ظریف در این سفر که از سوی برخی از کارشناسان به « تور دیپلماسی و تبیین جایگاه واقعی ایران در منطقه » تعبیر شد، به کشورهای جمهوری آذربایجان، گرجستان، روسیه، ارمنستان و در نهایت ترکیه سفر کرده و خواهد کرد.
هر چند عمده نگاه ها و تحلیل ها در باره این سفر بر اساس سخنان آقای وزیر شکل گرفته و بیشتر کارشناسان اهداف سفر را با امتزاج از بیان وی مطرح کردند، اما به نظر می رسد ورای این سخنان موارد دیگری نیز می تواند در این تور دیپلماسی مطرح باشد که بیشتر می توان به آن پرداخت.
ذکر این نکته نیز ضروری است که هر چند سفر وزیر خارجه ایران با اهداف مشخص و برنامه ریزی شده به کشورهای یاد شده صورت گرفت، اما طبیعی است که این سفر فرصت مغتنمی را نیز برای بسط و گسترش روابط و نیز طرح مسایل مورد علاقه طرفین در دیدارهای دو جانبه ایجاد می کند که به نظر می رسد تا بدین جای کار ظریف توانسته از این موقیعت ایجاد شده بهره برداری هوشمندانه و شایسته ای را داشته باشد.
آقای وزیر در آغاز و اواسط سفرش و در تشریح اهداف این سفر به کشورهای شمالی غربی ایران، گفت که این سفر درباره تحولات منطقه بویژه مسئله قرهباغ، موضوع برجام، روابط دوجانبه و موضوعات بین المللی از جمله سوریه، افغانستان و یمن و نیز رایزنی با وزیر امورخارجه روسیه در این موارد خواهد بود.
تلاش برای تشکیل اتحادیه شش جانبه
ظریف همچنین به این موضوع اشاره و تاکید کرد که، تهران خواهان تشکیل «اتحادیه همکاری ۶ جانبه در منطقه می باشد» و آنگونه که از شواهد بر می آید و وی نیز بر آن تاکید کرد، این موضوع مهمترین هدف سفر منطقه ای وزیر خارجه ایران به کشورهای حوزه قفقاز به شمار می رود.
حال به نظر می رسد طرح تشکیل اتحادیه شش جانبه در میان برخی کشورهای شمالی ایران در شرایط کنونی حاکم بر جهان، از اهداف ویژه تری نسبت به مابقی موضوعاتی که به آنها اشاره شد، برخوردار است و اگر این پیشنهاد جامه عمل بپوشد و اجرایی شود، باید در آینده ای نه چندان دور منتظر نتایج مثبت آن بود، نتایجی که می تواند زمینه یک همکاری گسترده برای برقراری ثبات و امنیت در منطقه باشد و در کنار آن بهره های فراوان اقتصادی و عمرانی را نیز برای منطقه و کشورهای اتحادیه به ارمغا ن بیاورد.
اما در کنار این مسایل سووال مهمی نیز ذهن برخی از ناظران را به خود مشغول کرد که چرا دولت ایران در شرایط کنونی، بویژه با جولان کرونا در جهان که سفرهای دیپلماتیک را به حداقل رسانده، وزیر خارجه خود را روانه منطقه کرده است؟، در حالی که ارایه پیشنهاداتی از قبیل تشکیل اتحادیه می توانست به صورت طرح مکتوب و یا شیوه های دیگر در نشست های دو یا چند جانبه نیز مطرح شود. بنابراین باید دید پذیرش ریسک انجام این دور دیپلماسی منطقه ای، چه نسبتی با اهمیت و ضرورت توجه به روند جاری در سطح منطقه با عنایت به تحولات شتابنده دارد؟
به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران پس از پایان جنگ قره باغ، به دنبال ایجاد سازوکارهایی برای صلح دائم و پایدار با مشارکت فعال کشورهای منطقه و نیز سرو سامان دادن به دیپلماسی خود در قفقاز جنوبی است. ضرورت این مساله زمانی به اثبات می رسد که بدانیم عدم توجه به زمینه های بحران در این منطقه، در طول تابستان و پاییز امسال، منطقه را وارد تونل بحران کرده بود که قابلیت تبدیل به یک نزاع در سطحی وسیعتر را داشت. این بحران امروزه نظام جمهوری اسلامی را به این جمع بندی رسانده که باید هر چه زودتر با ساماندهی اوضاع و نیز تلاش برای تثبیت منافع و امنیت خود، دیپلماسی فعالی را در منطقه آغاز کند.
در طول جنگ قره باغ تهران با بیان مواضعی روشن و کاملا شفاف توانست ضمن ابطال فرضیه دخالت در برخی کشورهای همسایه به خصوص در قفقاز جنوبی، که از سوی برخی کشورهای و بازیگران منطقه ای به صورتی مغرضانه مطرح می شد، از یک سو اعتماد کشورهایی مانند جمهوری آذربایجان را بیشتر به خود جلب کند و از سوی دیگر مانع شعله ور شدن آتش جنگ در منطقه شود. همچنین اعلام شفاف این مواضع پایبندی ایران اسلامی به قوانین و مقرارت بین الملل را به اثبات رساند و توانست حضور ناخوانده برخی کشورها و بازیگران را که با دعوت از خودشان! به منطقه آمده بودند و در قالب تشکیلاتی مانند "گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا به ریاست مشترک روسیه، فرانسه و آمریکا " و یا امثال آن در منطقه حضور یافتند، کمرنگ کند.
