به گزارش ایرنا، طی چهار سال دوره ریاست جمهوری ترامپ، سیاست خارچی آمریکا با فرار و نشیب ها و چالش های گسترده ای روبه رو بود که با عدم موفقیت در حوزه های مختلف چالش های گسترده ای را برای جهان ایجاد کرد.
سیاست خارجی ترامپ با سیاست فشار حداکثری در آمریکای شمالی آغاز شد و پس از خاورمیانه و ایران به چین رسید. درک دولت ترامپ و کارگزاران سیاست خارجی این کشور بر این مبنا بود که با فشارهای همه جانبه می توان بیشترین منافع را از میان بده بستان های سیاسی به دست آورد.
ترامپ اگرچه توانست در حوزه آمریکای شمالی (نفتا) با توافقی جدید با کانادا و مکزیک تاحدودی سیاست خارجی خود را بر این کشورها تحیمل کند اما سیاست فشار بر اروپا، چین و ایران عملا با شکست روبه رو شد. پیگیری جنگ تجاری با اتحادیه اروپا و فشار بر متحدان اروپایی ناتو جهت افزایش هزینه های نظامی باعث شد تا به گفته خود مقامات اروپایی شکافی عمیق در مناسبات فرا آتلانتیکی ایجاد شود.
ترامپ در دوران ریاست جمهوری خود از ۲۲ سازمان و توافقنامه بین المللی یا دوجانبه خارج شد از جمله این سازمانها و توافقنامه ها می توان به سازمان یونسکو و توافق بین المللی اقلیمی پاریس درباره آب و هوا اشاره کرد و آخرین سازمانی که او از آن خارج شد، سازمان جهانی بهداشت است که وی پس از وارد کردن اتهاماتی به آن مبنی بر عملکرد نادرست در قبال کرونا، مراتب خروج آمریکا از این سازمان را اعلام کرد.
در مجموع شکاف در دو سوی اقیانوس اطلس در دولت ترامپ به طور قابل ملاحظهای به دلایل مختلفی از اختلاف در برجام گرفته تا بازتعریف ناتو و روابط دوجانبه تعمیق یافت، تا جایی که سران بروکسل تصمیم به جداسازی راه خود از آمریکا حتی در مسائل سیاسی- امنیتی گرفتند.
زمانی برای استقلال اروپایی ها
مناسبات ایالات متحده و آمریکا در چهار سال اخیر به حدی رو به وخامت گذاشته که یک شروع مجدد برای حفاظت از منافع هر دو طرف ضروری به نظر می رسد. در روزهای پایانی سال 2020 روابط نزدیک اروپا و آمریکا پس از پایان جنگ «دنیای غرب قدیم» که علاوه بر گسترش ناتو با گسترش اتحادیه اروپا در سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۷ ، ۱۰ شریک اروپای شرقی نیز به آن اضافه شدند، به کمترین حد خود رسیده و ادامه یافتن آن برای واشنگتن و اکثر دولتهای اروپا یک کابوس واقعی به شمار می رود.
اما در میان همه سر و صداهای پوپولیستی که ترامپ از ژانویه ۲۰۱۷ به راه انداخت و طی آن علاوه بر این که همکاری چند ملیتی و سازمان های بین المللی را شکست یا از طریق امتناع از همکاری، به آنها آسیب رساند ، یک واقعیت اغلب نادیده گرفته می شد: بیگانگی دو سوی اقیانوس اطلس که از سالها قبل آغاز شده، برای مدت طولانی تری ادامه می یابد. حتی با حضور «جو بایدن» تجدید حیات مناسبات بروکسل-واشنگتن دشوار خواهد بود.
ترامپ با اعلام 'دشمن اول اروپا' و تهدیدهای مداوم به تحریم های اقتصادی ، همانطور که چین را نیز متاثر کرد ، با استراتژی 'اول آمریکا' چند درگیری دیگر به این موارد اضافه کرد. وی همچنین متمایل به روسیه شد که اتحادیه اروپا از زمان بحران اوکراین در اوایل سال ۲۰۱۴ علیه این کشور تحریم کرده است.
در حقیقت کشورهای اروپایی به این فکر افتادند که موضوع صرفا دونالد ترامپ و نگاه او به مناسبات جهانی نیست و در آینده هم این امکان وجود دارد که افرادی با نگاهی مشابه در امریکا به قدرت برسند. به همین دلیل این تفکر شکل گرفت که اروپا باید به تقویت ساختارهای درونی خود بیندیشد و تلاش کند تا از سطح اتکا به امریکا بکاهد. با پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری امریکا و وعدههای رییسجمهور منتخب این کشور مبنی بر بازگشت به چندجانبهگرایی و تقویت همکاری با متحدان اروپایی انتظار این است که فاصله میان دو سوی آتلانتیک مجددا کاهش یابد.
از جمله وعدههای جو بایدن بازگشت به توافق آب و هوایی پاریس و بازگشت به توافق هستهای ایران است که هر دوی اینها موضوعاتی مهم برای اروپا به حساب میآید و میتواند در راستای بهبود روابط موثر باشد. بهطور کلی پیشبینی این است که با روی کار آمدن دولت جدید در امریکا، به مرور زمان شکاف ایجاد شده میان اروپا و ایالات متحده در دوره ریاستجمهوری ترامپ ترمیم شود اما این ترمیم به هیچوجه به معنای بازگشت روابط به دوره پیشا ترامپ نیست.
رفتارهای دولت کنونی امریکا ایدهای را در ذهن اروپاییها و اندیشمندان قاره سبز به وجود آورد که ممکن است به هر دلیلی ایالات متحده تصمیم بگیرد سطح همکاریها با اروپا را کاهش دهد و در نتیجه نیاز است که کشورهای اروپایی طرحی نو در راستای اتکا به خود در اندازند. از جمله ابتکارهایی که ممکن است اروپا به سوی اجرای آن گام بردارد، پایهگذاری نهادهایی با محوریت کشورهای اروپایی است که در مواقع لزوم بتوانند از امنیت، اقتصاد و منافع اروپا محافظت کند.
شاید این ایده در سالهای ابتدایی دولت آقای جو بایدن بروز و ظهوری نداشته باشد اما تجربه دوران ترامپ باعث میشود که کشورهای اروپایی در رابطه با امریکا محافظهکارانهتر عمل کنند و این نکته را مدنظر داشته باشند که برای همیشه نمیتوان روی ایالات متحده و حمایتهایش حساب کرد. همین امر باعث شد به مرور ایدههای استقلالخواهی در اروپا گسترش یابد و کشورهای اروپایی بهطور جدی به کاهش اتکا به آمریکا بیاندیشند.
اختلافات اساسی در تداوم همکاری با ناتو
رییسجمهوری آمریکا با تضعیف چندجانبهگرایی و هدف قرار دادن نهادهای بینالمللی، باعث شد سیاستهای اروپا از امریکای ترامپ فاصله بگیرد. اروپا چندجانبهگرایی را که حاصل باز تعریف نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم بود عاملی برای وحدت دو سوی آتلانتیک و ابزاری برای کسب منافع دراز مدت برای بلوک غرب میدید و عقیده داشت رفتارهای ترامپ به این وحدت و منافع آسیب میرساند. ترامپ اما دیدگاه دیگری داشت. او با اصرار بر سیاستهای یکجانبهگرایانه، شکاف میان اروپا و امریکا را بیشتر کرد و باعث شد که متحدان اروپایی به فکر کاهش اتکا به آمریکا بیفتند. نشانههای این میل به استقلال خیلی زود نمایان شد.
این واقعیت های ناخوشایند نقطه آغاز قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ ایالات متحده بود. در این میان زمزمه های استقلال از درون پیمان نظامی ناتو بلند شد. از منظر بین المللی ناتو و اتحادیه اروپا دو روی یک سکه هستند. آنها از دوران پس از جنگ سازمانهای جدا نشدنی بلکه کاملاً مستقلی بوده اند؛ یکی به عنوان موتور اقتصادی ، دیگری به عنوان پیمان نظامی. اما برای یک دهه ، از آنجا که اتحادیه اروپا به دلیل بحران ها و جنگ های زیادی در 'کمربند آتش' از لیبی ، سوریه ، ترکیه ، اوکراین تا بلاروس به دلیل سیاست های امنیتی به چالش کشیده شده است ، مرزها محو شده و سیاست ناتو نقش مهمی را برای اتحادیه اروپا بازی کرده است. از این رو اتحادیه اروپا می خواهد سیاست نظامی خود را توسعه دهد.
این یک معامله انجام شده است و تحت عنوان تقویت 'ستون اروپا' در ناتو ، یعنی بودجه بیشتر برای هزینه های نظامی انجام می شود. یافتن راه حل برای این معامله یکی از بزرگترین وظایف پیش روی اروپا و رئیس جمهوری جدید ایالات متحده خواهد بود. بایدن اروپایی های متحد را به عنوان شرکای ناتو می خواهد، اما ترامپ می خواست آنها را بیشتر تقسیم کند. او کشورهای اتحادیه اروپا را به دوستان و دشمن تقسیم و روابط خود را با دولت های راستگرا تقویت کرد.
در هر صورت، اروپایی ها در دوره جدید مناسبات خود، مجبور می شوند راهشان را از آمریکا رها کنند. «استفان لنه» متخصص اتحادیه اروپا و امنیت از اندیشکده کارنگی پیش بینی می کند که دیگر بازگشتی به روابط سنتی دو سوی اقیانوس اطلس نخواهد بود. این کاملاً منطبق با تصویری است که اتحادیه اروپا از نقش آتی خود در جهان دارد. «اورسولا فون در لاین» این رویه را در برنامه کمیسیون اتحادیه اروپا می بیند. این یک واقعیت است که اتحادیه اروپا ، در کنار ایالات متحده آمریکا و چین به عنوان یک طراح جهانی باید وزنه بسیار قوی تری نسبت به قبل ایجاد کند.
نظریه غالب در بین مقامات بروکسل این است که اروپایی ها باید ادعای خود در زمینه رهبری در سیاست های آب و هوایی ، انتقال انرژی ، حفاظت از محیط زیست و تغییرات دیجیتالی را داشته و از آن دفاع کنند. هر چند این امر مغایر با مشارکت نزدیک و همکاری با ایالات متحده نیست ، اما به معنای کار سخت و در بعضی موارد نیز مخالفت با منافع ایالات متحده خواهد بود.
با چنین پیش زمینه ای، در اتحادیه اروپا موضوع ارتش اروپایی مطرح شده و کشورهای آلمان و فرانسه در پی بروز برخی اختلافات با ناتو از ضرورت اصلاح برخی ساختارها در راستای اتکای بیشتر اروپا به خود برای تأمین امنیت سخن گفته اند. یکی از مواردی که در میان مدت ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد همکاری کشورهای اروپایی و امریکا در چارچوب ماموریت های نظامی ناتو است و احتمال جدایی اروپاییها از ناتو در آینده دور از ذهن نیست. این مسئله نشان می دهد که دونالد ترامپ و سیاستهای او در قبال اروپا و نهادهای بینالمللی ضربهای جبرانناپذیر به مناسبات جهانی امریکا وارد آورده و این آسیب به اندازهای است که دولت بایدن شاید دیگر قادر به ترمیم کامل آن نباشد.
گسترش جنگ تجاری دو سوی آتلانتیک
ترامپ از نخستین سالهای حضور خود در کاخ سفید با مطرح کردن اعمال تعرفه های گمرکی جدید با شرکای تجاری آمریکا، جنگی جدید را آغاز کرد. طی چهار سال گذشته زیان های این جنگ تجاری آمریکا با کشورهای دیگر بویژه چین و اتحادیه اروپا، از صدها میلیارد دلار نیز فراتر رفته و تلاشها برای فروکش کردن آن به دلیل سیاستهای یکجانبهگرایانه ترامپ نتیجهای نداشته است.
طبق اعلام بانک جهانی، از جمله پیامدهای تداوم جنگهای تجاری در جهان، کاهش و تعویق سرمایهگذاریها و در نتیجه افت رشد اقتصادی است. از این رو طرف های اروپایی با اقدامات متقابل و نیز دل بستن به مذاکره با دولت جدید آمریکا، به دنبال چاره جویی برای جلوگیری از زیان های بیشتر هستند. آنها می دانند که با جو بایدن و دولت او ، لحن بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا قطعاً دوستانه تر ، معتبرتر و از نظر دیپلماتیک درست تر خواهد شد.
بایدن اروپا و بسیاری از سیاستمداران قاره سبز را از همان اوایل فعالیت در سیاست، می شناسد. مطمئناً او سیاست توئیتری ترامپ را ادامه نخواهد داد ، بلکه گفتگو را پرورش می دهد و دوباره روی چندجانبه گرایی تمرکز می کند. با فرض بر این که بایدن نیز بیشتر به همکاری و نه به تقابل می اندیشد، اروپایی ها امیدوار به بهبود و پیشرفت در مناسبات آسیب دیده دو سوی آتلانتیک هستند.
اما آیا این تمایل دو جانبه برای بهبود مناسبات به این معنی است که سیاست های کلی آمریکا در قبال منافعش تغییر می کند؟ پاسخ این سوال را اروپایی ها دیرزمانی است که دریافت کرده اند و به خوبی می دانند روندی که حتی پیش از ترامپ شروع شده و با او شدت گرفته، با بایدن متوقف نخواهد شد. یکی از این مسائل الزام اعضای ناتو به پرداخت هزینه های دفاعی بیشتر برای ماموریتهای این پیمان نظامی است. زیرا دموکرات های آمریکایی حتی بیشتر از جمهوری خواهان ترامپ تمایل به حمایت گرایی دارند.
از این گذشته تجارت خارجی ایالات متحده در سال گذشته شامل ۳۸۴ میلیارد دلار صادرات اتحادیه اروپا به این کشور و حدود ۱۵۲ میلیارد دلار واردات از اتحادیه اروپا بوده که نشانگر تراز منفی ۲۳۲ میلیارد دلاری است. حل این مشکل حتی به شکل دوستانه، چالشی بزرگ برای ریاست جمهوری جو بایدن نیز خواهد بود و مطمئناً یک جنگ سخت نیز هر چند بدون تهدید و خصومت در پیش است. اروپایی ها و به خصوص آلمانی ها مدت هاست می دانند که مسئولیت بیشتری باید در برنامه های امنیتی و دفاعی ناتو بپذیرند و آن را نه فقط به صورت لفظی بلکه در واقعیت نیز باید نشان دهند. در دوره اوباما آلمان صریحاً توافق کرد که ۲٪ از تولید ناخالص داخلی خود را تا سال ۲۰۲۴ به ناتو کمک کند اما این میزان در سال جاری میلادی به سختی با رقم ۱.۶٪ حاصل خواهد شد.
با چنین درکی از واقعیت است که اروپا به جنگ تجاری که از زمان ترامپ آغاز شده ادامه می دهد و دقیقا پس از اعلام پیروزی بایدن، پیامی روشن را به دولتمردان جدید آمریکایی می دهد: اروپا به دنبال یافتن جایگاه مجدد خود در مناسبات جهانی، بدون حساب کردن روی قدرت آمریکا است. به این ترتیب شور و شوق انتخاب بایدن به عنوان چهل و ششمین رئیس جمهوری ایالات متحده هنوز در آلمان و اروپا کمرنگ نشده بود که کمیسیون اروپا تیرهای زهرآگین خود را به سمت آمریکا پرتاب کرد. با تصمیم این کمیسیون از این پس، اروپایی ها یارانه های دولتی برای شرکت های هواپیمایی ایرباس و بوئینگ را متوقف و ۴ میلیارد دلار تعرفه از کالاهای ایالات متحده دریافت می کنند. هدف آنها این است که صادرات هواپیما، تجهیزات ساختمانی، میوه و دیگر فراورده های آن که در بازار اتحادیه اروپا فروخته می شود ، گران شود.
