به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، با تایید آغاز فرایند انتقال قدرت در آمریکا، جهان پایان دوره قلدریها و زیاده خواهیهای دونالد ترامپ را شاهد است. یکی از اصلیترین متضرران این زیاده خواهیها در سالهای اخیر مردم ایران بودهاند. شدت آسیبهای وارد شده به معیشت و اقتصاد و روان و آرامش مردم ایران طی چهار سال گذشته به اندازه ای است که رییس جمهوری بارها از این اقدام تعبیر به تروریسم اقتصادی کرده و روز چهارشنبه در جلسه هیات دولت هم از آن به عنوان جنگ تحمیلی سه ساله علیه مردم ایران یاد کرد. پایان این جنگ خواسته بحق و منطقی است و دولت جدید آمریکا اگر به شعارهای دوران رقابتهای انتخاباتی پایبند است باید کار خود را با زدودن نشانههای دوران ترامپیسم و عبرت گرفتن از آن دوران آغاز کند.
بازگشت به برجام اراده میخواهد نه مذاکره
بی ثباتی آسیبزای دولت آمریکا شاید برای جهان موضوع تازهای بود و از اتمام آن ابراز شادی کردند اما برای ایران که تجربه چهل سال تحریم و تهدید را پس از انقلاب اسلامی در حافظه دارد تغییرات کاخ سفید تنها در شرایطی قابل توجه و تامل است که با تغییراتی عملی و واقعی در سیاستها و اقدامات همراه باشد. به همین دلیل است که رییس جمهوری ایران در پی ارادهای برای نشان دادن این تغییرات از سوی رییس جمهوری آمریکاست. حجت الاسلام روحانی در این زمینه گفت: «اگر چنین ارادهای در حاکمان آینده آمریکا وجود داشته باشد، به نظر من حل مسئله بسیار آسان است. ایران و آمریکا هر دو میتوانند تصمیم بگیرند و اعلام کنند که به شرایط ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ برمیگردند. هم ما به شرایط ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ برمیگردیم، هم آمریکا به ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ برگردد. این میتواند حل بزرگی برای بسیاری از مسائل و مشکلات باشد و مسیر و شرایط را کاملاً تغییر بدهد و بعد مراحل بعدی را میشود در بخشهای مختلف ادامه داد. گره اصلی با یک اراده و تصمیم میتواند باز شود.»
«محمود واعظی» رییس دفتر رییس جمهوری هم نشانه این اراده را در بازگشت بیقید و شرط به برجام دانست و با تاکید بر اینکه باید دید در عمل چه اتفاقی میافتد، گفت: «نباید به گونهای رفتار کنیم که مذاکرات جدیدی برای برجام شروع شود، مذاکرات برجام در گذشته انجام شده و به چارچوبی رسیده و این چارچوب مراحل خود را هم در ایران و هم در کشورهای مختلف طی کرده است.» واقعیت آن است که ایران با توجه به تجربه تلخ و سنگین دوره گذشته هیچ گونه مذاکره تازهای را درباره موضوع برجام نخواهد پذیرفت و دولت بایدن برای شکستن بن بست و گره گشایی باید به حقوق مردم ایران احترام بگذارد. پروپاگاندای رسانهای و تهدید به تحریمهای بیشتر در این زمینه هم کارساز که نخواهد بود هیچ، بلکه آخرین گمانه زنیها درباره رفع چالشهای موجود را هم باطل خواهد کرد. از دیگر سو این پیام را هم برای مردم ایران و هم جهان ارسال خواهد کرد که دولت تازه آمریکا هم در مدار ترامپیسم حرکت میکند و تمایلی برای کاستن از زیاده خواهیهای خود ندارد.
آنچه ترامپ را یک دورهای کرد
ویژگیهای شخصیتی، نحوه تصمیم گیری و سیاستهای اتخاذ شده از سوی دونالد ترامپ وی را به یکی از غیرقابل اعتمادترین سیاستمداران آمریکا تبدیل کرد و دوره چهارساله مسوولیت وی فرصت مغتنمی برای مطالعه درباره انواع دانشهای بین رشته ای علم سیاست است. از روانشناسی سیاسی تا جامعه شناسی سیاسی، از روابط بین الملل تا پیمانهای محیط زیستی همه در دوره ریاست جمهوری ترامپ با تکانههای عجیبی روبرو شدند. این تکانهها به عرف و قواعد پذیرفته شده بین المللی آسیبهای جدی وارد کرد و شاید به همین دلیل است که این روزها بسیاری از کشورهای جهان از پایان کار ترامپ در کاخ سفید استقبال میکنند. عوامل داخلی و خارجی بسیاری در شکست ترامپ موثر بودند که رییس جمهوری روز چهارشنبه درباره شماری از آنها گفت: «عوامل شکست ترامپ سیاستهای غلط خارجی، سیاستهای غلط بهداشتی، اقدامات نژادپرستانه و غیرقابل اعتماد بودن وی هم برای داخل آمریکا و هم خارج این کشور است. ترامپ به موضع و حرف خود در حد ثانیهای پایبند نبود و لحظه ای بعد با توییت دیگری مسیر تازهای انتخاب میکرد. این شخص مسیر عوافریبی و پوپولیستی خود را ادامه داد و خدا را شکر این شر از سر مردم آمریکا و منطقه کوتاه شد.»
