۱۹ آبان ۱۳۹۹، ۹:۳۰
کد خبرنگار: 3015
کد خبر: 84103613
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

انتخابات آمریکا، انتخاب میان «وطن‌ام» و «جهان‌مان»

تهران- ایرنا- روزنامه همدلی در مطلبی آورد: انتخابات به‌شدت دو قطبی آمریکا را می‌توان تقابل میان نظم سنتی عصر صنعت و ناسیونالیسم وطنی - به‌عنوان وطن‌ام - از یک‌طرف و اندیشه عضویت، قبول و گسترش اتحادیه‌های بین‌المللی و جهانی شدن – جهان‌مان- از طرف دیگر دانست.

روزنامه همدلی ۱۹ آبان یادداشتی به قلم حمید تقوی‌فر (دانش‌آموخته تاریخ) منتشر کرد و نوشت: شعار «اول آمریکا» ی ترامپ و خروج او از برخی معاهدات بین‌المللی و تقابل با سازمان‌ها و اتحادیه‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، نمونه آشکاری از آنچه در عنوان این مقاله آمده، است. نویسنده این یادداشت چند ماه قبل از انتخابات چهار سال پیش آمریکا در سرمقاله روزنامه همدلی تحت عنوان «شوخی ترامپ را جدی بگیرید» پیش‌بینی کرده بود که ترامپ برنده انتخابات خواهد بود. در حالی که آن زمان هنوز حتی حزب جمهوری‌خواه نیز وی رابه‌عنوان کاندیدا معرفی نکرده بود. نگارنده همچنین در سرمقاله ۳۱ تیرماه امسال همین روزنامه در همین ستون، نیز در یادداشتی تحت عنوان «میان پرده ترامپ» پیش‌بینی کرده بود که ستاره اقبال او، رو به افول است. اگر به تاسی از الوین تافلر «عصر کشاورزی» را موج اول بدانیم، نظم کنونی جهان بر آمده از موج دوم یعنی «عصر صنعت» است. اکنون به موج سوم و «عصر سایبر» رسیده‌ایم، در حالی که موسسات، سازمان‌ها، ارگان‌ها و نهادها، همه متعلق به عصر صنعت هستند.

این نهادها به‌دنبال فعل و انفعالات بسیار مخاطره‌آمیزی چون جنگ‌های طولانی (از جمله جنگ جهانی اول ودوم) به‌عنوان دنیای مدرن(صنعت) در مقابل دنیای سنتی(کشاورزی) سر برآوردند و جامعه ملل، سازمان ملل و سایر سازمان‌ها و نهادها و اتحادیه‌های بین‌المللی عصر صنعت در دنیای دو قطبی، محل و مرجع رفع و رجوع تحولات واختلافات بین‌الملل بوده‌اند. ناسیونالیسم و ایجاد و شکل‌گیری مفهوم دولت- ملت از مهم‌ترین تحولات در سطح جهان، تقسیمات کشوری و حدود جغرافیایی و مرزها بوده است.

اکنون عصر صنعت به یک سنت تبدیل شده است. عصر سایبر و پسامدرن در مقابل عصر صنعت تحولی نو و مدرن است که طبیعتا با مقاومت‌هایی روبه‌رو خواهد شد. راست‌گرایان سنتی متکی به ارزش‌های عصر صنعت و تعصب درباره ساخت کالا، برچسب کشورشان و ارزش‌های برخاسته از مفهوم دولت- ملت- و در مقابله با این تفکر مقاومت شدید خواهند کرد. علت چیست؟

با جابه‌جایی سریع سرمایه و تکنولوژی و اشباع کشورهای متروپل، سرمایه‌داری - همان‌گونه که خاصیت آن است - به سوی مواد اولیه ارزان‌تر و بازار فروش بیشتر، جهان را فراگرفت. دنیای الکترونیک و شبکه جهانی اینترنت، ابزار و امکان و توان این جابه‌جایی را فراهم ساخته است.

