اخلاق یا استعداد، مسئله این است

تهران- ایرنا- موضوع درخشش کودکان در سینما همان اندازه که به دلیل شکوفاشدن استعدادهای بالقوه و بالفعل آنان جذاب است؛ مباحثی اخلاقی همچون قدرت آنان در این تصمیم‌گیری و آیندۀ آنان، تحت الشعاع امروزشان را پیش می‌کشد؛ موضوعاتی که نیاز به مداقه‌ای جدی دارند.

سینمای نئورالیزم (نوواقع‌گرایی) ایتالیا را استاد بازی گرفتن از کودکان و نوجوانان می‌دانند. فیلم هایی که گرچه شخصیت محوری یا یکی از شخصیت‌های محوری کودکی خردسال (توتو در سینما پارادیزو، برونو در دزد دوچرخه) یا نوجوان (رناتو در مالنا) است؛ چنان با هنرمندی و استادی نوشته و اجرا شده که مخاطب را تا آخرین دقیقه فیلم مشتاق و منتظر نگه می‌دارد.
البته فیلم گرفتن یا بازی گرفتن از کودکان کار آسانی نیست و در میزان موفقیت فیلم در بیان مضمونی که دنبال آن است، به شدت تأثیر می‌گذارد. معمولأ هرآنقدر هم یک کارگردان موفق باشد، صحنه‌هایی را در فیلم‌ها می‌توان یافت که نشان از مصنوعی بودن حرکات کودک دارد. 

اخلاق، سینما و کودکان

بر این اساس کارکردن با کودکان و بازی گرفتن از آنان یکی از سخت‌ترین مواجهه‌هایی است که کارگردانان و سینماگران با آن مواجهند؛ این موضوع وقتی سخت تر می شود که در سال‌های اخیر بحث حقوق کودکان بیش از پیش در غرب برجسته شده و در مواردی چون سینما به شدت زیرزره بین قرار دارد؛ بحث استفاده از کودکان در صنعت سینما و نداشتن قدرت تصمیم گیری و احتمال اجبار آنان از سوی والدین از جمله مباحثی است که در این میان در محوریت بحث های اخلاقی قرار گرفته است. از سوی دیگر حقوق و موازینی برای این موضوع تدوین گردیده که سینماگران در اروپا و آمریکا ملزم به رعایت آن هستند. 

شهاب حسینی که در فیلم آن شب (کوروش آهاری، ۱۳۹۸) پسرش را به عنوان یکی از بازیگران در این فیلم همراه خود داشت، در نشست مطبوعاتی سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر ضمن بیان سختی‌های کار با اشاره به موازین فیلمسازی در ایالات متحده (محل ساخت فیلم آن شب) بیان کرد به رغم این که خودش به عنوان والد فرزندش در ساخت فیلم حضور داشته پسرش بیش از دو ساعت در روز اجازه بازی نداشته است.

این قوانین در حقیقت در حمایت از کودکان به دلیل سوق دادن آنان به نوع دیگری از شکل کار کودکان (در شیوه مدرن) مورد تمهید قرار گرفته است؛ به خصوص که برخی از والدین از طریق کودکانشان کسب درآمد می کنند و با نوعی با بیگاری کشیدن از آنان به دنبال کسب عواید مالی هستند.

سویه دیگر این داستان تاثیرات روانی این موضوع برای کودکان است؛ این موضوع وقتی شدت می یابد که کودکی در فضای بازیگری قرار می گیرد، تجربه حضور فضایی را پشت سرمی گذارد که نه تنها در زندگی حقیقی آن را تجربه نکرده بلکه حتی ممکن است تا آخر عمر هم چنین موضوعی را تجربه نکند. بر این اساس یک تلخی بی پایان برایش باقی خواهد ماند.

به دلیل تجارب و مواردی از این دست برخی از سینماگران در سال های اخیر تاکید کرده اند این موضوع با تمام موضوعات دیگر سینما متفاوت و نیاز است فیلمساز حتی سال ها پس از فیلم باخبر از وضعیت کودکان فیلمش باشد و نسبت به آنان و سرنوشتشان احساس مسئولیت کند؛ موضوعی که البته مشخص نیست تا چه اندازه قابلیت اجرا و عملی شدن داشته باشد.