تشدید اختلافات بین مقامات اروپا و ترامپ
علاوه بر زمینه های مختلف بروز اختلاف بین آمریکا و اروپا، سیاست های پوپولیسیتی ترامپ به طور اخص به مذاق بسیاری از رهبران اتحادیه اروپا خوش نیامده است. آنها به واسطه تجربیات دردناکی که از سیاستمداران پوپولیست و عوامفریب دارند، از روی کار آمدن چنین سیاستمدارانی در اروپا و در جهان واهمه دارند. اوایل خرداد ماه «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان با اشاره به این موضوع گفت اروپا و سایر نقاط جهان در حال تصرف از سوی نیروهای تاریکی است. منظور مرکل از این نیروها جریان های راستگرا و پوپولیست بود که به گفته وی در حال فتح خاکریزهای سیاست هستند. او به گذشته تاریخی آلمان اشاره کرد و و هشدار داد که اروپایی ها بهخاطر این سابقه باید بیشتر از دیگر نقاط جهان هوشیار باشند.
اشاره صدراعظم آلمان در ظاهر به قدرت گرفتن نیروهای راست افراطی در کشورهای مختلف اروپایی بود اما این در حالی است که دولت ترامپ علاوه بر این رنگ و بوی پوپولیستی داشت، یکی از اصلی ترین حامیان این دولتها به شمار می رفت. نتایج انتخابات پارلمان اروپا به این نگرانی دامن زد چرا که طی آن دو بلوک بزرگ و پیش از این قدرتمند راست و چپ میانه اکثریتشان تضعیف شدند.
بر کسی پوشیده نیست که دولت ترامپ فقط در یک دوره با اظهارات جنجالی، اقدامات پوپولیستی، نقض توافق نامهها میراثی شوم بر جا گذاشته است. ریاست جمهوری ترامپ ترکیبی از افراط، اطلاعات غلط، نظریههای توطئه، خشونت کلامی و نمادین بود. در عرصه داخلی نیز میراث ترامپ برای آمریکا تحقیر دموکراسی بود، همان گونه که در میانه انتخابات نظام انتخاباتی در آمریکا را متهم به تقلب و فساد کرد، در عین حال ادعای پیروزی در انتخابات را مطرح کرد و سپس خواستار توقف شمارش آراء شد.
این نخستین باری نبود که یک رهبر اروپایی به مخالفت علنی با ترامپ برمی خاست. صدراعظم آلمان اواخیر تیر ماه از دیدگاه های «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا در مورد چهار نماینده زن کنگره انتقاد کرد و گفت که این نقطه نظرات، مغایر با چیزی است که وی «قدرت آمریکا» تلقی می کند. مرکل در یک کنفرانس خبری گفت: افرادی با تابعیت های مختلف به قدرت مردم آمریکا کمک کرده اند، از این رو این سخنان و اظهارنظرهای ترامپ با برداشت من از قدرت آمریکا، بسیار مغایر است.
مرکل ضمن فاصله گرفتن از دیدگاه ترامپ در مورد نمایندگان زن کنگره آمریکا افزود: با سه نماینده زنی که مورد حمله لفظی قرار گرفته اند، احساس همبستگی می کنم. رئیس جمهوری آمریکا در توییت ها و سخنانی «الکساندریا اوکاسیو کورتز»، «ایلهان عمر»، «آیانا پریسلی» و «رشیده طلیب» نمایندگان زن رنگینپوست کنگره آمریکا را مورد انتقاد شدید قرار داده و گفته بود که این افراد اگر آمریکا را دوست ندارند، به کشورهای خود بازگردند.
این انتقادها موجب گسترش اختلافات سیاسی بین آمریکا و دولت های اروپایی شد. یک ماه بعد رئیس جمهوری آمریکا با انتقاد شدید از اتحادیه اروپا در یک کنفرانس دانشجویی در آمریکا گفت: آنها در تجارت ما را فریب می دهند و ما از آنها با استفاده از قدرت نظامی خود محافظت می کنیم.
ترامپ در جمع حاضران در نشست موسوم به «کنفرانس آمریکا نقطه عطف» گفت: اتحادیه اروپا شکل گرفت تا ما را از لحاظ اقتصادی شکست بدهد و ما با این وجود از طریق سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) از آنها محافظت می کنیم. وی اتحادیه اروپا را به نپرداختن سهم خود به دلیل محافظتی که از آمریکا دریافت می کنند، متهم کرد و گفت از اینکه در مقایسه با روسای جمهور سلف خود آنها را وادار کرده یکصد میلیون دلار از سهم خود را بپردازند به خود می بالد.
رئیس جمهوری آمریکا همچنین گفت: اتحادیه اروپا موانع تجاری دارد که ورود برخی گروه های خاص از جمله کشاورزان را برای ورود به آن منع می کند. ترامپ بویژه از آلمان نام برد و این کشور را «بزرگترین متخلف» توصیف کرد. وی همچنین از آلمان به دلیل هزینه کمتر در بخش های دفاعی و ناتوانی در تحقق اهداف تعیین شده ناتو برای اختصاص دو درصد از بودجه خود برای اهداف دفاعی بشدت انتقاد کرد.
شکست فعال سازی مکانیسم ماشه و انزوای آمریکا در شورای امنیت
«مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا بامداد روز یکشنبه ۳۰ شهریور با انتشار بیانیهای بازگشت همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را اعلام کرد و مدعی شد که این به معنای فعال شدن «مکانیسم ماشه» و فعال شدن مجدد تحریمهایی است که به دنبال توافق هستهای تعلیق شده بودند. با این وجود اکثریت قریب به اتفاق اعضای شورای امنیت سازمان ملل از جمله سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان در نامهای به شورای امنیت سازمان ملل متحد تأکید کردند که تلاش آمریکا برای بازگرداندن تحریمها فاقد تأثیر قانونی است و تعلیق تحریمها پس از ۲۰ سپتامبر (۳۰ شهریور) نیز ادامه خواهد یافت.
کاخ سفید که می خواست از هر ابزار و تریبونی برای تمدید موقتی یا دایمی کردن تحریم تسلیحاتی ایران بهره ببرد، در ماههای منتهی به پاییز، اجماع در شورای امنیت علیه ایران را هدف گذاری کرد به امید آنکه مکانیسم ماشه را فعال کند؛ مکانیسمی که مرحله نهایی سازوکار حل اختلاف و بازگرداننده همه تحریمهای بینالمللی علیه ایران است. برخلاف دیدگاه جهانی، مقامات آمریکا در صدد آن برآمدند که برای اجماعسازی و فعال سازی سازوکار ماشه، قوانین را به نفع خود تفسیر کنند. استناد آمریکا به بندهای ۱۱ و ۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل بود که بر اساس آن هریک از «طرفهای شرکتکننده در برجام» حق دارند در صورت اجرایی نشدن تعهدات از سوی طرف مقابل این مکانیسم را فعال سازند.
بر پایه مفاد توافق هستهای و قطعنامه شورای امنیت، سازوکار ماشه زمانی میتواند به اجرا در آید که ایران مرتکب تخلفی در این سند حقوقی شود؛ حال آنکه جمهوری اسلامی ایران تاکنون توافق را نقض نکردهاست. گامهای فرابرجامی ایران نیز یک سال پس از خروج ترامپ از توافق به صورت گام به گام و ضمن اطلاعرسانی به آژانس بینالمللی انرژی اتمی صورت گرفتهاست. علاوه بر این، جمهوری اسلامی ایران تاکید دارد در صورت بازگشت همه اعضا به برجام و تامین منافع خود، همه تعهدات را بار دیگر اجرا میکند.
افزون بر موضوع تعهدپذیری ایران، استدلال تهران و دیگر اعضای شورای امنیت آن بود که ترامپ در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از برجام خارج ساخت و از آن زمان تاکنون دیگر به عنوان عضو «مشارکتکننده» در توافق شناخته نمیشود. در همین راستا سران تروئیکای اروپا شامل انگلیس، فرانسه و آلمان و همچنین شخص «جوزف بورل» مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا همواره از تریبونهای مختلف به صراحت تاکید کردند که آمریکا به لحاظ قانونی حق فعال کردن مکانیسم ماشه را ندارد و با خروج از برجام دیگر به عنوان بازیگری ذینفع شناخته نمیشود.
در این میان نکته مهم این بود که با وجود افزایش دامنه تنش میان ایران وآمریکا در دو سال اخیر، بازهم ایران از هر گونه اقدام جنجال آفرین پرهیز کرد. این موضوع سبب شد که دیگر طرفهای توافق هستهای به ویژه در شورای امنیت سازمان ملل در کنار ایران باقی بمانند. کارامدی این سیاست ایران در نشست شورای امنیت خود را نشان داد. در آن هنگام آمریکا پیشنویس قطعنامهای را با هدف تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران به شورای امنیت ارائه کرد اما واشنگتن نتوانست دیگر کشورها را با طرح خود همراه کند و روسیه و چین با این طرح مخالف کردند.
۱۳ عضو دیگر شورای امنیت از جمله کشورهای اروپایی با طرح آمریکا موافقت نکردند و این موضوع به سود ایران تمام شد. پس از آن نیز واشنگتن از شورای امنیت خواست مکانیسم ماشه را فعال سازد. با توجه به اینکه آمریکا در می سال ۲۰۱۸ از توافق هستهای خارج شد شورای امنیت با این پیشنهاد آمریکا هم مخالفت کرد و آمریکا در کارزار ضد ایرانی شکست دیگری را متحمل شد.
در حالی که همه توجهها به ایران دوخته شده بود اتحادیه اروپا بدون تاخیر موضع خود را اعلام کرد. «نیکولاس دو ریوایر» نماینده فرانسه در سازمان ملل گفت رفع تحریمهای سازمان ملل از ایران ادامه خواهد داشت. او گفت فرانسه، آلمان و انگلیس به تعهدات خود را برای اجرای کامل توافق هستهای پایبند خواهند بود. همچنین «جوسپ بورل» هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت آمریکا پس از خروج از توافقنامه در هیچ یک از فعالیتهای برجام شرکت نکرده است. از این رو، این کشور نمیتواند تحریمهای سازمان ملل را برگرداند.
وزیران امور خارجه تروئیکای اروپایی هم با صدور بیانیهای اعلام کردند که ادعای واشنگتن درخصوص بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل متحد علیه ایران غیر قانونی است. «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل هم در نامهای به شورای امنیت اعلام کرد که به دلیل «عدم قطعیت»، نمیتواند در زمینه اقدام آمریکا در بازگشت تحریمهای ضد ایرانی سازمان ملل اقدامی انجام دهد.
هماهنگی بیسابقه جامعه جهانی در برابر اقدامات یکجانبه آمریکا برای فعالسازی مکانیسم ماشه و اعمال تحریمهای ضدایرانی نشان میدهد که جامعه جهانی از قلدرمابیهای آمریکا نفرت دارد. مخالفت اعضای شورای امنیت با این اقدام آمریکا نشان داد که در سال پایانی حضور ترامپ در کاخ سفید، آمریکا بیشتر از گذشته منزوی شده است.
نظر شما