به رغم گذشت چند ماه از شیوع ویروس کرونا و درگیری روزافزون بسیاری با این بیماری و فوت درصدی از جامعه، اطلاع رسانیهای متعدد و هشدارهای دولتی، همچنان مسئله ویروس کرونا موضوعی پرمخاطره در کشور است که سازمان و نهادهای متعددی را به چاره اندیشی برای آن واداشته است.
کرونا در این مدت تقریبا تمام حوزههای جوامع را درگیر کرده و هیچ عرصهای از گزند آن در امان نمانده است؛ حوزه فرهنگ و اقتصاد فرهنگ یکی از اولین عرصههایی بود که پس از شیوع ویروس این بیماری با آسیب جدی مواجه شد و پس از تعطیلی و رکود عمدۀ فضاهای فرهنگی و کاهش عرضه و تقاضای کالاها و خدمات فرهنگی، به شدت آسیب دید. بررسی اقتصاد فرهنگ و تلاش برای بهبود آن یکی از موضوعاتی است که نیاز به بررسی و توجه فوری دارد و بر این اساس توسط گروه فرهنگی ایرنا با چارهجویی از استادان و صاحبنظران این عرصه پیگیری میشود.
گفت وگوی خبرنگار فرهنگی ایرنا با فریندخت زاهدی دانشیار گروه هنرهای نمایشی، پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران را میخوانید.
نگاه به هنر باید عوض شود
وی با اشاره به وضعیت فرهنگ و اقتصاد گفت: اینکه میبینید در خارج از ایران به موضوع اقتصاد فرهنگ و هنر توجه ویژهای ملحوظ میشود، به دلیل این است که فرهنگ و هنر را عامل و باعث ایجاد تعادل در جامعه میدانند. یعنی هر نوع خلاقیتی را ابزاری برای ایجاد تعادل در جامعه میدانند و آن را ابزاری برای رسیدن به یک اقتصاد درست میشناسند؛ این موضوعی است که همه متخصصان و دانشمندان رشتههای اقتصاد درباره آن صحبت میکنند و کسانی که در این حوزهها (فرهنگ و هنر) خلاق هستند و خلاقیت دارند را بهعنوان کارآفرین قلمداد میکنند.
یعنی این افراد هنرمند، کارآفرین هستند به دلیل اینکه ذهن مخاطب را به جهاتی معطوف میکنند که برای افراد آن جامعه هنوز شناخته شده نباشد. بر این اساس هنر در چنین شرایطی بسیار اهمیت دارد؛ در نتیجه اساس دیدگاه و ذهنیت این متخصصان حوزه اقتصاد هنر به هنرمندان به چشم کارآفرینان خلاقی است که میتوانند ایجاد شغل، ایجاد تفکر کنند و عامل بازکردن راههایی جدید برای فعالیتهای اجتماعی در قشرهای مختلف جامعه باشند.
جنبه تجاری تمام ابعاد یک هنر نیست
مترجم کتاب تئاتر خیابانی، روند تغییر محیط قراردادی نمایش تصریح کرد: همه هنرها میتوانند جنبهای از وجهه تجاری را داشته باشند؛ مثلاً نقاشی را در نظر بگیرید، نقاشی میتواند در حوزه تجاری شامل خریدن تابلوهایی شود که ورای مباحث هنری و تخصصی صرفاً جنبه زیبایی دارند؛ مثلاً کسی که یک نقاشی را به دلیل هارمونی رنگها با لوازم خانهاش میخرد. یا مثلاً سینما که شاخهای از آن می تواند صرفاً برای سرگرمی باشد؛ همچنان که شاخهای از هنر موسیقی صرفاً برای تفریح است. مثلاً یک آهنگ ساز کلاسیک کار خودش را میکند، یک موسیقیدان برجسته پاپ کار خودش را میکند و تعاریف و کیفیت و تخصص خودش را دارد و یکی هم صرفا برای سرگرمی موسیقی را به کار میگیرد.
وی ادامه داد: اما هنر در جایی با علم همسان است؛ زیرا هر هنری که تکنیک و فن در آن وجود نداشته باشد، صرفاً جنبه سرگرمی دارد. در این مفهوم چنانچه تعریف مشخصی از تکنیک و فن در هر هنری وجود نداشته باشد یعنی اینکه آن هنر برای سرگرمی است؛ پس در موسیقی هم شاخه ای وجود دارد که صرفاً جنبه سرگرمی داشته و برای مراسم و وقایعی مانند ازدواج و تولد و غیره ساخته میشود.
زاهدی با مسثتثنانبودن تئاتر یادآور شد: این موضوع شامل حال تئاتر هم میشود؛ در تئاتر هم شاخهای وجود دارد که صرفاً جهت سرگرمی و تفریح است. این موضوعی است که شامل همه دنیا میشود یعنی هر جامعهای در هر کجای دنیا بسته به فرهنگ و آداب و رسوم شاخه ای از نمایش را دارد که برای سرگرمی و تفنن مورداستفاده قرار میگیرد؛ سینما گلریز و جنس تئاترهایی که در این مجموعه نمایش داده می شود مثالی از این مفهوم است. یا روحوضی هایی که ما بهصورت سنتی همیشه در عروسیهای ما داشته ایم.
اما وقتی میگوییم تئاتر (در معنای کلی) یعنی فاخرترین هنر جهان؛ که از دوهزار و ۵۰۰ سال پیش تاکنون هر نویسندهای که خواسته است تا با جامعهاش ارتباط برقرار کند، و حرفی برای گفتن داشته است از طریق هنر نمایش این را بیان کردهاست. از سوفوکل آشیل و ارویپید گرفته تا شکسپیر و گوته و شیلر و ایبسن و غیره. از میلر و اکبر رادی و یعقوبی و صمیمی و تهرانی و موسی طالبی و امثال این افراد. اینها کسانی هستند که در هنر تئاتر تولیدی ایجاد میکنند؛ البته که در کنار اینها هم کسانی هستند که تئاتر را برای سرگرمی به کار میگیرند.
وی تاکید کرد:در رمان هم به همین شکل است، هر رمانی کیفیت ادبی، تاریخی و فرهنگی ندارد. اما موضوع اینجاست که هنر فاخری که میتواند در جامعه باعث اعتلای فرهنگی شود وقتی اقتصادش کور شود از بین خواهد رفت. این نوع نگاه و برخورد باعث میشود که هنر نتواند مؤلفهای اقتصادی یا موضوعی اثرگذار در حوزه اقتصاد فرهنگ و هنر در جامعه باشد. درنتیجه شاخهای از هنر همواره در خدمت سرگرمی بودهاست.
صورت سوال از نظر من غلط است زیرا در مورد هنری صحبت میکنیم که در همه جای جهان بهعنوان بالاترین هنر شناخته میشود؛ اما در ایران جایگاهی ندارد. براین اساس صحبت از اقتصاد این هنر آغاز فاجعه است. به همین دلیل است که میبینیم بخش عمدهای از این تئاتر و نمایش به سمت شیوهای از تجاری شدن برای صرف خنداندن مخاطب پیش می رود و صرفاً دنبال گیشه هستند.
مولف کتابهای هنریک ایبسن و نمایش معاصر ایرانی، سه نمایشنامه کوتاه، آئین از صحن تا صحنه، ساماندهی گروههای نمایشی با شیوه های نوین مدیریتی خاطرنشان کرد: در هیچ کجای جهان اینگونه نیست که برای هنر یارانه وجود نداشته باشد؛ حتی در بیرحم ترین سرمایه داری های جهان مانند آمریکا، بنیادهای بزرگ بخشی از سرمایه خود را به فعالیتهای فرهنگی و هنری تخصیص میدهند. حتی در اروپا که از این منظر متعادلتر است تمام شهرداریها در هر منطقه بودجهای دارند برای هنر و هنرمند در آن منطقه. در کشورهای اسکاندیناوی (که ۵ سالی آنجا زندگی کردم) از هنر و هنرمندان حمایت مالی می شود برای اینکه بتوانند زندگی خودشان را بگذرانند و زمانشان را صرف آن هنر کنند. ما امروز نه شبیه اروپا هستیم و نه آمریکا و نه حتی شبیه کشوری مانند ترکیه که خودش جهان سوم محسوب میشود.
پول هلدینگها در جای دیگری سرمایهگذاری میشود
دانشیار گروه هنرهای نمایشی دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که چاره خروج از این وضعیت در شرایط موجود چه میتواند باشد، گفت: بسیار به این موضوع فکر میکنم زیرا با جوانهای زیادی سروکار دارم که یا بازیگر و یا کارگردان هستند و این چند سال اخیر را با مشکلات فراوانی دستوپنجه نرم کردهاند؛ مشکلاتی چون دادن اجارههای سنگین به تئاترهای خصوصی و به نوعی همه خسته و وازده هستند و پولی درنمیآورند. آنها تلاش میکنند تا در کنار هنرشان کارهای دیگری را انجام دهند اما یک هنرمند زمانی که به کارهای دیگر مشغول می شود، دیگر هنرمند نیست و به مرور خلاقیتش از بین میرود.
وی ادامه داد: بعضا پیشنهاد میکنم این جوانها به سراغ شرکتهای بزرگ و هلدینگ هایی بروند تا شاید بتوانند از آنها حمایت بگیرند. راهکاری در اینباره به ذهنم نمیرسد مگر اینکه این بچهها به صورت جانفشانانهای کار کنند و شاید راهی زمانی پیدا شود. ما در ایران هلدینگ ها، کمپانیها، مالها و شرکت های بزرگی داریم که میتوانند از هنر و نمایش دفاع کنند و سوبسیدی را به آنها تعلق دهند اما مسئله اینجاست که پول های آنها در جاهای دیگری سرمایهگذاری میشود و اهمیت هنر هنوز در جامعه ما برجسته نیست.
تئاتر فاخر به معنای تئاتر لاکچری نیست
وی در پاسخ به این سوال که آیا میتوان از فضای مجازی برای بهبود وضعیت تئاتر و اقتصاد تئاتر استفاده کرد گفت: با قطعیت نمیتوانم پاسخ این سوال را بدهم زیرا تاکنون چنین تجربهای را نداشتهایم و نمیشود در مورد موضوعی اینچنین با حدس و گمان سخن گفت. چرا که هر تئوری مبتنی بر تجربه است و باید در بوته عمل خود را نشان دهد.
می توانم بگویم در این مورد باید ارتباطات فردی وجود داشته باشد. مثلا پیش از این با آکادمی تئاتر شانگهای کار کردهایم و میدانم امروز هم میخواهند که این همکاری ادامه پیدا بکند اما مسئله این است که امروز بحرانی برای تمام کشورها پیش آمده که حوزه فرهنگ و هنر آنان را به تعلیق درآورده است.
وی افزود: یکی از اشتباهاتی که مرکز هنرهای نمایشی این بود که نتوانستند آدم شناختهشدهای مانند آقای محمد اطبایی که مسئول بینالملل مرکز بود، را نگه دارند؛ درصورتیکه پیش از این، این فرد در این حوزه برای تمام دنیا شناختهشده بود. هم فضا را میشناخت و هم ارتباطات فردی بسیار محکمی داشت (کاری که امروز اطبایی برای سینما انجام میدهد)؛ در آن دوران مراودات فرهنگی بسیاری با قسمتهای فرهنگی دنیا داشتیم که یا ما را دعوت میکردند یا ما آنها را دعوت میکردیم و این بهمثابه شناخت آنان از فرهنگ و نمایش ما بود و خلأ اطبایی در تمام این سالها در حوزه نمایش برجسته بود.
نویسنده کتاب رویکردهای نوین در خوانش و نقد آثار ایبسن با اشاره به ضرورت طبقه بندی در تئاتر تشریح کرد: طبقهبندی بدین معناست (کاری که در تمام دنیا انجامشده و میشود) است که بگویند ما ۵ طبقه و یا ۵ گروه داریم که اینها آبروی فرهنگی کشور ما محسوب میشوند؛ در نتیجه بودجه سالانه برای این گروهها در نظر گرفته می شود تا آنان در طول سال محصولاتی برجسته و فاخر تولید کنند.
یعنی بودجهای که به این گروهها داده میشود توسط تولیدات حرفهای آنان حتی به صورتی چند برابر برگردانده میشود؛ با پولهایی که از تماشاچیهای داخلی و همچنین از دعوت هایی که توسط کشورهای دیگر از این گروهها صورت میگیرد انجام میشود.
وی افزود: این گروهها و این تولیدات هم تسلط فرهنگی ما را در سطح جهانی نشان می دهد و به اقتصاد فرهنگ و هنری یاری میرسانند. بر این اساس و در طبقهبندی که از آن یاد کردم تئاتر تجربی داریم، تئاتری حرفهای هم داریم که دولت موظف است به آن کمک کند و و باید بنیادها و مراکزی باشند که به این گروهها و این رده ها کمک کنند تا هنرمند بتواند سرپای خودش بایستد.
بر این اساس دستکم باید ۵ یا ۶ گروه برجسته در ایران داشته باشیم که دولت به چشم آبروی فرهنگی به آنان نگاه کرده و از آنان درخواست کند بهترین تولیداتشان را برای ارائۀ داخلی به مردم خودمان و با هدف برجسته ساختن عناصر و المانهای فرهنگی عرضه کنند و همین که آنان را به خارج از ایران بفرستند تا این فرهنگ را برای سایر مردم و فرهنگها به تصویر بکشند.
زاهدی در انتها یادآور شد: یادمان نرود که تئاتر فاخر به معنای آنچه در هتل اسپیناس به نمایش درمیآید نیست؛ این گونه برداشت از فاخر مساوی با لاکچری بودن است که این اصلاً با مفهوم کلی تئاتر یکسان نیست. لاکچری به معنای تفریحی است اما تئاتر حرفهای تئاتری است که ایجاد فکر میکند و تمام عناصر حرفهای بازیگری، کارگردانی، نورپردازی ، صحنه و غیره را دارد.
نظر شما