۳۰ آذر ۱۳۹۹، ۱۵:۳۴
کد خبرنگار: 3123
کد خبر: 84150223
T T
۱ نفر

برچسب‌ها

شب چله در آیینه اقوام خراسان شمالی

۳۰ آذر ۱۳۹۹، ۱۵:۳۴
کد خبر: 84150223
 شب چله در آیینه اقوام خراسان شمالی

بجنورد- ایرنا- یلدا آیینی به جا مانده از تاریخ کهن ایران است که در همه جای کشور عمومیت دارد اما این آیین در بین اقوام خراسان شمالی، گنجینه فرهنگ‌ها، برگرفته از نوع زندگی آنان و متاثر از برخی خرده فرهنگ‌های ساکنان این خطه است.

اولین شب زمستان وقتی ننه سرما در خانه ها را می زد تا نوید آمدن برف حیاتبخش را بدهد و از تولد دوباره خورشید سخن بگوید، آن زمان که مردم در تدارک هیزم بودند تا کرسی ها را رو به راه کنند و در اجاق ها آتش بیفروزند، همه در خانه بزرگان خانواده گرد می آمدند تا غلبه نور بر تاریکی را جشن بگیرند و تاریکی شب های بلند پاییز را با نخستین انوار روز پشت سر گذارده و به سوی بهار بروند.

جشن شب چله یا یلدا که آیینی به جا مانده از هزاران سال قبل است در خانه بزرگان خانواده ها جشن گرفته می شد و در شمال خراسان اگر در آخرین روزهای پاییز زیبا به خانه های بزرگان سر می زدی می دیدی که هر یک از افراد خانواده در تدارک جشن چله است.

میوه هایی که از تابستان آونگ و به نخ کشیده شده بود تا برای این شب حفظ شود از تاریکی پستوی انبارها و مطبخ ها خارج و گوشت گوسفندان پرواری قورمه می شد تا در این شب استفاده شود.

تخم هندوانه و خربزه که از تابستان جمع شده بود همراه با مغز دانه های بادام و زردآلو بو داده می شد، گردو و کشمش آماده و نخودچی در کنار آن ها میوه های خشک شده زردآلو، هلو، آلو و لوشی خشک شده در سینی های بزرگ مسی چیده می شد تا آخرین روز پاییز برسد و شب چله جشن گرفته شود.

خلاصه این که اقوام ساکن در شمال خراسان آنروز و خراسان شمالی امروزی،  هر چه در تابستان کشته بودند بر سر خوان شب چله می گذاشتند تا این شب های بلند را با انوار نخستین روز زمستان پیوند دهند.

کُلش دیشده قش دیشده

یک پژوهشگر فرهنگ عامه در مورد آیین های یلدایی خراسان شمالی می گوید: با پایان یافتن کار دِرو در مزارع، این مَثَل ترکی که اشاره‌ای به آغاز سرما است، دوباره بر سر زبان‌ها می‌افتاد که «کُلَش دیشدِه، قِش دیشدِه» یعنی تا کلش افتاد، زمستان افتاد.

  «کلش همان قسمت خشن و درشت ساقه و برگهای گندم و جو و امثال آن است که پس از درو در زمین می ماند».

احسان حصاری مقدم می افزاید: کاربرد ضرب‌المثل کُلَش دیشدِه، قِش دیشدِه، هشداری بود برای عاقبت اندیشی که «قَرَه قِش» یا همان زمستان سرد و سیاه در راه است، زیرا تهیه‌ آذوقه و سوخت برای فصل زمستان، از جمله دغدغه‌های خانواده ها و پدران بود.

وی می افزاید: با وزش نخستین بادهای پاییزی کاروان هیزم فروشان از جنگل‌های سالوک و روستای چاربید، به سمت شهر سرازیر می‌شد تا هیمه اجاق های خانواده ها را تامین کند.

وی می گوید: آن روزها کم بودند بجنوردی هایی که خانه هایشان از خوشه‌های انگور کلاه‌داری و آلموت(گلابی) که از تیرهای چوبی سقف خانه‌ها آونگ شده و یا چغندری که در دل خاک پنهان می کردند، بی نصیب باشد تا به میمنت شب چله برای خوردن آماده شود.

وی خاطرنشان می کند: چله که فرا می رسید میوه ها بر سینی های مسی چیده می شد و کدو و زردک و چغندر هم در دیگ مسی، روی اجاق و یا آتش تنور پخته می شد و همه در زیر کرسی می‌نشستند تا از بلندترین شب سال عبور کنند.

وی می گوید: روی کرسی پر می شد از میوه هایی مانند سیب و گلابی و انار، کشمش و دانه زردآلو و انواع قیسی و هر آن چه که در توان خانواده ها بود.

حصاری مقدم از نخود، کشمش، توت‌خشک، تخمه‌ کدو، برگه‌ زردآلو، مغز گردو، سنجد، گندم بوداده (قورقَه) مغزِ دانه زردآلو (دَنَه شُور) حلواکنجدی محلی و حلوا باشیره‌ انگور یاد می کند که برای این شب آماده می شد و می افزاید: این خوراکی ها داخل مجمعه‌ای مسی به روی کرسی می‌آمد و خوردن غذاهایی هم‌چون، قووِرمَه، ماشلِه‌شولَه، مَستووَه و قاب‌لِه یا قابْلی از مرسوم‌ترین غذاهای آن زمان بود و البته این غذاها با صدای بزرگانی که در زیر نور چراغ موشی، فانوس و یا لَمپای روی کرسی، شاهنامه و قصه حسین‌کُرد شبستری و یا امیرارسلان نامدار را می‌خواندند، خوشمزه تر هم می شد.

وی به یکی از برجسته ترین آیین های شب چله اشاره کرده و می گوید: بردن هدیه برای نوعروسان از برجسته ترین آیین های شب چله بود که به آن «چِلِّه لِق» یا همان چله‌ای می گفتند که شامل هدایایی مانند پوشاک و مواد غذایی متنوع بود که با نواختن دایره و رقص و آواز همراه بود.

چله بزرگ

در نگاه قدیمی ترها  زمستان به دو چله بزرگ و کوچک تقسیم می‌شد، چله بزرگ از اول دی ماه تا دهم بهمن ماه طول می کشید و  دهم بهمن به بعد نیز چله کوچک شمرده می شد.

به باور یکی از سالمندان بجنوردی، در شب چله، حتما برف می بارید اما نه اکنون بلکه در دهه های قبل و محال بود روزهای انتهای پاییز به ویژه آخرین شب های پاییزی با برف همراه نباشد.

محمد سلیمانیان می افزاید: در روزهای آخر پاییز تنقلاتی که خانواده ها تهیه کرده بودند مانند انواع میوه های خشک، و آنچه آونگ کرده بودند و همچنین تنقلاتی مانند مخلوط مغز گردو، بادام، کنجد مخلوط در شیره انگور که به آن ترخان هم می گفتند، از پستوها درآمده و سفره یلدا را رنگین می کرد.  

شعر و شاهنامه

وی می افزاید: در مناطق تات نشین و جلگه سنخواست، مردم در ایام چله کوچک و بزرگ به جمع آوری بوته های بیابانی و هیزم می پرداختند و آتش می افروختند و مردمان این خطه همچنین چوب‌هایی را که با نخ و پارچه مزین شده بود، به نفت آغشته کرده و به نشانه شادی، نشاط و سرور به آسمان پرتاب می‌کردند.

وی از خواندن ترانه های دنباله دار بومی، با مضامین عاشقانه یا امید و صمیمیت نیز یاد می کند و می گوید:  نقالی خوانی در کنار بهره مندی از هنرمندی نوازندگان و بخشی ها بیشتر در میان کردها مرسوم بود.

اهالی هر روستا به تناسب محصولاتی که داشتند و آنچه کاشته بودند تنقلات مخصوص این شب را ذخیره می کردند.

وی می افزاید: تات ها عقیده داشتند که باید در این شب، چراغ خانه‌های خود را تا صبح روشن نگه دارند و با جمع شدن دور کرسی در منازل بزرگان قوم، شب را به صبح پیوند بزدند.

ترکمن ها و تهیه واخ آرماخ

وی می افزاید: ترکمن‌ها نیز در کنار سایر مراسم، انواع و اقسام خربزه و دانه آن را برای این شب تهیه می‌کردند که یکی از آنها «واخ آرمان» نام داشت و در کنار آن از کدوی تکله قوز که در دورترین روستای استان خراسان شمالی با همین نام و در نقطه صفر مرزی برداشت می‌شد، بهره می‌بردند. این کدو نزد ترکمنان معروف ترین نوع کدو در استان های خراسان شمالی و گلستان است.

کارشناس میراث معنوی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان شمالی در مورد مراسم  شب چله این استان می گوید:  این گونه نیست که مراسم و آیین های شب چله در هر نقطه کشور با نقطه دیگر متفاوت باشد و تقریبا در تمام نقاط به ویژه در خراسان قدیم آیین های مشترکی را در بین اقوام می توانستی ببینی.

علی حسن پناه می افزاید: اگرچه پرونده یلدا ثبت ملی شده است اما این آیین ایرانی در ۸ کشور جهان مشترک است.

شب چلگی عروسان

وی خاطرنشان می کند: یلدا آیینی ایرانی است و این فرهنگ با خرده فرهنگ هایی از گوشه و کنار آمیخته شده اما برجسته ترین آیین این شب در بین اقوام خراسان شمالی، بردن شب چلگی برای عروس است که کرمانج ها و ترک ها آن را با قوت برگزار می کنند.

وی یکی از غذاهای ویژه اقوام ترک خراسان در این شب را پخت قابلی دانسته و می افزاید: کرمانج ها و ترکمن های این استان غذایی به نام قورمه می خورند که روش پخت آن ویژه و خاص است.

وی با بیان این که در شب یلدا باید از خوردنی هایی که به لحظ هویتی مربوط به منطقه خود ماست استفاده شود می گوید: گردو، نخود کشمش، ترخان، شیره انگور و گندم بوداده و سیب و گلابی، چغندر، لبو و شلغم از خوردنی های مرسوم است اما این روزها برخی خوردنی ها وارد سفره های مردم شده که با هویت آیین های یلدایی منافات دارد.

وی می افزاید: کرسی یکی از وسایل گرمایشی قدیم بود که اکنون نیز بعضا در چیدمان سفره شب یلدا از آن استفاده می شود اما با سماوری که به آن اضافه شده در حالی که در سنوات گذشته هیچگاه برروی کرسی سماور نمی گذاشتند.

وی با بیان اینکه در حافظه تاریخی منطقه هندوانه در سفره شب چله نیست، می افزاید: افزودن و یا کاستن از برخی ملزومات و مفاهیم در آیین های مختلف، بر آن آیین اثر منفی دارد و باید شکل هر آیینی جدای از سلیقه مندی هایی که به اصل آن ضربه وارد می کند، حفظ شود.

وی با نام بردن از شاخص ترین مراسم این شب در خراسان شمالی و در میان اقوام ساکن آن ادامه می دهد: بردن هدیه برای نوعروسان به همان شکل قدیم باید تقویت شود زیرا در پشت آن فلسفه ای وجود داشت مبنی براین که پس از مراسم نامزدی خانوده داماد عروس را از خود می دانستند و برای اینکه این نشان دهند عروس اکنون دیگر عضوی از خانواده آن هاست پوشاک و مواد غذایی را در سینی های مسی قرار داده و با ساز و آواز به در خانه عروس می بردند.

وی می افزاید: آنچه امروز از افزودنی های بعضا مربوط و نامربوط به این آیین افزوده شده، نشان دهنده چشم و هم چشمی در بین مردم است نه احیا و زنده نگه داشتن رسوم این شب که گاه اصل و ماهیت این رسم را زیر سوال می برد.

خراسان شمالی ۸۶۳ هزار نفر جمعیت دارد.

در این استان اقوام کرد، ترک، تات و ترکمن در کنار هم زندگی می کنند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha