به گزارش خبرنگار حوزه ایثار و شهادت ایرنا، به منظور گرامیداشت خاطره ایثارگری های جانبازان عزیز، چهارم شعبان (۲۸ اسفند) سالروز ولادت با سعادت بزرگ جانباز کربلا، حضرت عباس(ع) به عنوان روز جانباز نامیده شده است.
جانبازان با الهام از کردار و منش آن بزرگوار، درس فداکاری و شجاعت و وفا آموختند و در عمل نیز آن را به اثبات رساندند. این عزیزان در راه دفاع از اهداف مقدس اسلام، تا پای جان ایستادند و با اهدای بخشی از وجود خود، از حریم اسلام محافظت کرده و حماسه ای جاوید آفریدند.
آنها امروز نیز با حضور در صحنههای مختلف سیاسی، فرهنگی، علمی و ورزشی، از ارزشها و اهداف انقلاب اسلامی دفاع کرده و با عمل به دستورات و احکام الهی، الگوی شایسته ای برای جوانان و همه مردم انقلابی به شمار میآیند.
سرمایه جانبازی
جانبازان، انسان های برگزیده ای هستند که بسیاری از نعمت های مادی خود را به پیشگاه دوست تقدیم کرده اند. آنان به دلیل از خودگذشتگی ها و ایثارگری هایشان، موانع و حجاب ها را که در اثر تعلّقات و وابستگی های دنیوی ایجاد می شود، کنار زده و راحت تر با خداوند به مناجات می پردازند. قلب شکسته آنان، بزرگ ترین سرمایه جانبازی شان به شمار می آید.
جانباز با این سرمایه عظیم معنوی، زمینه استجابت دعا و نزول امدادهای غیبی را برای خود و ملت ایران فراهم می آورد. او با سخنان برخاسته از اعتقاد و معنویت خویش، موجب هدایت و ارشاد افراد جامعه شده، از انحرافات و فساد آن ها جلوگیری می کند و مانع بزرگی برای هجوم بیگانگان به سرزمین اسلامی محسوب می شود.
جانبازان اعصاب و روان
مجروحیت اعصاب و روان سخت ترین مجروحیت در جنگ تحمیلی است. مشکلی که نه خودیها آن را درک میکردند و نه غریبهها شناختی از آن داشتند. حتی پزشکان هم تشخیص مناسبی از آن نداشتند و سالها طول کشید تا یک جانباز اعصاب و روان در میان مردم تعریف پیدا کرد.
طبق آمار بنیاد شهید و امور ایثارگران در کل کشور حدود ۴۰ هزار جانباز اعصاب و روان داریم که هفت هزار نفر از آنان بیمار شدید روان پزشکی هستند.
جانبازان اعصاب و روان شاید از نظر ظاهری مشکلی نداشته باشند اما وقتی وارد زندگی آنها میشوی، میبینی که مشکلات بسیاری احاطهشان کرده است.
همه آسیب دیدگان اعصاب و روان دچار اختلال خواب، سرگیجه، سردرد، احساس از دست رفتن انرژی، خستگی، دردهای عضلانی مفصلی، عدم تمرکز حواس، یاس و ناامیدی، عدم احساس لذت از زندگی و افکار منفی دارند.
جانبازانی که به ناحق موجی خوانده میشوند
دکتر امیر شعبانی درباره این نوع از جانبازان و مجروحیت های اعصاب و روان گفت: در متنهای علمی به این بیماری اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) گفته میشود. این اختلال پس از یک سانحه ناگوار که تهدیدکننده حیات است به وجود میآید؛ مثل سیل، زلزله، تجاوز و جنگ. یعنی پس از آنکه که فرد احساس کند بزودی ممکن است فاجعهای برایش اتفاق بیفتد یا شاهد فاجعهای برای فرد دیگری باشد بیماری شروع میشود. اما چون بحث ما درمورد جنگ است، میتوانیم نام بیماری را «اختلال استرس پس از جنگ» بگذاریم.
این پزشک متخصص بیماریهای اعصاب و روان افزود: در گذشته به آن «شِل شاک» (shell shock) میگفتند؛ به معنای شوک ناشی از انفجار. از روی همین عبارت، واژه موجی و انگهایی مانند آن رواج پیدا کرده و بر بیماران نامگذاری شده است. به این معنا که انفجاری رخ داده و موج آن فرد را پَرت کرده و پس از آن فرد ضربه دیده و به خاطر انفجار دچار بیماری روانی شده است.
دکتر شعبانی با بیان اینکه اعتقادی به کلمه «موجی» ندارم، خاطر نشان کرد: این کلمه توسط عموم افراد به نادرستی استفاده میشود. بسیاری از خود بیماران هم فکر میکنند به دلیل آنکه روزی بر اثر موج انفجار پَرت شدهاند این بیماری برایشان به وجود آمده؛ درصورتی که خود آن موج انفجار و پَرت شدن ربطی به این موضوع ندارد. البته پَرت شدن ممکن است باعث ایجاد ضربه مغزی شود، یا تکان مغزی شدیدی به وجود آورد که علایم خاصی را به دنبال داشته باشد؛ مانند اختلال تمرکز، اختلال حافظه، اختلال یادگیری و حتی اختلال رفتاری؛ اما اختلال استرس پس از جنگ برخلاف تصور عامه هیچ ربطی به موج و پَرت شدن ندارد.
اضطراب در جانبازان چگونه شکل میگیرد
این پزشک متخصص اعصاب و روان درباره اینکه اضطراب یادشده در جانبازان چگونه شکل میگیرد، گفت: این اضطراب در زمینه سه دسته از علایمی رخ میدهد که ارزش تشخیصی دارد؛ یعنی وقتی این علایم به مدت بیش از یک ماه در فردی بروز کرده که در معرض سانحه قرار گرفته تشخیص، «اختلال استرس پس از سانحه» یا PTSD است.
وی افزود: یک دسته از علایم، تکرار مکرر خاطرات آن اتفاق است که به آن خاطرات تروماتیک گفته میشود؛ مثلاً کسی که از نزدیک شاهد شهادت دوست خود بوده یا در آخرین لحظات او را در آغوش خود داشته، ممکن است تصویر این لحظات یا صحنهای که آخرین ترکش به بدن او برخورد کرده مدام در ذهنش تکرار شود. فردی تعریف میکرد که اسیر و شکنجه شده؛ او با جزییات همه صحنهها را در ذهن خود داشت، حتی صداهایی که به گوشش میرسیده یا بوی فردی که او را شکنجه میکرده. اکنون هر بویی که او را یاد فرد شکنجهگر میاندازد باعث میشود که بسیار برانگیخته شود و در شرایطی گاه خودزنی یا حتی اقدام به خودکشی کند. او در اغلب روزها و ساعتها در حال تداعی ناخواسته خاطرات فاجعهبار خود است.
یادآور خاطرات عذابآور اوست
دکتر شعبانی ادامه داد: دسته دوم علایم، علایم اجتنابی نام دارد؛ یعنی فرد از چیزهایی که یادآور خاطرات عذابآور اوست دوری میکند. دوری از یک بوی خاص هم میتواند مصداق همین اجتناب باشد. وقتی که فرد شاهد یک صحنه فجیع بوده و حالا با فردی رو به رو میشود که چهره او شبیه به یکی از افراد حاضر در آن صحنه است و یا نوحهای میشنود که در زمان حادثه میشنیده است؛ هر یک از این یادآورها برای دگرگونی او کافی است و بنابراین از مواجهه با چنین یادآورهایی دوری میکند. در واقع هنگامی که از این یادآورها اجتناب نکند، ممکن است دوباره صدای خمپارهها را بشنود یا تصویر تانک، شکنجهگرها یا کسانی که دارند به او حمله میکنند جلوی چشمانش بیاید.
وی تصریح کرد: دسته سوم علایم، علایم بیشبرانگیختگی است که عمدتاً علایم بیشفعالی سیستم سمپاتیک است؛ در این مورد وقتی که فرد یاد خاطرات میافتد و اجتناب برای او ناممکن میشود تپش قلب، لرزش، بیقراری، تعریق و پرخاشگری شدید اتفاق میافتد. در بسیاری از موارد، فرد خاطرات فاجعهآمیز خود را در خواب به شکل کابوس میبیند. بنابراین خواب این افراد کیفیت بدی دارد؛ در خواب عرق میکنند و قلبشان تند میزند و به کرات از خواب میپَرند. فردی را به یاد دارم که گاهی نیمهشب از خواب بلند میشد و فکر میکرد همسرش که در کنارش خوابیده سرباز عراقی است و گاهی در این حال به او حملهور میشد.
جانبازان اعصاب و روان چون نمیتوانند از خود دفاع کنند، یا ادامه تحصیل بدهند یا در کار پیشرفت کنند، اکثرا در موقعیت اجتماعی از جایگاههای پایینی برخوردارند. چون نمیتوانند به اعصاب خود مسلط باشند، نمیتوانند راحت از حقوق خود دفاع کنند و تشنجهایی که ایجاد میکنند به موقعیتهای اجتماعیشان صدمه زیادی وارد میکند. به خاطر عدم ارتباط صحیح با جامعه به یک انسان سرخورده تبدیل میشوند.
اکثر جانبازان اعصاب و روان یا نتوانستهاند ازدواج کنند یا اگر هم ازدواج کردهاند، نمیتوانند با اعضای خانواده سازگاری داشته باشند، گاهی با همسر خود و گاهی با فرزندان خود درگیر شده و این بدرفتاریها باعث میشود خانوادهها جانبازان را ترک کنند. مقصر هم نیستند. گاهی رفتار برخی جانبازان در هنگام حملههای عصبی غیرقابل تحمل میشود.
هرچند که بعد از آن رفتار خود جانبازان میگویند گه هیچ چیزی یادشان نمیماند و اصلا متوجه رفتارشان نبودهاند. اکثر آنها بهخاطر مصرف زیاد و بلندمدت از داروهای قوی اعصاب و روان، خیلی زود عوارض مختلف دارو بهسراغشان میآید و این مجروحیت برایشان دوچندان میشود.
هنوز در میدان مقاومت و ایستادگی هستند، گاهی در جامعه مورد بی مهری قرار می گیرند، تا جایی که ترجیح می دهند به دلیل پرهیز از تشنج و اثرات ناشی از آن از خیر پیگیری مطالبات خود بگذرند.
نظر شما