بیستم مهرماه هرسال، روز بزرگداشت شاعر بزرگ ادبیات فارسی، حافظ شیرازی است؛ شاعری که او را مشهورترین غزلسرای فارسی میدانند و شرحها، تحلیلها و ترجمههای بسیاری به زبانهای گوناگون از شعرش صورت گرفته است.
روز حافظ بهانهای شد تا با دکتر روحالله هادی، استاد و مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، گفتوگو کنیم. دکتر هادی بیش از ۲۰ سال، شعر حافظ را به دانشجویان تدریس کرده است و نویسنده کتابهای درسی نیز هست.
وی درباره پژوهشهایی که درباره حافظ صورت گرفته، گفت: با وجود همه کوششهایی که در حوزه حافظشناسی انجام شده است و در ۴۰ تا ۵۰ سال اخیر با استقبال مواجه بوده؛ مانند نوشتن شروح، لغتنامهها و دیگر پژوهشها، همچنان مجال برای کار جدید باقی است.
هادی اضافه کرد: دو شرح در سالهای اخیر منتشرشده یکی کار سعید حمیدیان که شرح شوق است و دیگری کار منصور رستگار فسایی که شرح کامل و تحلیلی بر دیوان حافظ نگاشتند. با وجوداین، اگر پژوهشگری با در اختیار داشتن این آثار بازهم بخواهد در شعر حافظ تأمل کند، امکان یافتن نکتههای تازه وجود دارد.
جای خالی پژوهشهای زبانشناختی در شعر حافظ
این استاد دانشگاه با اشاره به پژوهشهای لازم درباره شعر حافظ گفت: شاید نتوانم به عنوان جای خالی در پژوهشهای حافظشناسی به نکتهای اشاره کنم؛ اما پژوهشهایی با نظریههای نوین ادبی یا رشتههایی که هدیه زبانشناسی به بشر بودهاند، مانند نشانهشناسی و معناشناسی و کارهایی ازایندست کمتر انجام شده است. گرچه با توجه به شمار بیش از حد پایان نامه های دانشجویی و متاسفانه نبودن پایگاهی که ما را از همه این کارها در زمان خود باخبر کند، ممکن است کارهایی در گوشه و کنار کشور انجام شده باشد ولی اثر چاپ شده که بتوان به آن اشاره کرد، وجود ندارد.
وی با اشاره به تعبیر استاد محمدرضا شفیعی کدکنی گفت: وی می گوید ساخت و معنا فقط در ذهن از یکدیگر قابل تفکیک هستند، نکته این است که توجه به ساخت کلام حافظ، به صورت جدا از معنا را باور ندارم، از سوی دیگر توجه به معنا و پرهیز از دقت کردن در هنر بزرگ او که ساخت بوده است، ما را از زیباییهای شعر حافظ محروم میکند.
استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: بسیاری پژوهشگران حوزه حافظ شناسی بر این باورند که معانی مورد استفاده حافظ در شعر شاعران پیش از او هم وجود دارد ولی شکل گفتن و ساختاری که او خلق کرده و درحقیقت فرمی که ایجاد کرده او را به این مقام والا یعنی مشهورترین شاعر زبان فارسی رسانده است. هرگاه سراغ شعر حافظ می رویم باید کوشش کنیم هرچه می شود فهمید را استخراج کنیم، چه در ساحت لفظ چه در ساحت معنا و محتوا، این کار کمک می کند بتوانیم با هر بار خواندن یک غزل درک و حس جدیدی از آن بگیریم.
چهار نکته در درک شعر حافظ
وی ادامه داد: گاهی برای دانشجویان این مثال را میزنم که تفاوت جهان شعر حافظ و شعر سعدی در این است که شعر حافظ از مخاطب ماندگاری میخواهد و برای آنکه بهتر درک شود باید در شعر او بمانید و بارها و بارها آن را مطالعه کنید. این کار باعث می شود حافظ کمکم درهای هنرش را چه در ساحت لفظ و چه در ساحت معنا به روی ما باز کند.