سیاستهای اشتباه در برخورد با پاندمی کرونا به اعتقاد تحلیلگران بین الملل از مهمترین دلایل شکست ترامپ و ابتلا و جان باختن بیسابقه مردم آمریکا بوده است و جهان هرگز جدال عجیب وی در استفاده از ماسک و درگیری وی با رییس سازمان بهداشت جهانی را فراموش نخواهد کرد. نادیده گرفتن موضوع حقوق بشر که دستکم در ظاهر یکی از بنیانهای سیاست داخلی و خارجی آمریکاست و حمایتهای ضمنی و علنی از پدیده نژادپرستی هم وی را به معدود روسای جمهور تک دوره ای آمریکا تبدیل کرد. بیثباتی شخصیتی ترامپ در پیمان شکنیهای بین المللی وی نمود یافت. بسیاری از توافقات و قراردادهایی که جامعه بین الملل برای دستیابی به آن ها سالها تلاش کرده بودند با تشخیصهای عجیب رییس جمهوری آمریکا نقض شدند که توافق هستهای با ایران هم یکی از آن موارد بود.
جنگ تحمیلی اقتصادی و مقاومت مردم ایران
تجربه جنگ هشت ساله صدام حسین دیکتاتور عراق علیه مردم ایران با تمام تلخیهای آن، تکیه بر توان و ظرفیت داخلی و اعتماد به مقاومت مردم را در پی داشت، این تجربه در جنگ سه ساله اقتصادی هم تکرار شد. مردم ایران از اردیبهشت ۹۷ تاکنون زیر شدیدترین تحریمهای اقتصادی قرار گرفتند و دولت با تمام دشواریهای حاصل از این تروریسم اقتصادی که قطع صادرات نفت یکی از مصادیق آن بود، توانست کشور را اداره کند و رویای تیم B را در فروپاشی جمهوری اسلامی به کابوس تبدیل کند. کابوسی که تاکنون طراحان اصلی این رویا را دستکم در ظاهر و تا چهارسال از کاخ سفید دور کرده است. برای درک بهتر شرایط کشور برخی آمار آماده در سخنان روز چهارشنبه رییس جمهوری قابل استناد است. روحانی در مقایسه سالهای پیش از شروع تحریم تصریح کرد: «رشد تولید ناخالص ملی ما در متوسط ۴۱ سال، یک و نیم است. اما در سه سال ۹۴، ۹۵ و ۹۶ رشد اقتصادی ما به طور متوسط۴.۷ درصد بوده است. یعنی رشد اقتصادی به طور متوسط بیش از سه برابر شده است. صادرات غیر نفتی در ۴۱ سال گذشته به طور متوسط ۱۰ میلیارد دلار بود که در این سه سال به طور متوسط به بیش از ۳۰ میلیارد دلار رسیده است یعنی بیش از سه برابر متوسط ۴۱ سال بوده است.» روحانی امروز همچنین آمار تورم و دیگر شاخصههای اقتصادی را مورد بررسی قرار و اگر هجمههای رسانهای اجازه دهد در نگاهی منصفانه میتوان تلاشهای دولت را برای ایجاد چنین آمارهایی به وضوح دید اما این به معنای انکار کاستیهای موجود در کشور و دشواری شرایط زندگی برای مردم نیست که دولت در سه سال گذشته بارها به این کاستیها معترف بوده و از مردم عذرخواه. جنگ اقتصادی ترامپ و شرکا علیه ایران با توجه به گمانه زنیهای موجود و با درصد بالایی از احتمال با روی کار آمدن جوبایدن در کاخ سفید کمرنگ تر خواهد شد اما پیروز این جنگ سه ساله مانند جنگ هشت ساله مردم ایران و عامل پیروزی مقاومت و صبوری آنها بوده است.
نظر شما