف جای پای آمریکا و کاهش منابع آن در خاورمیانه؛ دوم، حفظ اولویت مشارکت با کشورهای خاورمیانه در مقابل ایران، روسیه و چین که باعث افزایش ظرفیتهای امنیتی در منطقه و تقویت همکاری با ایالات متحده میشود.
براساس این دیدگاه، برای ایالات متحده قابل قبول نیست که در همه کشورهای منطقه پایگاه نظامی و نیروهای ویژه طراحی و ایجاد کند تا امنیت آنها تامین شود. از کشورهای خاورمیانه باید خواسته شود که با ایالات متحده در زمینه تحکیم ساختار منطقه کار کنند و توافقی همچون Five Eyes را پایهریزی کنند که اطلاعات، راهبردهای موشکی، ضدتروریسم، امنیت مرزها، همکاریهای فنی و استانداردسازی آموزش آنها را به اشتراک میگذارد. این امور توانایی آمریکا برای ایجاد منطقهای خودکفا در دورهای که منابع محدود است، را گسترش میدهد.
بازگشت به برجام
یکی از مهمترین تصمیمهای ترامپ خروج از توافق هستهای ۲۰۱۵ و اتخاذ فشار حداکثری علیه ایران بود. این امر در خارج از آمریکا به شدت مورد انتقاد قرار گرفت اما در ایالات متحده دیدگاههای متفاوتی نسبت به آن وجود دارد. از نظر این اندیشکده، پرسش مهم دیگر درمورد سیاست خاورمیانهای آمریکا که در تحولات انتخاباتی آمریکا تاثیر دارد، بازگشت به برجام است.
«باربارا سالوین» مدیر پروژه «ابتکار آینده ایران» تاکید دارد: وضع ایران به طور کامل مشخص است و میگوید ایالات متحده قبل از انجام هرگونه مذاکره جدید باید به «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) باز گردد. پس از آن ایران با آمریکا در چارچوبی چندجانبه شاید شبیه کمیسیون مشترکی که برای برجام طراحی شد، به گفتوگو میپردازد.
این تحلیلگر تصریح کرد: به هیچ عنوان روشن نیست که آیا ایران در زمینه برنامه هستهای توافقی همچون سال ۲۰۱۵ را امضا میکند یا خواستار انگیزه و کسب تخفیف بیشتر در تحریمهای ایالات متحده است.
وی تاکید دارد: تجربه کلی برجام برای ایران بسیار هزینه داشت و اعتماد به قولهای ایالات متحده را به علت تصمیم دولت ترامپ درزمینه خروج یکجانبه از توافق هستهای، به نحو چشمگیری تضعیف کرد. این اقدام در حالی صورت گرفت که ایران به طور کامل به توافق هستهای متعهد بود. در این شرایط ایران با جدیت بیشتری به سوی چین، روسیه و همسایگان نزدیک خود متمایل شد. تهران از چهار سال قبل وابستگی خود به صادرات نفت و سرمایهگذاری و تجارت با اروپا را کم کرده است. معکوس کردن این روندها حتی با وجود پیروزی بایدن در انتخابات سوم نوامبر سخت خواهد بود.
نظر شما