وحید آقایی در ابتدای کتاب خود از استادان و دوستان هنرمندش همچون حسین عبدالوند، محمود قربانی و شکرالله امینی که نخستین بار قلم شاعری را به دستش دادهاند، تشکر کرده و در پشت جلد کتابش نوشته است:
بیا که چشم جهان را دوباره خیره کنیم/ برای چند زمستان غزل ذخیره کنیم
در اولین نگاه گذرا به اشعار، نداشتن عنوان برای هر سروده به خوبی مشهود است و نخستین غزل اینگونه ورود به کتاب را زیبا و دلنشین رقم میزند. با اینکه عنوان ندارد اما شاید «جاماندهام هنوز» انتخاب خوبی برای این ورودیه کوتاه باشد.
یک پنجره، سکوت، مجال همیشگی/ یک منظره، غروب و حال همیشگی/ در دور دست حس مهآلود گم شدن/ اینجا منم و باز سوال همیشگی/ حالا رسیدهای تو و جاماندهام هنوز/ روی درخت میوه کال همیشگی/ باران ببحش کوچه شبیه همیشه است/ اما ببار، طبق روال همیشگی
در صفحه ۱۴ اما غزلی پاییزگون خودنمایی میکند.
در جمعه ترین روز، غم انگیزترینم/ در زردترین فصل تو، پاییزترینم/ یک نکته از این معنی، غم ریشه دوانده/ در خاطر من شعر تر انگیزترینم/ دشمنتر از او کیست که همواره همین جاست/ با خویش در این جنگ گلاویزترینم/ تا اوج بگیرم، که همه شهر ببیند/ در خیل عقابان جهان، ریزترینم
آمدن بهار و سر شدن زمستان دست مایه غزل دیگری است که شاعر باز هم از کلمه جهان در آن بهره برده و بیت انتهایی که همان نوشتار پشت جلد کتاب اوست، نشان از فصل سرما و سرودن اشعار در دل شب های بلندش دارد.
همیشه پشت زمستان بهار میآید/ زمانه با دل خسته کنار میآید/ همیشه بعد زمستان بهار آمده است/ اگر چه دیر و لیکن قطار آمده است/ قطار آمده است و مسافر آمده است/ و شعر تازه به دنیای شاعر آمده است/ بیا که چشم جهان را دوباره خیره کنیم/ برای چند زمستان غزل ذخیره کنیم
تک بیتها، رباعیها و دو بیتیهایی چند نیز در اوراق پایانی کتاب جای دارند.
الهی خانه پر ماتمت گرم/ صدای نالههای پر غمت گرم/ هوا بس ناجوانمردانه سرد است/ قناری خوب میخوانی دمت گرم
و اما پایان...
تمام قصه هایمان یکی یکی به سر رسید/ کلاغ قصهها ولی به خانهاش نمیرسد
نشر فراهستی اصفهان مجموعه شعر «پرنده سایه پرواز است» را در ۶۷ صفحه منتشر کرده است.
نظر شما