به گزارش ایرنا، وزیر امور خارجه ایران نخستین بار در ۱۳۹۴ در دانشکده مطالعات جهان این مطلب را مطرح کرد و افزود: توهم نداشته باشیم که اگر آمریکا چیزی را پذیرفت، حتما به ضرر ماست زیرا در این صورت پذیرفته ایم که آمریکا هنوز ابرقدرت است؛ درحالی که این طور نیست.
ظریف اظهار کرد: باید بپذیریم و باور کنیم که ما توان داریم، هم توان مقاومت، هم توان تعامل، هم توان مبارزه و هم توان مذاکره و این توان به برکت انقلاب اسلامی و پیام اصیل گفتمان انقلاب اسلامی بدست آمده است.
وی در مرداد ماه امسال در هفته دولت هم اینگونه گفت که «اشتباه محاسباتی نشان داد که دوران ابرقدرتی امریکا تمام شده است و جنازه برجام آمریکا را شکست داد».
دولت ترامپ در سال ۱۳۹۷ به طور یکجانبه از برجام خارج شد و اعلام کرد سیاست موسوم به فشار حداکثری را به منظور وادار کردن ایران به پذیرش شروط دوازدهگانه خود به کار میگیرد.
چهار سال تروریسم بی وقفه اقتصادی آمریکا علیه مردم ایران، اکنون کار را به جایی رسانده است که آنتونی بلینکن گزینه بایدن برای وزارت خارجه به صراحت اعلام میکند، خروج ترامپ از برجام، آمریکا را منزوی کرد.
بلینکن اگرچه به تازگی در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا درباره برجام صحبت کرد اما اظهارات صریحتر او در اندیشکده هادسن قابل توجه است که تابستان امسال و ماهها پیش از انتخابات این کشور مطرح شد.
وی در پاسخ به سوالی درباره چرایی اتخاذ راهبرد بازگشت به برجام از سوی بایدن، گفت: من فکر میکنم یک مشکل داریم که رئیس جمهوری ترامپ ما را به یک مساله بزرگتر، عمیقتر و محتملتر برای رفتن به درون یک بحران چرخاند.
بلینکن ادامه داد: رئیس جمهوری(ترامپ)، دو کار را انجام داد. او برجام، توافق هستهای با ایران، را پاره کرد و گفت ایران را به سمت یک مذاکره برای توافق بهتر سوق خواهد داد و وادار خواهد ساخت. همچنین یک کارزاری را موسوم به فشار حداکثری شکل داد که گفت ایران را از اقدامات تحریککننده در منطقه مهار میکند.
عضو ارشد تیم سیاست خارجی بایدن به صراحت اعتراف کرد: در واقع، دقیقا بر خلاف آن اتفاق افتاد همانگونه که بسیاری آنها را پیشبینی میکردند. او از رسیدن به یک توافق بهتر، حل و فصل برجام، بسیار دور ماند چرا که اقدامات دولت ترامپ، اکنون ما را در جایی قرار داده است که ما در نزد متحدانمان که همراه با ما برای این توافق مذاکره کردند، منزوی هستیم.
اشاره بلینکن به بارها انزوای آمریکا در سازمان ملل متحد به ویژه در امسال که هم در شورای امنیت و هم در مجمع عمومی به طور جهانی رسوا شد و فهمید که دیگر کسی برای حرفهای یکجانبه و قلدرمآبانه او، ارزشی قایل نیست.
دولت وقت آمریکا تمام ابزارهای خود را به کار گرفت تا اعضای شورای امنیت را متقاعد سازد که محدودیت تسلیحات متعارف ایران را تمدید کنند در حالیکه قرار بود به موجب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در ۲۷ مهرماه به پایان برسد.
۲ بار پیش نویس قطعنامه را ارائه داد، ره به جایی نبرد. به طور یکجانبه اعلام کرد که مکانیسم موسوم به ماشه را اجرایی کرده است و قطعنامههای پیشین شورای امنیت را بازگردانده است، نه دبیرکل و نه دیگر اعضای سازمان ملل متحد به آن اهمیتی ندادند.
در مجمع عمومی سازمان ملل متحد هم کوشید تا بودجهای برای کمیته تحریم علیه ایران تصویب کند که با مخالفت نزدیک به ۱۶۰ کشور اعم از مخالف و ممتنع مواجه شد.
اکنون کار به جایی رسیده است که گزینه بایدن برای وزارت خارجه میگوید: چیزی که میتوانم بگویم این است که هیچ استراتژی، هیچ برنامه در هر کاری که دولت ترامپ انجام داد، وجود نداشت. ما در حال بازگشت به جایی هستیم که پیش از این توافق وجود داشت. واقعا در یک دو راهی وحشتناک برای انتخاب بین اینکه اقداماتی برای متوقف کردن همه برنامههایی که بالقوه عواقب ناگواری دارند، انجام دهیم یا اینکه کاری نکنیم و به ایران اجازه دهیم که به موقعیتی دست یابد که میتواند در مدت بسیار بسیار کوتاهی سلاح اتمی را محقق سازد.
بلینکن رفتار دولت ترامپ را مشابه رفتار یک بیمار روانی توصیف کرد و افزود: این عقب و جلو رفتن اسکیزوفرنی شکل، یک سری تنشهایی از نوع تلافیجویانه را شکل داد که شامل حمله موشکی به پایگاه ما در عراق میشود، جایی که بیش از ۱۰۰ نفر از آمریکاییها آسیب دیدند و ما را به آستانه یک درگیری احتمالی کشاند.
وی ادامه داد: راهبرد دولت ترامپ نتیجه معکوس داده است. بیشترین چالش اساسی برای ما و مشکل برای منافع ما این است که در وهله نخست، با ایران درباره برنامه اتمی آن به توافق برسیم.این همان چیزی است که برجام درباره آن بود.
عضو ارشد تیم سیاست خارجی بایدن اضافه کرد: اگر ایران به اجرای تعهداتش بازگردد، جو بایدن گفت، "ما هم باید این کار را انجام دهیم و این کار را خواهیم کرد." سپس بازگرداندن متحدانمان به طرف خودمان است اما اکنون آنها در حال ایجاد موازنه بین ایران و آمریکا هستند و به طرز تقریبا خارقالعادهای از هر دو طرف میخواهند که آرام باشند.
بلینکن به صراحت اعتراف میکند که حتی اروپاییهای متحد آمریکا دیگر در موضوع ایران با آنها نیستند و میگوید: با بازگشت متحدان و شرکایمان به "سمت ما"، با اجرای توافقنامه، ما میتوانیم از آن به عنوان سکویی برای ساخت یک توافق قویتر و طولانیتر تلاش کنیم. "با آمدن متحدانمان به طرف ما"، ما در یک موقعیت بسیار بهتری برای مقابله با اقدامات ایران و تحرکاتی که ما نمیپسندیم، خواهیم بود.
جیک سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن هم در گفتوگوی خود با اندیشکده ضد برجامی هادسن که در بهار امسال انجام شد، اینگونه وضعیت فعلی آمریکا را توصیف کرد: مدافعان و طرفداران برجام همچون من، فکر کردند که وقتی دولت ترامپ با خروج از برجام تحریمهای یکجانبه را اعمال کرد، آنها تقریبا موثر نخواهند بود چرا که دولت ترامپ "بقیه جهان را با خودشان همراه نکرد."
علاوه بر موضوع ایران، جهان در چهار سال گذشته سمت و سوی دیگری گرفت؛ روسیه و چین به عنوان دو عضو دائم و دارای حق وتو در شورای امنیت به طور جدی در مقابل خواستههای یکجانبه آمریکا ایستادند.
دولت ترامپ جنگ تعرفهای را در برابر چین، متحدان اروپایی و برخی کشورهای آمریکای شمالی و لاتین اعمال کرد. درگیری خود را با ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه به اوج رساند.
از سازمانها و توافقنامههای بینالمللی همچون سازمان جهانی بهداشت، سازمان یونسکو، شورای عالی حقوق بشر، پیمان آب و هوایی پاریس خارج شد و بر دادستان و برخی مقامهای دیوان کیفری بینالمللی تحریم اعمال کرد.
وضعیت به گونهای شده است که جهان تقریبا چهارسال بدون همراهی با آمریکا را تجربه کرد و فهمید که میتوان در برابر آن ایستاد، مقابله به مثل کرد و در مجامع بینالمللی هم رایی مخالف آن داد.
اعمال تحریمهای متقابل از سوی ایران، چین و دیگر کشورها علیه مقامات دولت ترامپ و تشکیل پرونده حقوقی علیه آنها در محاکم داخلی و بینالمللی نمونههای روشن آن است که آمریکا دیگر ابرقدرت نیست و اکنون دولت بایدن ۸۰ ساله دیگر در شرایطی قرار ندارد که بتواند به سادگی خواستههای خود را به کرسی بنشاند.
جهانبینی دولت بایدن باید به این درک رسیده باشد که چه در موضوع برجام و چه سایر مسایل بینالمللی در جایگاهی قرار ندارد که یک طرفه دیکته کند و دیگران اجرا کنند بلکه مجبور است تعامل داشته باشد.
علاوه بر آن، واقعیت درونی آمریکا با بحرانهای چندوجهی و تقریبا جدی همچون سقوط اقتصادی، همهگیری وحشتناک کرونا، اعتراضهای سراسری ضد تبعیض نژادی، پیدایش جنبش حامی ترامپ و جریان شورشی راستگرایی، جامعه به شدت قطبی شده، افزایش نرخ بیکاری، افزایش بیخانمانی، مشکلات مهاجرتی و بیمه همگانی در سایه کسری وحشتناک بودجه، از آمریکای ابرقدرت چیزی بیشتر از یک پوسته باقی نگذاشته است.
نظر شما