در روزها و ماههای اخیر بارها شنیده ایم که سفارت آمریکا در بغداد مورد هدف راکت های مینی کاتیوشا قرار گرفته است؛ حملاتی که تاکنون یک کشته نیز به همراه نداشته است!، ولی آمریکایی ها همین مساله را بهانه قرار داده و اقدام به تحرکات گسترده در بغداد و خاک عراق کرده اند.
هرچقدر به زمان تغییر در کاخ سفید نزدیک می شویم، دونالد ترامپ نامزد شکست خورده ریاست جمهوری آمریکا تحرکاتش را هم در داخل این کشور و هم در منطقه غرب آسیا افزایش داده است به حدی که کارشناسان مسایل منطقه تنش در هر دو جبهه داخلی و خارجی را محتمل می دانند.
مقامات رژیم صهیونیستی نیز در یکسال گذشته بارها نظامیان خود را در شمال سرزمین های اشغالی هم مرز با لبنان تقویت کرده و تجهیزات و تسلیحات فراوانی به آن منطقه اعزام کرده اند و بارها به نیروهای خود اعلام آماده باش داده اند.
هم اکنون شرایط اقتصادی و اجتماعی در سرزمین های اشغالی با توجه به اصرار "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر رژیم صهیونیستی بر ماندن بر قدرت، آشفته است و مخالفان وی دهها بار تاکنون اقدام به برگزاری تظاهرات در مقابل خانه او و یا در دیگر اماکن کرده اند؛ احزاب مخالف نتانیاهو نیز شمشیر را از رو برای وی بسته اند و به دنبال سرنگونی کابینه او هستند.
در این دوره چهار ساله که دونالد ترامپ در آمریکا و بنیامین نتانیاهو در اسراییل روی کار بوده اند، آنها به غیر از خسارت های فراوان به مردم خود به مردم منطقه غرب آسیا نیز خسارت های فراوانی وارد کرده اند.
البته این دوره با روی کار آمدن "محمد بن سلمان" به عنوان ولیعهد سعودی در عربستان همراه بوده که وی نیز با پیروی از ترامپ و نتانیاهو هم به مردم و کشور خود خسارت های فراوانی وارد کرده و هم به مسلمان کشورهایی همچون یمن، سوریه عراق، لبنان و کشورهای تولید کننده و صادر کننده نفت.
در چند ماه اخیر دولت آمریکا در چندین مرحله اقدام به اعزام بمب افکن های بی۵۲ به پایگاه های خود در منطقه خلیج فارس کرده و در عربستان نیز تجهیزات و نظامیان بیشتری مستقر کرده، اقداماتی که همگی در افزایش و هدایت تنش در منطقه تاثیر زیادی داشته است، آبهای خلیج فارس نیز شاهد حضور زیردریایی و ناوهای جنگی آمریکا بوده است.
نکته مهمی و مشترکی که در این بین وجود دارد این است که نتانیاهو، ترامپ و بن سلمان هر سه برای بقا در پست خود به هر قیمتی تلاش می کنند و تنها راه ماندن در سمت هایشان را ایجاد جنگ و کشتار در منطقه می دانند، هرچند ترامپ با فراخوان از طرفدارانش به ایجاد آشوب و بلوا در ایالات متحده نیز نظر دارد.
هرچند دود جنگ های منطقه غرب آسیا مستقیما به چشم مردم آن می رود، اما افرادی همچون ترامپ، نتانیاهو و بن سلمان حاضر هستند صدها هزار و حتی میلیون ها نفر قربانی شوند تا آنها در قدرت باقی بمانند.
در حالی که توطئه های غربی ها به ویژه آمریکا و همچنین رژیم صهیونیستی و عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران و کشورهای منطقه روز به روز گسترده تر می شود، توانایی های دفاعی ایران و جبهه مقاومت اسلامی نیز پیشرفت چشمگیری کرده به طوری که خواب راحت را از چشمان دشمنان اسلام و بشریت ربوده است، به حدی که این توانایی و اقتدار به کابوس صهیونیست ها و همپیمانان غربی – عربی آنها تبدیل شده است.
در طول دو دهه گذشته رژیم صهیونیستی در دو جنگ ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ شکست سنگینی از حزب الله لبنان خورده است که برخی کارشناسان این شکست ها را فقط مربوط به صهیونیست ها نمی دانند بلکه معتقدند تمام جبهه استکباری و غربی از جبهه مقاومت به فرمانده ایران شکست خورده است.
پس از شکست ارتش رژیم صهیونیستی از حزب الله در تابستان ۲۰۰۶ که به جنگ ۳۳ روزه معروف است، صهیونیست ها بارها به فکر جبران آن افتاده اند، ولی پیشرفت های چشمگیر حزب الله در زمینه های دفاعی و دیگر زمینه ها، صهیونیست ها را پشیمان کرده است.
در طول سال های گذشته بارها افراد مختلفی در این زمینه اظهارنظرهایی کرده اند که همواره به ضرر صهیونیست ها و به نفع حزب الله بوده، نظراتی که بر کابوس صهیونیست افزوده است.
یکی از اظهار نظرهای جدید مربوط به "گرشون هکوکین" فرمانده سابق دانشکدههای نظامی ارتش رژیم صهیونیستی می باشد؛ وی ضمن بیان چالشهای پیشروی ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ آتی با جنبش حزبالله لبنان، از ارتش این رژیم خواسته که برای پیروزی بر حزب الله راهبرد جدیدی اتخاذ کند.
این ژنرال صهیونیست در عین حال گفته که در صورت آغاز جنگ اسراییل با حزب الله، ارتش این رژیم در آینده با چالشهای جدی زیر مواجه خواهد بود:
- شلیک مستمر و گسترده موشک های حزب الله به مدت چند روز به سمت اهدافی در جبهه داخلی اسراییل
- استقرار دفاعی گسترده برای وادار کردن ارتش اسراییل به امتیازدهی تا جایی که این اقدام، ارتش این رژیم را برای انتخاب اهداف زمینی دچار تردید خواهد کرد
- حمله گسترده کماندوهای حزبالله به شهرکهای یهودی نشین و مواضع ارتش اسراییل در این شهرکها
- تداوم موشکپراکنیهای حزب الله ممکن است شروط تحقیرآمیزی برای آتشبس به تلآویو تحمیل کند و این شرطها بر این اساس که تلآویو بازنده جنگ است، مطرح شود
در همین راستا دوشنبه شب گذشته نیز سید "حسن نصرالله" دبیرکل حزب الله لبنان در مصاحبه با شبکه المیادین سخنانی درباره توان موشکی و دفاعی این جنبش ایراد کرد که این سخنان کارشناسان اسرائیلی و غاصبان سرزمین های اشغالی را به وحشت انداخت و آنها به سرعت تحلیل های خود را ارایه دادند.
"إیلی بار أون" از کارشناسان امور اسرائیل اعلام کرد که مصاحبه نصرالله دارای دو پیام اصلی بود؛ اول اینکه به رغم شیوع بیماری کرونا، موشک های نطقه زن حزب الله دو برابر افزایش یافته اند و دوم اینکه حتی در جنوب اسرائیل هیچ هدفی وجود ندارد که حزب الله نتواند به آن دست یابد و آن را هدف قرار ندهد.
"بار اون" با بیان اینکه حزب الله و ایران به رغم بحران کرونا، تمام تلاش خود را برای افزایش تعداد و کیفیت ذخایر موشکی نقطه زن خود انجام می دهند، تصریح کرد که باید سخنان نصرالله را در زمینه موشک هایی که حزب الله در اختیار دارد، باور کرد.
این کارشناس اسرائیلی افزود که، به نظر می رسد تعداد موشک های سنگین دارای کلاهک به وزن نیم تُن و همچنین آنچه که حزب الله در اختیار دارد، افزایش یافته است و روند این افزایش با قدرت و بدون مزاحمت ادامه دارد.
وی تصریح کرده که حزب الله اکنون یک انبار موشک های سنگین و دوربرد نقطه زن دارد که به جنوب اسرائیل می رسند و گمان می رود که موشک های ذولفقار باشد که برد آنها ۷۰۰ کیلومتر و وزن کلاهک آنها نیز حدود ۷۰۰ کیلوگرم است.
"روعی کایس" مفسر امور عرب در کانال «کان» رژیم صهیونیستی نیز در صفحه توییتر خود نوشت، "همانطور که نصرالله گفت، حزب الله قادر است دقیقا هر نقطه از اسرائیل را هدف قرار دهد و اگر رژیم اسرائیل به عنوان مثال به تأسیساتی در بقاع حمله کند، پس از آن با وجود موشک های نقطه زن حزب الله، یک پاسخ متناسب وجود خواهد داشت".
وی افزود، این مساله روشن می کند که کشتن یک نیروی حزب الله در سوریه، بی جواب نخواهد ماند.
نکته مهمی که در این جا وجود دارد این است که تجربه موفق حزب الله در جنگ ۳۳ روزه و همچنین مشارکت نیروهای این جنبش در درگیریهای ۱۰ ساله سوریه و جنگ با تروریست های مورد حمایت جبهه غربی – عربی – صهیونیستی، تجربه جنگی بزرگی به آن بخشیده و قدرت بازدارندگی حزب الله در برابر رژیم صهیونیستی را تا حد بسیار بالایی افزایش داده است، بنابراین مقامات صهیونیست این را در نظر دارند که با ترور یکی از اعضای حزب الله حتی در سوریه ماجرا چگونه خواهد بود، چه رسد به اینکه اسرائیل به خواهد به لبنان حمله کند و یا حتی نصرالله را ترور کند؟
مساله مهم دیگری که وجود دارد این است که، هرگونه بی عقلی در سوق دادن منطقه به جنگ چه از سوی آمریکا، چه از سوی رژیم صهیونیستی و یا هر کشور دیگر، منطقه را درگیر جنگی خواهد کرد که شروع کننده آن نمی داند این جنگ چگونه پایان خواهد یافت؟
نکات اعلام شده در سطرهای بالا فقط مربوط به اعلام قسمت کوچکی از توان دفاعی حزب الله می باشد و در آن به توان گروه های مقاومت دیگر همچون رزمندگان عراقی، سوری، فلسطینی و یمنی و در راس همه آنها جمهوری اسلامی ایران اشاره ای نشده است؛ دشمنان بشریت به خوبی می دانند در صورت آغاز جنگ در منطقه، نقطه بازگشتی برای آنها متصور نخواهد بود، از این رو باید در تمام محاسبات خود تجدید نظر کنند، به ویژه آنکه پس از ترور و شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه و ابو مهدی المهندس، انگیزه های مقاومت برای جنگ علیه تروریسم و افراط گرایی افزایش یافته است.
نظر شما