وقتی به پیشینه فرهنگ و تمدن ایران زمین بازمیگردیم مفهوم همراهی و همدلی ایرانیان با کشت و زرع و فرهنگ کشاورزی غیر قابلتفکیک و جداسازی از زیست تمام پیشینیانمان بودهاست. درست به همین سبب، «زمین» در قامت مادری بخشنده و همچنین بستری که رزقوروزی فردای آنها را تضمین و تامین میکرد برای ایرانیان همواره مورد احترام بوده است.
بخشندگی در عین مرگ و زایش زمین و احترام ایرانیان به آن
نگاه توام با احترام و تبرک ایرانیان به زمین باعث شده تا بسیاری از رفتارهای آیینی آنها در جشنها و اعیاد ملی ریشه در همین بخشایندگی، میرندگی و زایش زمین داشته باشد.
بر همین اساس آئینهای بسیار متعددی در شکل رفتارهای آیینی و فرهنگی ایرانیان، خاصه به گاه استقبال از نوروز و طی روزهایی که شاهد نو شدن و نفسکشیدن زمین و بیدار شدن و بارور شدن آن برای سالی پر از رزقوروزی را شاهد هستیم.
فرهاد کشاورزی در کتاب خود با عنوان «نوروز؛ جشن زمین» تلاش کرده تا این ریشه مشترک میان ایران و ایرانیان با زمین بهعنوان محیط و مکانی مقدس، آنگونه که نشانه و اشارت آن رفت را شاکله نگارش اثرش قرار دهد.
زمینی که به ویژه به گاه نوروز و نوشدن نفسش، دلیلیست برای تکوین و تضمین زیست آنها، با مواد غذایی که به آنها ارائه میداد این بار در رفتار آیینی ایرانیان باورمند خود به بستری ارتباطی برای شکر و ستایش یزدان بخشاینده بدل میشود.
نوروز تطهیر باطن و ظاهر انسانها از گذشته تا به امروز
فرهاد کشاورزی در بخشی از کتاب نوروز؛ جشن زمین آورده است: نوروز و جشنهای نوروزی از دیرباز، نزد ایرانیان مطهر و پاکیزه و پاک بوده و آغاز کشت و بهار، فصل آغاز کار بوده است. در زمان ایران باستان، بیش از ۷۰ جشن و عید برپا می شده و نوروز تطهیر باطن و ظاهر انسانها از گذشته تا به امروز ماندگار باقی ماند. نوروز به عنوان جشنی اساطیری، جشنی ربانی و خردورزی و عدالت ورزی و مهرگستری ایرانیان بوده است و بخشایشگری زمین، سرآغاز آفرینش آن است. آغاز فصل کار و تلاش و دید بازدید و گذشت و مهربانی که مهمترین ویژگی نوروز است، در بسیاری از دیوان اشعار نیز به آن اشاره شده است.
نوروز، سفیر بیداری است، جشن رستاخیزی زمین، آن هنگام که سپیدی زمستان کوله بار سفر می بندد و بهاران بر کوه و دشت و دمن بخشندگی و سخاوت خویش را می گستراند. نوروز، روز تطهیر و پاکی است، روز روشنایی، روز رهایی و آزادگی و روز تازه شدن، روز برافزوختن چراغ دل از دل تنگی ها، روز مدد جستن از میر نوروزی و روز خوش دلی، همانند زمین که در نوروز آفرینش شد. ص(۸۴)
پس در حقیقت شاید امروز زندگی شهرنشینی، ما را با فرهنگ روستانشینی و زندگی کشاورزی بیگانه کردهاست اما نمیتوان از پس پشت زیست و زندگی پیشینیانمان که عمیقاً زلف زندگی خود را به زلف زمین، کشت، زرع و کشاورزی گره زدهاند غافل شویم.
چه نیکو و شایستهاست و جذاب و شیرین، آئینهایی که پدران و نیاکان ما خاصه به گاه نوروز و فروردین گاه در پاسداشت مقام زمین این بخشنده و تأمین و تضمین کننده زندگی و آتیه فردای انسانها به جان و دل میکوشیدند که آن را با مهر ایزدی و بخشش پروردگار همسان و همگام میکردند.
پاسداشت و تکریم زمین، نمادی از بخشایندگی خداوند است
ایرانیان در کنار ستایش و نیایش یزدان کردگار تلاش میکردند تا بخشی از این برکت، مهر و نیکی که از زمین به دست آنها رسیده است را در قالب آیینها و سنن رفتاری که بخشی از زیست عادی آنها را تشکیل میداد پاس دارند. آنها بر این عقیده بودند که پاسداشت و تکریم زمین، نمادی از بخشایندگی خداوند است، در سایه مصرف روزانه محصولات این زمین، می توانند سلامت، خیر، مهر و برکت را نیز اینبار نهتنها به روح که به جسم و جانشان نیز مهمان کنند.
بیهیچ تردیدی برای ما که زندگی شهرنشینی را درحال تجربه هستیم روایتها و فصلهای کتاب نوروز؛ جشن زمین اثر فرهاد کشاورزی میتواند پیوندی عمیق با آنچه که پیشینیان و گذشتگان ما در پاسداشت مقام نوروز انجام میدادند را یکبار دیگر ولو بهقدر خاطرهای مکتوب و روایی تازه و زنده کند.
نظر شما