دکتر هادی درک شعر حافظ را مشروط به چند نکته دانست و گفت: من به چهار نکته قائلم که باید پژوهنده یا مخاطب طی کرده باشد، نخست آنکه با مسیر ادبیات فارسی که از رودکی آغاز میشود به اجمال یا به تفضیل آشنا باشد، اگر نگاه اجمالی به پژوهشهایی که در حوزه حافظ شده است به طور نمونه در پیوست های کتاب حافظ نامه بیندازید، نشانه هایی از بوی جوی مولیان آید همی رودکی تا تاثیرپذیری از یاران همعصرش مانند شاه نعمت الله ولی و خواجوی کرمانی دیده می شود و ارادت بیکران به سعدی در شعر او موج میزند. پژوهشگر یا علاقهمند شعر حافظ، باید سابقه شعر حافظ را بشناسد و بداند این اتفاق ناگهان در شعر حافظ نیفتاده است. دکتر اصغر دادبه روزی اشاره کرد حافظ بر شانه غولان ایستاده است، بر شانههای فردوسی و سعدی و سنایی و کمال ایستاده و طبیعی است که یک سر و گردن بالاتر از آنها کار خود را آغاز کند.
مدرس درس حافظ ادامه داد: کسی که میخواهد شعر حافظ را بشناسد باید با دانش قرآنی آشنا باشد، نه به عنوان یک معتقد که آن را می شناسد و وحی می داند. حتی برای کسی که دین دیگری داشته باشد هم داشتن دانش قرآنی و دانستن تعالیم اسلامی، برای شناخت شعر حافظ لازم است. این حوزه باید خوب کاویده شده و خوانده شده باشد.
وی اضافه کرد: نکته دیگر دانستن نکاتی در عرفان اسلامی است. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که حافظ عارفی به معنای مصطلح آن مثل مولانا یا بایزید نبوده است اما بسیاری از حافظ شناسان مانند استاد مرحوم عبدالحسین زرینکوب معتقدند حافظ تجربه عارفانه دارد و از غزل هایی مانند سالها دل طلب جام جم از ما میکرد، یا در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد، یاد میکنند. تاکید می کنم که عرفان حافظ، عرفان خراسانی است و هرکس با آن آشنا باشد، می تواند آن را در شعر حافظ ببیند.
نویسنده کتاب آموزش عروض و قافیه از دریچه پرسش نکته مهم دیگر در شناخت شعر حافظ را تاریخ قرن هشتم هجری قمری دانست و اظهار داشت: اطلاع از تاریخ عصر حافظ بسیار مهم است، آنکه میخواهد حافظ را بشناسند نخست باید با وقایع قرن هشتم به ویژه در محدوده جغرافیایی فارس آشنا باشد. من هنوز آرزو میکنم که مورخ یا ادیب باحوصلهای بنشیند و بر اساس منابع تاریخی و ادبی، بگوید لحظه لحظه رویدادهای قرن هشتم در شیراز چه اتفاقی افتاده است. اگر تولد حافظ در دهه سوم قرن ۸ پذیرفته باشد، تا پایان این سده که در گذشت اوست، هر چه تاریخ را بکاویم، شعر او بهتر شناخته می شود. با اینکه ما دو اثر بسیار مهم تاریخ عصر حافظ از قاسم غنی و از کوچه رندان، اثر عبدالحسین زرین کوب را داریم همچنان این جای خالی وجود دارد.
وی نکته دیگر را خواندن دیوان حافظ دانست و گفت: علامه قزوینی میگفت هر ۳ یا ۴ ماه کل دیوان حافظ را میخواند. کسی که در میان این مربع بنشیند به بیشترین دریافت از شعر حافظ خواهد رسید.
شعر حافظ جهانی و انسانی و اسلامی است
دکتر هادی درباره دریافت شخصی اش در سالهای مطالعه شعر حافظ گفت: زیباترین معانی به تعبیری انسانی ترین معانی، جهانی ترین معانی و اسلامی ترین معانی در شعر حافظ خود را نشان میدهد. نمیدانم این موارد چقدر با یکدیگر قابل جمع هستند اما اگر یک جا بتواند همه این موارد در کنار هم جمع شود، معنای شعر حافظ به دست آمده است. شعر حافظ جهانی، انسانی و اسلامی است و در زیباترین نقش و فرم ارائه شده است. این ارمغان، میراثی است که حافظ بر جای گذاشته، اگر میبینید هر کسی زبان فارسی می داند یا از طریق ترجمه مثل آثار ولفگانگ گوته و دیگران با شعر حافظ آشنا می شود و از آن تاثیر میپذیرد به دلیل همین امر است.
برای آنان که فارسی نمیدانند، لفظ و موسیقی و تصویر باید کنار گذاشته شود و تنها معنا می ماند، این درونمایه و قدرت جهانی و انسانی است که قلب افرادی از سرزمین های دیگر را درگیر می کند. این نکته را در پژوهش ها و ترجمههایی که از آثار حافظ انجام شده به وضوح می توان دید. من معتقدم هیچ شاعری نتوانسته این نکته را در آثارش رعایت کند. اگر عمر شاعری حافظ را ۴۰ سال فرض کنیم یعنی از ۷۵۰ ه. ق تا ۷۹۱ ه.ق او هر ماه بیش از یک غزل نسروده است و این نشاندهنده دقت و وسواس او در انتخاب لفظ و معنی است. تصحیحات دیوان حافظ نیز گواه درستی این ادعاست؛ زیرا در هیچ کدام شمار غزلها به ۵۰۰ نرسیده است.
دکتر هادی ادامه داد: این راز ماندگاری شعر حافظ است که من به آن رسیدم. به همین دلیل است که در هر حوزهای چه فردی چه اجتماعی میتواند برای ما دلنشین و روحافزا باشد. آنچه در مرکز شعر حافظ مینشیند انسان مطلق نیست، انسان مسلمان است. حافظ به عنوان حافظ قرآن و یک معتقد و کسی که ادعا میکند هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم، در مرکز اندیشهاش انسان مسلمان را مینشاند و تمام آنچه در معنای انسانی و اجتماعی از او روایت میکند انتظاری است که از یک انسان مسلمان، به تعبیر خویش دارد. با اینکه نگاهی جهانشمول دارد، بی دلیل نیست که میگوید مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن/ که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست.
وی اضافه کرد: تعبیر شریعت از دهان کسی بیرون می آید که خود به شریعت معتقد است و دیندار، وقتی مخاطب او خداست و در غزلی میگوید در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه تزویر و ریا بگشایند، انسان مسلمان در مرکز این گفتوگو قرار می گیرد و آفت انسان را در همه ساحت ها «ریا» می داند و بزرگترین هنرش را اخلاص. یعنی به روایت حافظ انسان مسلمان کسی است که از ریا میگریزد به هر قیمت، و به اخلاص عشق میورزد به هر بها.
حافظ امیدبخش میسراید به دو دلیل
هادی در پاسخ به این سوال که حافظ همیشه امیدبخش سخن می گوید، گفت: در اندیشه حافظ این نکته که اتفاق خوبی در راه است همیشه وجود دارد و علت آن دو نکته است، یکی تجربه قرآنی اوست که او را با جهانی دیگر پیوند می دهد اجازه نمی دهد ناامید شود، مگر حافظ قرآن می تواند فراموش کند که خداوند می فرماید گناهی بالاتر از ناامیدی نیست و در متن قرآن به صراحت از آن نهی شده که از رحمت خدا ناامید شویم. وقتی حافظ باور دارد همه چیز به فرمان خداست و عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست و این عرصه را جهان می داند و شاه آن را خداوند، بنابراین هرچه خدا بخواهد همان تحقق خواهد یافت. به همین دلیل همیشه راهی به سوی نور و روشنی وجود دارد. صحبت حکام ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید جو بو که برآید. من به استناد آیه الله نور السماوات و الارض خورشید را در این بیت خداوند میدانم.
نکته دیگر تجربه سیاسی اوست در عصری که حافظ زندگی می کند، در همه عمرش، شیراز کمتر از ۴ یا ۵ سال رنگ آرامش دیده است، داستان ستمگری امیرحسین چوپان، شیخ ابواسحاق اینجو، امیر مبارزالدین، شاه شجاع، شاه یحیی بعد ماجرای تیمور لنگ، انسانی که چنین تجربه تاریخی دارد نا امید نمی شود و هرگز نمی پذیرد که این حادثه پایان کار است.
دکتر هادی درک تاریخ را ویژگی حافظ دانست و گفت: افرادی که بینش تاریخی دارند (که حافظ آن را به کمال دارد)، میدانند جهان به این سادگی پایان نمی پذیرد و این حوادث می تواند در آن شاکله حرکت به سوی نور و روشنی وقفه ایجاد کند. او هم گاهی غمگین یا خشمگین می شود و از روزگار یا مردم گله می کند؛ اما به طور کلی میگوید من نه آنم که زبونی کشم از چرخفلک، اینجا چرخ فلک مجاز از حوادث روزگار است؛ یعنی حوادث روزگار نمیتواند من را خوار و ضعیف کند چون چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد.
عشق؛ مولفه مرکزی اشعار حافظ است
این استاد دانشگاه افزود: اگر همین امروز هم ما وقتی ناامید و خسته می شویم به سراغ شعر حافظ می رویم و تفألی به آن میزنیم به این دلیل است که هر کدام از این واژه ها می تواند ما را از ناامیدی به جهان امید برساند. من خودم در طول این مدت همهگیری بیماری کرونا با اینکه معتقد بودم فضای اینستاگرام فضای سرگرمی و تجاری است، وارد این شبکه اجتماعی شدم و هر شب یک غزل را می خوانم و در صفحه بارگذاری می کنم. معتقدم در این روزها که ما در خلوت خودمان از شرایط فردی و اجتماعی دل آزرده ایم، حافظ می تواند آرام بخش همه ما در شرایط کنونی باشد.
نویسنده کتاب آرایههای ادبی ادامه داد: ما در ایران به انتخاب از شعر حافظ عادت داریم، اما کسانی که می خواهند شعر حافظ را بشناسند باید نظم ایجاد کنند که دیوان را بارها به ترتیب بخوانند، این مطالعه درک حافظ را آسان تر خواهد کرد. بسیاری از ما برخی از غزل ها را ده ها بار خوانده ایم، اما برخی دیگر را اصلاً نمی شناسیم.
دکتر هادی عشق را نکته مهمی در شعر حافظ دانست و گفت: مرکز آنچه در دیوان حافظ رخ می دهد عشق است و این عشق جانمایه هستی و چیزی است که جهان بقای خود را با آن مدیون است. یکی از استادان معروف دانشگاه بیروت، دکتر صلاح الصاوی وقتی دیوان حافظ را به عربی ترجمه کرده نام آن را دیوان عشق گذاشته. حافظ میگوید همه چیز به خاطر عشق آفریده شده است: طفیل هستی عشق اند آدمی و پری/ ارادتی بنما تا سعادتی ببری، فکر میکنم حتی همین ارادت هم به معنای عشق است.
راز سعادت در این دنیا عشق است، اگر انسان می گوید حافظ را دوست دارم باید سعی کند با همه سختیها، باز هم اهل محبت باشد. محبت به جهان انسانی گرمی میدهد. به عاعتقا حافظ هرکس می خواهد به زندگی جاودان برسد باید عاشق باشد: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما. این روزها شاهد در گذشته استاد محمدرضا شجریان بودیم، شما به چشم می بینید عشق انسان را به چه حرمتی می رساند.
وی افزود: انسانی که محبت ندارد و دلش از سختیهای دیگران به درد نمیآید زنده نیست. به باور حافظ: هر آنکسی که در این حلقه نیست زنده به عشق/ بر او نمرده به فتوای من نماز کنید. این بزرگترین ارمغان است که حافظ در دیوان خود برای ما می آورد. اینگونه ما را فرسنگها از ریا دور و به عشق نزدیک میکند.
هادی در پایان در توضیح این نکته که شراب در شعر حافظ چه معنایی دارد، گفت: اگر حافظ را اهل شراب در نظر بگیریم، با حافظ قرآن بودن او دچار تناقض میشویم. حافظ در تمام دیوان میخواهد به ما بگوید اگر برای من به عنوان یک مسلمانِ حافظِ قرآن، امر دایر شود میان دو انتخاب که من ریا یا شراب را انتخاب کنم، بدون تردید شراب را انتخاب میکنم. این بزرگترین پیام حافظ است، نه برای تشویق به شراب بلکه برای پرهیز از ریا، که میتواند یک فرهنگ، یک جامعه و یک ملت را به فنا بدهد. من امیدوارم ما با شاگردی کردن از حافظ، بتوانیم هر روز از او، نکتههای بدیع و تازه بیاموزیم.
نظر شما