علیقلیخان بختیاری معروف به سردار اسعد بختیاری در ۱۲۳۶ خورشیدی در جونقان چهار محال بختیاری دیده به جهان گشود. در کتاب تاریخ بختیاری در شرح احوالات وی چنین آمده است: «…علیقلی خان سردار اسعد، چهارمین فرزند حسینقلی خان ایلخانی کل بختیاری است… در سال ۱۲۷۴ ق/۱۸۵۷ م. در قشلاق بختیاری متولد شد» پدر سردار اسعد «حسینقلی خان ایلخانی» از رجال متنفذ دوران قاجاریه و ایلخان بزرگ بختیاری بود که توانست با متحد کردن طوایف مختلف بختیاری به قدرت و موقعیت بزرگی در آن روزگار دست یابد.(۱)
سردار اسعد در کودکی به تعلیم زبان فارسی و عربی پرداخت و در دوران جوانی برای سیاحت به هندوستان و مصر رفت. سپس عازم پاریس شد و ۲سال در آنجا ماند، شاید نخستین جرقه های فعالیت های سیاسی و اجتماعی وی در این دوران زده شد و در این مدت با فرهنگ و تمدن اروپایی آشنایی بیشتری یافت. وی در پاریس و در دانشگاه سوربن در رشته کارشناسی علوم سیاسی فارغ التحصیل شد. مهدی ملک زاده مورخ و از رجال مشروطیت در کتاب انقلاب مشروطیت ایران در خصوص تاثیر اندیشه و شخصیت سردار اسعد در فتح تهران می نویسد: سردار اسعد به اروپا مسافرت کرد و در پاریس پایتخت فرانسه که در آن موقع مهد تمدن و آزادی و اندیشه های تازه و نوین بود، اقامت گزید و در اندک مدتی جذب افکار مترقی و آزادی خواهانه اطرافیان خود شد. چرا که از تجربه تلخی که از دوران استبدادی به خاطر داشت از صمیم قلب آرزو می کرد که روزی ایران از زیر یوغ استبداد رها شده و بتواند به یک آزادی واقعی و عدالت اجتماعی دست یابد. (۲)
سردار اسعد و حضور بختیاریها در انقلاب مشروطه
خوانین بختیاری در خلال سالهای ۱۲۸۴-۱۲۹۰ خورشیدی (۱۹۰۵-۱۹۱۱م) در یک مسیر مهم و پرتشنج گام گذاشتند و رهبری جنبش مشروطیت ایران را بر عهده گرفتند. محمدعلی شاه نه تنها در تهران به مخالفت با اساس مشروطه برخاست بلکه به حکام شهرهای تبریز و دیگر شهرهای مهم چون اصفهان و رشت و غیره، دستور داد تا با آزادی خواهان و مشروطه طلبان مبارزه کنند. این رفتار باعث بروز فرصتی برای مردم اصفهان گردید. آنها که سال ها از ظلم و ستم ظل السلطان که قریب ۳۸ سال بر آن شهر حکومت داشت به ستوه آمده بودند در ۱۲۸۶ خورشیدی علیه ظلم و ستم ظل السلطان و قاجارها قیام کردند تا وی مجبور شود به ناچار از مقام خود استعفا دهد. همچنین در ۱۲۸۸ خورشیدی که محمدعلی شاه قاجار مجلس را منحل کرده و بیشتر افراد وطنپرست و سردمداران مشروطیت را کشته و برخی را به زندان انداخته و از انتشار روزنامهها جلوگیری می کرد، بختیاری ها به تدریج نقش فعال و پر رنگ تری در جنبش مشروطیت بر عهده گرفتند. (۳)
این وقایع سرآغازی برای تصمیم آزادیخواهان و مشروطهطلبان شد تا با عزیمت به تهران، دست به سرنگونی محمدعلی شاه بزنند. بنابراین این اقدامات محمدعلی شاه موجب شد که سراسر ایران دچار آشوب، ناآرامی و اغتشاش شود. در این زمان برخی از خاندان بختیاری ها مانند حاج علیقلیخان سردار اسعد و برادرانش به حمایت از مشروطیت برخاسته و کمر همت به سرنگونی استبداد محمدعلیشاه بستند. سردار اسعد که هنگام به توپ بستن مجلس و آغاز استبداد صغیر در فرانسه اقامت داشت و در طول اقامت خود در آنجا با افکار مترقی آشنا شده بود به شدت از برقراری نظام مشروطه حمایت میکرد.