جنرال موتورز وکرایسلر و سایر برندهای عصر صنعت باید آهسته‌آهسته تعصب نسبت به برچسب «ساخت آمریکا» بر روی کالای خود را کنار گذاشته و مقام اول بودن را فراموش کنند. نزدیک به نصف جمعیت جهان در چین، هند و اندونزی زندگی می‌کنند، طبیعی است در عصر سایبر شهر دیترویت آمریکا، شهر ارواح شده و شانگهای طی سی‌وپنج سال، نزدیک به سی و هشت میلیون جمعیت را در خود جای دهد. جهانی‌شدن سرمایه و بازار مصرف امری انتخابی نیست، بلکه یک الزام است. نگارنده در یادداشت «شوخی ترامپ را جدی بگیرید» قبل از انتخاب ترامپ متذکر شده بود که مقاومت در قبال جهانی شدن در میان سیاست‌مداران پوپولیست و سنت‌گرایان اوج خواهد گرفت و قله این اوج در آمریکا خواهد بود. تکنولوژی دیجیتال بسیاری از کارگران را بیکار کرده است و سرمایه‌داری جهانی به‌دلیل قوی بودن سندیکا، بالا بودن دستمزد و اشباع بازارها، علاقه‌ای به کار در کشورهای متروپل فعلی ندارد و طبیعی است با امکانی که دنیای دیجیتال فراهم کرده، توان سریع جابه‌جایی سرمایه‌اش را دارد. وقتی همه جای دنیا با یک کلیک می‌تواند بسیار به‌هم نزدیک باشد، برای دنیای سرمایه‌داری توکیو، شانگهای، ریاض، ژوهانسبورگ و واشنگتن، تفاوتی ندارند. جهان برایش به دهکده‌ای کوچک تبدیل شده است.

اکنون اما چالش بالا گرفته و در انتخابات جاری آمریکا خود را به رخ جهان کشیده‌است. ما به تفکرات و سازمان‌هایی نیاز داریم که به‌گونه‌ای جهانی شدن را رقم بزنند که توده‌های تهیدست، کارگران و مردم آسیب‌پذیر هم بتوانند امیدی به ادامه زندگی آبرومندانه داشته باشند. دولتمردان راست‌گرای آمریکا بر این نارضایتی سوار شده بودند با شعارهای عامه‌پسند و پوپولیستی می‌خواستند به این امید پاسخ دهند، ولی این نوع سیاست‌ورزی در درازمدت با بنیان جهان پسامدرن و عصر دیجیتال در تضاد است. جهان با سرعت سرسام‌آوری به سوی اشتراکی شدن سرمایه، کار، مصنوعات صنعت و همه چیز پیش می‌رود. عصر مفهوم دولت- ملت رو به پایان است و اکنون عصر شرکت‌ها و شبکه‌هاست به طوری که می‌توان شرکت «مایکروسافت» را در قالب یک ابرقدرت جهانی دید. عصر جهانی شدن در حال تکمیل و تکامل است. معلوم است همان‌گونه که پس از انقلاب کبیر فرانسه، فئودالیته عصر کشاورزی نمی‌پذیرفت که به‌مانند رعیت‌ها یک رای داشته باشند و رایش با رای یک کشاورز برابر باشد، برخی از سیاستمداران راستگرای آمریکا با هژمونی و نخوت برآمده از عصر صنعت پس از جنگ جهانی اول تاکنون، نمی‌پذیرند که عضوی از جامعه جهانی و دارای حق رایی همانند سایر کشورها باشند.

این چالشی عظیم است به طوری که می‌توان پیش‌بینی کرد که اگر حکومت ترامپ ادامه داشت، بودجه نهادها و ارگان‌های سازمان ملل را قطع کرده و حتی امکان جابه‌جایی آنها از واشنگتن را بررسی می‌کرد. او تصور می‌کرد یا نباید بودجه‌ای برای جهان خرج کند، یا باید تحولات با امر و نهی او انجام پذیرد. پذیرش پایین آمدن از سریر قدرت و نخوت تاریخی‌شان، برای بخشی از مردم آمریکا و سیاست‌مداران پوپولیست آن دشوار است. در جهان دیجیتال، دنیای سیاست و مناسبات بین‌الملل - به تاسی از اقتصاد- نیازمند جهانی‌اندیشی است؛ زیرا تاریخ اقتصاد در حال عمل است. تا کمتر از یک دهه دیگر دغدغه‌های همه ما درجهان به مواردی مانند میزان مصرف به سوخت‌های فسیلی، وضعیت لایه اوزن، جلوگیری از آلودگی محیط زیست و بیماری‌های همه‌گیر، تعمیم پیدا کرده و همگانی خواهد شد. جهان به لطف صنعت دیجیتال در چشم ما کوچک‌تر و حقیرتر از آن می‌شود که مرکز کائنات باشد. ما نیازمند سازمان‌ها و نهادهای جهانی هستیم که مانند فیفا همه را به‌عنوان یک عنصر بپذیرد و اقتداری چون فیفا در دنیای فوتبال داشته باشد، تا بتواند در اموری چون انتخابات در هر کشور، میزان مصرف سوخت فسیلی در هر کشور، میزان دخالت هر کشور در آلودگی هوا و ارزش پول هر کشور و... تصمیم‌گیری و حکم کند. تا آن زمان و رسیدن به این دگردیسی، احتمالا باید هیجانات و غلیان و تحولات بسیاری و حتی شاید جنگ‌های فراوانی را باید تجربه کنیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha