سیدرضا صائمی در گفتوگو با خبرنگار سینمایی ایرنا درباره تاثیر مجری در موفقیت یک برنامه تلویزیونی، اظهار داشت: بعضی برنامهها مجری محور هستند و مجری به قدری به آن برنامه هویت میدهد که اگر او را از برنامه جدا کنی، برنامه از هم فرو میپاشد و ادامه نخواهد داشت. ماهیت این برنامهها وابسته به هویت مجری است. نمونه بارز آن برنامه ۹۰ است، تصور کنید برنامه ۹۰ پخش میشد اما مجری آن عادل فروسیپور نبود، مسلم است که این برنامه اصلا شکل نمیگرفت.
وی ادامه داد: این مجریها را میتوان مجری مولف نامید؛ مجریهایی که حضور آنها به برنامه اعتبار میبخشد نه اینکه آنها از برنامه اعتبار بگیرند. مثلا شب شیشهای رضا رشیدپور که بهرام رادان را به تلویزیون آورد و بهرام رادان در آن برنامه گفت من فقط به این دلیل که رضا رشیدپور مجری این برنامه بوده، آمدم.
صائمی تاکید کرد: موضوع به این برنمیگردد که مردم مجری را دوست داشته باشند یا نداشته باشند، مثلا شاید یک عده از فرزاد حسنی خوششان نیاید، اما برنامه کولهپشتی با فرزاد حسنی هویت پیدا کرد و بعد از او دیگر مثل قبل دیده نشد. همچنین نمونه بارز دیگر برای این موضوع برنامه ماه عسل احسان علیخانی است که برنامههای مشابه دیگری ساخته شد، اما نتوانست مثل ماه عسل موفق باشد؛ حتی زمانی که افراد دیگری به جز علیخانی آن را اجرا کردند مورد توجه قرار نگرفت؛ ماه عسل فقط با حضور احسان علیخانی هویت داشت.
این مجری مولفها هستند که به برنامه خود هویت و اعتبار میدهند و به واسطه کاریزمایی که دارند و در حقیقت مهارت و محبوبیتشان به برنامهای که اجرا میکنند مشروعیت میدهند.
این کارشناس رسانه اظهار داشت: ما برنامههای متعددی داریم که برنامه خوبی است و مجری هم توانایی اجرا را دارد اما به دلیل نداشتن کاریزما و محبوبیت مجری در جامعه، آن برنامه دیده نمیشود؛ خیلی از برنامههای صبحگاهی و عصرگاهی تلویزیون از این جمله است. حتی گاهی با مجریهایی مواجه میشویم که به لحاظ اجرا درست عمل میکنند اما چون خودشان کاریزمای لازم را ندارند، یا قدرت اجرایشان به اندازهای نیست که مخاطب جذب آنها شود و برنامه را دنبال کند، به نتیجه نمیرسند.
در برخی برنامهها گاهی با این مورد برخورد میکنیم که یک قسمت از برنامه موضوع قابل توجه و پرباری دارد و برنامه بسیار خوبی حاصل میشود اما به دلیل اینکه آن برنامه در کلیت مورد توجه قرار نگرفته، آن قسمتهای خوب هم دیده نمیشود و از دست میرود، زیرا جذابیت برنامه به دلیل محتواست نه مجری.
در اجرا هم مثل بازیگری نبوغ و استعداد خیلی بیشتر از سواد کارایی دارد
صائمی در ادامه اجرا و بازیگری را مقایسه کرد و گفت: در اجرا هم مثل بازیگری با این موضوع مواجهیم که گاهی بازیگر یا مجری باسواد است، اما تاثیرگذار نیست و بازی یا اجرای خوبی ندارد. بنابراین من فکر میکنم در مجریگری هم مثل بازیگری در خیلی از مواقع سویه هنری به سویه مهارتی میچربد. عرصه اجرا هم مثل آموزشگاههای بازیگری است که اگر استعداد نباشد بازیگر در نمیآید. در اجرا هم نبوغ و استعداد خیلی بیشتر از سواد کارایی دارد.
وی افزود: در خیلی از برنامهها مجری به شدت سعی میکند فضا را تلطیف کند اما نه تنها به نتیجه نمیرسد بلکه بدتر هم میشود. حتی میتوانیم بگوییم اجرا بیشتر شبیه بازی در تئاتر است چون خیلی از اجراها زنده است و زمانی برای کات دادن و اصلاح اشتباهات وجود ندارد، بنابراین باید اطلاعات و تسلط مجری به کارش به قدری باشد که بتواند برنامه را پیش ببرد.
مجری اگر محبوبیت و مقبولیت هم داشته باشد اما در اجرا ضعیف باشد قطعا مخاطب را پس میزند و مورد توجه قرار نمیگیرد و کوچکترین حرکات او مثل حرکات دست و زاویه نگاه به دوربین در ذهن مخاطب میماند و کوجب میشود مخاطب با مجری ارتباط خوبی برقرار نکند، حتی اگر او را دوست داشته باشد.
وی تصریح کرد: ما برنامههایی در تلویزیون داریم که ۲۰ -۳۰ سال است روی آنتن میرود، اما مخاطب برنامه را با نام مجری نمیشناسد و به واسطه حضور آن مجری و جذابیت اجرایش برنامه او را دنبال نمیکند. این افراد شاید در یک مقطعی به دلیل نبود برنامههای متعدد یا موضوعاتی که به آن پرداختهاند مورد توجه واقع شدهاند، اما در ادامه نتوانستهاند آن روند را ادامه دهند. با همه اینها از نظر من این مجریها هستند که به برنامهها اعتبار میدهند. به همین دلیل ما برنامههای ترکیبی خیلی خوبی در تلویزیون داریم که محتوای بسیار خوبی دارند، اما به دلیل اینکه مجری محبوبی ندارند دیده نمیشوند. حتی زیبایی چهره در مجریگری تاثیرگذار است، اما این چهره نمیتواند تنها دلیل یا یکی از دو دلیلی باشد که یک برنامه موفق شود. بنابراین یک گروه کامل لازم است که یک مجری بتواند موفق باشد و آن مجری خیلی موفق بتواند یک برنامه خیلی موفقی را ارائه دهد.
صائمی تاکید کرد: قواعد مجریگری نزدیک به قواعد بازیگری است و لزوما داشتن چهره، دانش، تیپ و ظاهر خوب دلیل بر مجری خوب بودن نیست؛ نه اینکه تاثیر نداشته باشد اما قطعا دلیل بر موفقیت نیست، دقیقا مثل بازیگری که باید یک چیزی در وجود شخص باشد.
وی ادامه داد: وقتی کسی در اجرا صاحب سبک میشود، صاحب سبک بودنش لزوما به دلیل پیروی از یک سری اصول اجرا نیست و فقط میتواند کمککننده باشد. مجریگری به یک آنی نیاز دارد، بخشی از آن غریزی و فطری و مبتنی بر استعداد است که اگر تربیت شود مجری را به همان آنی میرساند که موجب میشود مجری موفقی باشد. طبیعت و تربیت در کنار هم برای رسیدن به یک مجری خوب لازم است که اگر این دو در کنار هم قرار بگیرند حاصلش به وجود آمدن یک مجری خوب است. برخی برنامهها مثل تاکشوها اساسا مجری محور هستند و اگر مجری قدرتمند نباشد برنامه مورد توجه قرار نمیگیرد و طبیعتا ادامه هم پیدا نمیکند.
برنامههای تلویزیونی برای موفقیت در بازنمایی محتوا به فرم جذاب و اثرگذار نیاز دارند
این نویسنده در ادامه درباره میزان تاثیر مثبت موضوع محور بودن در موفقیت یک برنامه بیان کرد: اگر موضوع را به منزله محتوا در نظر بگیریم در برنامه تلویزیونی به دلیل اینکه رسانه است و زبان رسانه زبان فرم است، بنابراین به صرف اینکه یک موضوعی جذاب باشد نمیتواند مخاطب را با خودش همراه کند. این موضوع جذاب باید در یک فرم رسانهای صورتبندی شود.
ما در برنامههای مذهبی به لحاظ محتوایی خیلی غنی هستیم، به قدری مفاهیم بلند عرفانی و اخلاقی داریم، به قدری معارف دینی ما پر از محتواهای جذاب است که از لحاظ محتوا هیچ کمبودی نداریم، بنابراین مشکل ما تولید محتوا نیست. در برنامههای ترکیبی موضوع محور، مشکل ما موضوع نیست زیرا موضوعات بسیار جذابی داریم، اما آنچه باعث میشود برنامههای موضوع محور زمین بخورد این است که فرم و زبان اجرایی مناسبی برایشان انتخاب نشده است.
صائمی تاکید کرد: وقتی از محتوا و موضوع در برنامههای ترکیبی مجری محور صحبت میکنیم، فرم و ساختار برنامه اهمیت بیشتری نسبت به محتوا، مضمون و درونمایه دارد. نه اینکه هر موضوعی اگر فرم خوبی داشته باشد مورد توجه قرار میگیرد. برنامههای تلویزیونی برای اینکه در بازنمایی محتوایشان موفق باشند، به شدت به فرم جذاب و اثرگذار نیاز دارند. فرم به شدت میتواند به محتوا کمک کند به همین دلیل در اجرا و در برنامههای ترکیبی موضوع به خودی خود هیچ مشروعیتی به برنامه نمیدهد.
نظر شما