بنابراین برای جمعآوری قشون راهی سرزمین بختیاری شد و در ۱۶ اردیبهشت ۱۲۸۸خورشیدی در میان استقبال پرشور مردم و با سپاهی از بختیاری به اصفهان وارد شد. این همان سپاهی بود که می بایست، چندی بعد برای فتح تهران می رفت.(۴) سردار اسعد هدف خود از فتح تهران را برپایی آزادی و دموکراسی و این حرکت را خواست مراجع و علمای نجف و مشروطه خواهان اعلام کرد. در کتاب تاریخ ایران نوشته حسن پیرنیا در خصوص فتح اصفهان و تهران به دست بختیاری ها آمده است. «علیقلی خان سردار اسعد از روسای روشنفکر این طایفه [بختیاری] که در فرنگستان بود به اصفهان آمد و به دستیاری صمصام السلطنه، اصفهان را از دست قوای دولتی گرفت و ملیّون از چند طرف به عزم فتح تهران و برانداختن شاه عازم پایتخت شدند و در جنگ مختصری که در قریه بادامک نزدیک کرج اتفاق افتاد، قوای قزاق و سیلاخوریِ حامیان شاه را شکست دادند و در ۲۳ تیر ۱۲۸۸ خورشیدی وارد تهران شدند.»(۵) در همین زمان، از شمال ایران نیز نیروهای مجاهدین راهی تهران شده و در ۲۲ تیر ۱۲۸۸ خورشیدی وارد شهر شدند. محمدعلی شاه که تاب مقاومت نداشت، همراه با ۵۰۰ تن از مرتجعین به نام دولت قاجار، سران و امیر بهادر جنگ، بستگان و سربازان به سفارت روس در محله زرگنده تهران پناهنده شد. (۶)
پس از فتح تهران، ملیون محمدعلیشاه را از سلطنت خلع و فرزند خردسالش احمدشاه را به جای او نشاندند، بار دیگر مشروطیت احیا شد اما محمدعلیشاه پس از برکناری بیکار ننشست و برای بازپسگیری تاج و تخت خود با حمایت و تجهیز روسها و شاهزاده سالارالدوله به همراه نیروهای اجیر شده چندین بار به تهران حمله کرد اما حملات آنها با مقاومت سرسختانه بختیاریها و دیگر مجاهدین با شکست مواجه شد. سرانجام، وقتی صمصامالسلطنه بختیاری برای سر شاه مخلوع جایزه تعیین کرد، محمدعلیشاه برای همیشه از ادعای سلطنت دست کشید و به روسیه پناه برد. از این زمان به بعد بختیاریها به عنوان نیروی ملی مورد توجه و تقدیر قرار گرفتند و نمایندگان مجلس شورای ملی با تصویب مصوبهای به شکلی رسمی از فداکاریهای این ایل تجلیل کردند. بعد از فتح تهران، عدهای از سواران با رؤسای خود در تهران ساکن شدند و برخی از آنها مناصب مهم کشوری را به دست آوردند، برای نمونه سردار اسعد به وزارت داخله و جنگ رسید و نجفقلی خان صمصام السلطنه بر کرسی صدارت تکیه زد. در واقع خوانین بختیاری با حمایت از مشروطیت و شرکت در فتح تهران از نیرویی ایلی و محلی به قدرتی ملی تبدیل شدند. بنابراین سردار اسعد بختیاری در نهضت مشروطه خدمات غیرقابل انکاری انجام داد و بدون شک بدون حرکت وی و سپاهش به تهران محمدعلی شاه سرنگون نمی شد. به عبارت دیگر اگرچه سرنگونی محمدعلی شاه محصول همکاری تمام آزادی خواهان در تبریز، رشت و دیگر مناطق ایران بود اما بختیاری ها و به ویژه سردار اسعد نیز نقشی تعیین کننده در این میان داشتند.
سردار اسعد چهره ای فرهنگ دوست و روشنفکر
همانطور که در بالا گفته شد، سردار اسعد پس از فتح تهران مدتی به وزارت داخله و در حدود یک سال به وزارت جنگ منصوب شد و اصلاحاتی در قشون وزارت جنگ انجام داد اما خیلی زود برای همیشه با مناصب دولتی خداحافظی کرد و نماینده افتخاری مجلس شورای ملی شد. در واقع وی علاقهای به مناصب دولتی و حکومتی نداشت و تنها هدفش از فتح تهران نه به خاطر رسیدن به پست و مقام، بلکه او طرفدار برقراری آزادی، مشروطیت و قانون گرایی در کشور بود. او که آزادی، قانون گرایی و پیشرفت و توسعه را در ممالک آزاد اروپایی دیده و تجربه کرده بود، اشتیاق زیادی داشت تا وطنش از این نعمات و برکات آن بهرهمند شود.
این چهره فرهنگ دوست و روشنفکر به فعالیت های علمی و پژوهشی و توسعه علوم و فنون علاقه زیادی داشت و کتابهای متعددی را تالیف و ترجمه کرد، اگرچه به علت ضعف قوه بینایی نتوانست نویسندگی را ادامه دهد اما به حمایت و تشویق همه جانبه مادی و معنوی نویسندگان و مترجمان پرداخت. او نویسندگان و مترجمان برجسته کشور را به جونقان زادگاه خود در چهار محال و بختیاری فراخواند و به تالیف و ترجمه گماشت و به کمک آنها توانست کتاب های مهم و تاثیرگذاری مانند تاریخ بختیاری، تاریخ حمیدی، دختر فرعون، عشق پاریس، غادهالانگلیس، هانری سوم، هرمس مصری و...را ترجمه و تالیف کنند. بنابراین وی به عنوان چهره ای فرهنگ دوست و روشنفکر خدمات شایانی را در عرصه های فرهنگی و اجتماعی به ثمر رساند. ادبا و بزرگان تاریخ معاصر ایران از جمله علامه قزوینی، علامه دهخدا، ملک الشعرا بهار، وحید دستگردی، دکتر مهدی ملک زاده (فرزند ملک المتکلمین) و… از شخصیت ممتاز وی تجلیل کردند.
اما در کنار فعالیتهای علمی و پژوهشی یکی دیگر از دل مشغولیهای سردار اسعد مسایل فرهنگی و آموزشی بود. ساخت و تاسیس مدارس نوین به سبک اروپایی جهت تعلیم و تربیت کودکان ایرانی مهمترین مسالهای بود که ذهن سردار اسعد را به خود مشغول ساخته بود. به همین دلیل وقتی که دولت مشروطیت به پاس خدمات صادقانه و زحمات بیدریغ وی در سرنگونی استبداد و برقراری مشروطیت و آزادی مبلغ ۵۰۰ تومان (سالیانه ۶۰۰۰ تومان) که در آن روزگار مبلغ هنگفتی به حساب میآمد به عنوان حقوق و مواجب ماهیانه برای وی در نظر گرفت، او تصمیم گرفت تا از استفاده از این مبلغ صرف نظر کرده و تمام آن را جهت امر ترویج معارف، تاسیس مدارس و تعلیم و تربیت کودکان ایرانی اختصاص دهد. با این مبلغ چند مدرسه در تهران همچون مدرسه فرهنگ ساخته یا تعمیر شد اما چند سال بعد سردار اسعد نظر خود را تغییر داد و علاقمند شد تا این مبلغ خرج ترویج معارف و تعلیم و تربیت کودکان بختیاری در دهکرد (شهرکرد فعلی) شود. این فعال فرهنگی قبل از پیروزی مشروطیت در میان خوانین و روسای ایلات خود دبستانی به سبک جدید در جونقان روستای اربابی خود تاسیس کرد.
یکی دیگر از اقدامات وی این بود که پس از پیروزی مشروطیت نیز عدهای از نوجوانان فارغ التحصیل همین مدرسه را برای تکمیل تحصیلات به اروپا فرستاد. بدین ترتیب سردار اسعد از جمله افرادی بود که در پیشرفت و ترقی ایل بختیاری کوشش زیادی به عمل آورد. جلوگیری از نفاق و اختلاف میان خانهای بختیاری و برقراری صلح و اتحاد میان آنها، برافکندن آداب و رسوم کهنه و خلاف شرع و عرف همچون ارث ندادن بختیاریها به دختران و جلوگیری از تحمیل مخارج گزاف بر دوش خانوادههای صاحب عزا و عروسی از جمله کوششها و اقدامات این رجل برجسته بود که نشان از عقل و دانش و ذهن تحولخواه و نوگرای وی داشت. بی تردید سردار اسعد شخصیتی آزادی خواه، وطن پرست و بیگانه ستیز بود و علاوه بر اینکه در پیروزی مشروطیت نقش اساسی داشت، در تاریخ و فرهنگ ایران زمین و سرزمین بختیاری نیز نقش ارزنده ای ایفاء کرد.
وفات
این شخصیت اثرگذار بر تاریخ مشروطیت که سالها از بیماری چشم رنج میبرد در اواخر عمر کاملاً نابینا و خانهنشین شد تا اینکه سرانجام در دوم آبان ۱۲۹۶خورشیدی در تهران دیده از جهان فروبست پیکر او در تکیه میرفندرسکی گورستان تخت فولاد اصفهان در کنار آرامگاه پدرش حسین قلی خان ایلخانی به خاک سپرده شد.
منابع
۱- سردار اسعد بختیاری، تاریخ بختیاری تهران، انتشارات اساطیر، ۱۳۷۶، ص ۴۲۷
۲- تاریخ انقلاب مشروطیت ایران –مهدی ملک زاده، انتشارات سخن، ۱۳۸۷، ص ۲۵۶
۳- گارثویت، جن. رالف، بختیاری ها در آینه تار یخ، ترجمه مهراب امیری، تهران، انتشارات آنزان، ۱۳۷۵ صص ۲۵۲-۲۵۴.
۱. دانشور علوی، نورالله، تاریخ مشروطه ایران و جنبش وطن پرستان اصفهان و بختیاری، کتابخانه دانش، ۱۳۳۵، ص۶۴.
۴- حسن پیرنیا(مشیرالدوله)، تاریخ ایران، تهران، چاپ دهم، نشر نامک، ۱۳۷۹، ص ۷۳۵
۵- گارثویت، جن. رالف، بختیاری ها در آینه تار یخ، ترجمه مهراب امیری، تهران، انتشارات آنزان، ۱۳۷۵، ص ۲۷۱.
نظر شما