به گزارش ایرنا، محمدرضا شفیعی کدکنی درتعریف شعر میگوید: "شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت، گوینده شعر با شعر خود، عملی در زبان انجام می دهد که خواننده، میان زبان شعری او، و زبانی روزمره و عادی تمایزی احساس می کند."
و در جای دیگر می نویسد: "شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبان آهنگین شکل گرفته باشد."
در هر دو تعریف، شعر کلامی متفاوت و خیالگونه است که بسیاری از عواطف و احساسات آدمی را در قالب چند واژه کوتاه به شکلی بیان میکند که بعد از شنیدن آن نسبت به احساسات خود عمیقتر میاندیشد و آنها را زیباتر از آنچه تا کنون میپنداشته میبیند.
کتاب «آوازهای سنگی در گوش باد» را انتشارات سوره مهر به سفارش حوزه هنری استان سمنان در شمارگان یکهزار و ۱۰۰ نسخه به چاپ رساند.
طراح جلد و صفحه آرا این کتاب سمیرا جمشیدی است.
شاعر در قسمتی از پیش درآمد این کتاب چنین مینویسد: اختیار کلمات شاید در دست من نیست اما اختیار دلم در دست من است. همیشه پیشتر و بیشتر دوست داشته ام که به جای شاعری محبوب، انسانی خوب و بی آزار باشم... و این بسیار مهم تر از رام کردن کلمات است. با فریب واژه های زیبا، تصاویرِ فقط شاعرانه را نخوریم و تا فرصتی مانده هنوز به راستی و عاشقانه نفس تازه کنیم جهان با تمام طلوع و غروبهایش و آدمی با خیل غمها و شادی هایش در حال گذرند...
نمونهای از اشعار کتاب:
آیا کسی
مرا
جایی ندیده است
در پشت درهای بسته کدام مدرسه
خاطره می خرد، خیال می فروشد
از درخت کدام باغ
انار دزدی می چیند
تا عاشق شود
بر فراز کدام خاک بر آمده
خود را صدا می زند:
- هنوز نیامده است
سلام و لبخندت روی دستم مانده
چند وقتیست دلم برای خودم تنگ شده است
آیا کسی
مرا
جایی ندیده است؟
--------------------------------------------------------------------------------
در میان قلب های نقاشی شده بر دیوار
و کنده شده بر درخت
قلب چندم من تیر خورده است...
و در جزیرههای غریب
رودهای ناتمام
قایق غمگینم به گل نشسته است؟
وقتی تو نباشی دیگر چیزی فرق نمی کند!
گاهی مرور کن مرا
درباره شاعر
قدس متولد سال ۱۳۴۳، شاعر و عکاس سمنانی است. از کتابهای دیگر او میتوان «آفتابیها»، «ستارههای سکوت» و «آینههای خاک» را نام برد.
نظر شما