تلاش برای ارتقای روابط تجاری و اقتصادی در منطقه
نکته دیگری که می توان درباره سفر ظریف به آن اشاره کرد، و تشکیل اتحادیه شش جانبه منطقه ای می تواند ضامنی برای اجرای آن باشد، ارتقاء بخشیدن به منافع اقتصادی و نیز فعالیت های مرتبط به این بخش برای تمامی کشورهای منطقه از جمله ایران است.
در همین ارتباط روزنامه "کومرسانت" چاپ مسکو پس از دیدار ظریف با مقامات مسکو با انتشار یک نقشه مواصلاتی نوشت که حاصل این نشست گشوده شدن راههای ارتباطی ارمنستان، جمهوری آذربایجان، ایران و روسیه است.
در این نقشه یک دالان (کریدور) جادهای و ریلی از ایغدیر ترکیه به باکو" و نیز از ایروان به باکو مشخص و ترسیم شده است. ایران نیز از طریق مسیر جادهای و ریلی به دو کریدور یاد شده متصل خواهد شد.
الهام علیاف، رئیس جمهوری آذربایجان نیز به این موضوع اشاره و تاکید کرده بود که، "کریدور آذربایجان به نخجوان" از سوی ترکیه، جمهوری آذربایجان، روسیه، ایران و ارمنستان مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
بدون تردید باز شدن مسیرهای ارتباطی و حمل و نقل همانطور که گفته شد فرصتهای تازه ای را برای همه کشورهای منطقه از جمله ایران ایجاد خواهد کرد و در صورتی که اجرای این پروژه ها با مشکلاتی که به طور عمده می تواند از سوی برخی بازیگران بیگانه در مسیر آن قرار بگیرد، رو به رو نشود، باید به زودی منتظر تغییراتی در وضعیت سیاسی و اقتصادی منطقه بود و این نیز در جای خود موجبات صلح و ثباتی پایدار را در منطقه فراهم خواهد کرد.
البته نحوه اتصال کشورها به این کریدور نیز به نظر می رسد اینگونه باشد که، ایران به وسیله خط آهن و جاده به دالان های اعلام شده متصل خواهد شد و از این طریق خواهد توانست به دسترسی های خود به ارمنستان، جمهوری آذربایجان و حتی روسیه وسعت ببخشد. ارمنستان نیز با گشوده شدن راههای ارتباطی و ترانزیتی از شرایط انزوا خارج خواهد شد و جمهوری آذربایجان هم برای پیوستن به شبکه راه آهن ترکیه و سپس اروپا دیگر نیازی به گرجستان نخواهد داشت. ترکیه نیز مسیر مستقیمی به دریای خزر و آسیای میانه پیدا خواهد کرد.
و سرانجام ...
بر این اساس اگر همانطور که گفته شد، اجرای این طرح به همان صورت که مطرح است، به انجام برسد، می تواند در برگیرنده منافع همه کشورهای منطقه باشد و به نظر می رسد سفر وزیر خارجه ایران به کشورهای منطقه سرآغازی برای به ثمر رسیدن این خواسته باشد. ضمن آنکه ایران نیز خواهد توانست مشارکت و حضور جدی خود را در بازسازی مناطق آسیب دیده از جنگ و مناقشه در قره باغ به سایر بازیگران تفهیم کرده و حضور اقتصادی خود را در این منطقه بیش از گذشته تثبیت سازد.
ذکر این نکته نیز ضروری است که ظریف در هر یک از کشورهای یاد شده بدون تردید با طرف مقابل مسایل دیگری را مطرح کرده و یا خواهد کرد که عنوان نمودن همه آنها در این مقال کوتاه نمی گنجد. برای مثال همکاری فنی و سیاسی دو جانبه و نیز تلاش برای هم فکر کردن مقامات سایر کشورها و ارایه گزارش های منطقه ای از جمله در باره سوریه، افغانستان و یمن و رایزنی های معمول دیگر که البته امری عادی در مناسبات دو جانبه به خصوص با مقامات مسکو و آنکارا می باشد، از جمله این موارد می باشد.
بنابراین سفر وزیر خارجه ایران به کشورهای شمال غرب و نیز روسیه را در شرایط کنونی باید به فال نیک گرفت و آن را سرآغازی برای گسترش مناسبات دو و چند جانبه و نیز متضمن برقراری ثبات و امنیت و نیز ارتقاء دهنده منافع ایران در منطقه دانست و ابراز امیدواری کرد که این گونه رفتارها، الگویی برای دیپلماسی در آینده نیز بشمار آید.
نظر شما