استعداد بی‌نظیر ستاره‌سازی

یکی از چهره‌هایی که در ایران پیشگام کار جدی و حرفه‌ای سینمایی با کودکان و نوجوانان است را می‌توان مجید مجیدی کارگردان صاحب نام ایرانی نامید؛ کسی که از شروع فعالیت حرفه‌ای در مقام کارگردان سینما از ابتدا نشان داد که حوزۀ علاقه و تخصص مثال زدنی‌اش در کدام زمینه است و فیلم‌های جاودان و بی‌شمار جوایز داخلی و خارجی گواهی بر جایگاه حرفه‌ای این فیلمساز است.

مجیدی متخصص پیدا کردن و کار با کودکان است و طی سال‌های فعالیتش به واسطۀ قصه‌ها و چهره‌هایی که برای مخاطبان معرفی کرده این هنر را بیش از پیش نشان داده است.

قدرت مجیدی در این راستا چنان برجسته است که حتی در مقطعی بهترین نام‌های حوزۀ کاری خودش را هم پشت سرگذاشته است؛

چنانچه در سال ۲۰۰۸ به دعوت از دولت چین، فیلم کوتاهی به نام رنگها به پرواز در می‌آیند را برای تبلیغ المپیک ۲۰۰۸ پکن ساخت. دولت چین به منظور اجرای پروژه‌ای با نام پروژه تصویری پکن، از پنج کارگردان شناخته شده همچون جوزپه تورناتوره از ایتالیا، مجید مجیدی از ایران، پاتریس لوکنت از فرانسه، داریل گودریچ از انگلستان، و اندرو وای کیونگ از هنگ‌کنگ دعوت کرد تا برای تبلیغ بازی‌های پکن هر کدام یک فیلم کوتاه بسازند. در این میان فیلم مجیدی عنوان بهترین فیلم را از بین پنج فیلم ساخته شده کسب کرد.

حتی زمانی پس از ساخت فیلم بچه‌های آسمان (۱۳۷۶) این فیلم از نظر منتقدان با دزد دوچرخه (ویتوریو دسیکا، ۱۹۴۸) مقایسه شد.

مجیدی در تمام سال‌هایی که پس از دهۀ شصت (در این دهه بیشتر آثار مجیدی شامل بازیگری است) تکلیف خود را با سینما و قدرت خود را در این عرصه مطرح ساخت و هربار و پس از هر اثر توانایی‌های خویش را به رخ کشید؛ فیلم‌هایی که نه تنها در خارج از ایران درخشیدند بلکه در حافظۀ سینمایی ماندگار شدند.

انتخاب و استفاده از بین نابازیگران (و عمدتا کودکان) یکی از وجوه ممیزۀ مجیدی با سایر سینماگران است؛ وجه ممیزه‌ای که نیاز به ظرفیت‌های ذاتی و تجربی یک سینماگر در عرصه تولید فیلم دارد. این استعداد ناب و تجربۀ منحصر به فرد مجیدی در این حوزه باعث شده هربار و در هر فیلم شاهد معرفی یک ستارۀ جدید در آسمان فیلمسازی مجیدی باشیم که نه تنها باعث درخشش فردی یک کودک و نوجوان شده که یک فیلم را شاخص کرده و ماندگار می‌سازد. 

البته یک انتقاد برجسته نیز در این حوزه و به ویژه پس از فیلم آخر وی (خورشید) به ایشان وارد است و آن این که تا چه اندازه پس از اتمام فیلم از سرنوشت ستاره‌های خودساخته‌اش با خبر است و تا چه اندازه پس از خاموش شدن چراغ‌ها و صدای دست زدن‌ها پس از فراموش شدن فیلم و اسامی آدم‌ها

حواسش به کودکانی که با فضای دیگری غیر از زندگی معمولی‌شان روبرو شده‌اند، هست؟ این موضوع به خصوص در مورد مجیدی شاید پررنگ تر از هر کارگردانی مطرح باشد چرا که وی عمدتا سینمایی دغدغه‌مند را به تصویر می‌کشد که قهرمانانش از دل ضعیف‌ترین و مهجورترین آدم‌ها انتخاب شده‌اند.

روح‌الله زمانی، نوجوانی پر از امید

روح الله زمانی متولد سال ۱۳۸۴ بازیگر نوجوانی است که در نخستین تجربه بازیگری خویش در فیلم خورشید ساخته مجید مجیدی جلوی دوربین رفت و توانست با بازی درخشانش نظر مثبت اهالی رسانه و صاحب نظران را بخود جلب کند. زمانی که پیش از بازی در این فیلم در خیابان دست‌فروشی می کرد. با بازی درخشان خود در فیلم مجیدی موفق شد عنوان بهترین بازیگر جوان جشنواره فیلم ونیز را به خود اختصاص دهد و جایزه مارسلو ماستریانی این جشنواره را به دست آورد.

گفت وگوی خبرنگار فرهنگی ایرنا با این بازیگر نوجوان را به بهانۀ درخشش وی پس از جشنواره ونیز می‌خوانید.

این بازیگر نوجوان در ابتدا ضمن ابراز خوشحالی از بازی و حضور در فیلم مجید مجیدی در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا بیان کرد: خوشحالم توانستم با بازی در این فیلم باعث افتخار خانواده ام شوم ضمن این که می‌خواستم همه بچه های کار بفهمند ما هم می توانیم بچگی کنیم و امیدواریشان را از دست ندهند

شکرگزار هستم که توانستم این جایزه را به دست بیاورم و دیگر از کوره هم در نمی روم.

زمانی در توضیح این که چطور به کارکردن در این فیلم نگاه می‌کرده است و چه تصویری از آینده داشته است، گفت: من با بازی در این فیلم برای خودم تلاش کردم؛ البته آقای مجیدی مرد بزرگ و مهربانی بود و ما اصلا به چشم کارگردان به او  نگاه نمی کردیم بلکه او را یک دوست مشتی می دیدیم که دل بزرگی داشت.

ما خودمان در زمان تولید فیلم لذت بردیم چون می دانستیم برای آیده خودمان تلاش می کنیم و می دانستم صددرصد این فیلم موفق می شود.

قهرمان قصه فیلم خورشید در تاکید بر لزوم تلاش فردی انسان‌ها در رسیدن به موفقیت تاکید کرد: سرنوشت انسان ها دست خودشان است و خودشان باید آن را بسازند.

خدا یک مسیری را جلوی پای آدم می گذارد و آدم آن را می رود ولی سرنوشت آدم دست خدا نیست دست خودش است و باید آن را بسازد.

زمانی ادامه داد: پیش از این مردم به چشم دیگری به ما نگاه می کردند ولی وقتی این فیلم را می بینند مطمئن می شوند ما چگونه بچه هایی هستیم و قطعا آنها هم به دلیل بازی در این فیلم از ما حمایت می کنند.

فکر کنم صددرصد هرکسی فیلم را ببیند اشکش درمی آید و خوشش می آید چون خورشید یک فیلم عالی بود نه به دلیل این که من در آن بازی کرده ام بلکه به دلیل این که نظر بازدیدکنندگان آن را دیده ام و می گویم.

برندۀ جایزه بهترین بازیگر نوظهر جشنوارۀ ونیز ۲۰۲۰ در پاسخ به این پرسش که آیا پیش از این شناختی از مجید مجیدی داشته است یا خیر، یادآور شد: پیش از این من فیلم های آقای مجیدی را ندیده بودم اما پدرم فیلم رنگ خدا را زیاد می دید و نمی دانست کارگردانش چه کسی است و بعد که فهمید من با ایشان کار کردم بسیار برایش جالب بود.

وی افزود: امیدوارم مردم بچه های کار و شرایط و مشکلات آن‌ها را بفهمند و از این بچه ها حمایت کنند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha