مجموعه تئاترشهر بهعنوان قلب تپنده هنرهای نمایشی کشور سالهاست میزبان هنرمندان بنام و جریانسازان فرهنگ و هنر کشور از یکسو و از سوی دیگر استقبالکننده از مخاطبانی است که تصمیم گرفتهاند تا دقایقی و ساعاتی از زندگی خود را در همراهی و همدلی با این هنر پویا، زنده، جریانساز و فرهنگساز سر کنند.
در کنار این نکات مثبت، قریب به یک دهه است از سوی هنرمندان مسئله تعیین حریم تئاترشهر با فراز و فرودهای مختلف در راستای امنیت روانی و روحی خانوادهها و هنرمندانی که در این محیط رفتوآمد میکنند و همچنین احترام گذاشتن به شخصیت و حرمت هنر در کنار افرادی که هنجارهای اجتماعی را بهسادگی هرچه تمامتر در قالب خریدوفروش مواد مخدر، یا دعواها و نزاعهای خیابانی که گاه به اسلحه گرم نیز ختم شدهاست به خطر انداختهاند. همه اینها بارها و بارها نه تنها نشان داده که اثبات کرده است این آسیب نیاز به درمان هرچه سریعتر دارد.
اتفاقات و رویدادهای ریز و درشتِ تلخ پیرامون این محیط شیرین و میزبان تولیدات هنری هنرمندان عرصه تئاتر کشور کم نیست و پیشاز این بارها گفتهشده است اما طی یکسال گذشته و در سایه کاسته شدن از فعالیت هنرمندان بهسبب شیوع ویروس کرونا شاهد اوج گرفتن بزهکاریها، دعواها و نزاعهای خیابانی و خریدوفروش مواد مخدر اینبار به شکل علنیتر در محیط پیرامونی مجموعه تئاترشهر بهویژه در محوطه پارک دانشجو هستیم.
رویداد و اتفاقی که نهتنها شأنیت و جایگاه این هنر فرهنگساز را زیر سوال برده که امنیت روحی و روانی خانوادهها و مخاطبان این هنر و هنرمندان را نیز با اما و اگرهای فراوانی مواجه ساخته است. طوری که طی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ بارها از سوی هنرمندان بنام عرصه تئاتر درباره تعیین حریم این مجموعه صحبتهای متعددی صورتگرفته است و نشستهای مختلفی میان قادر آشنا مدیرکل اداره هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ابراهیم گلهدارزاده مدیر مجموعه تئاترشهر، سیدمجتبی حسینی معاون امور هنری وزارت فرهنگ با مسئولان، متصدیان و دستاندرکاران شهرداری ناحیه، منطقه و در نگاهی کلانتر شهرداری تهران صورت گرفته است.
تمام این رویدادها به کنار ناگهان شاهد بروز مخالفتهایی از سوی اعضای شورای شهر بودیم. نظرهایی که بازتاب فقدان زیست و تجربه عینی و ملموس مخالفان تعیین حریم تئاترشهر نسبت به وقایع و رویدادهای تلخی است که کفه کثرت آنها روزبهروز طی ماههای گذشته رو به افزایش بود. همه اینها دستبهدست یکدیگر داد تا ضمن جویا شدن روند تعیین حریم تئاترشهر پای صحبتهای ابراهیم گلهدار زاده مدیر این مجموعه بنشینیم.
موافقان و مخالفان تعیین حرین تئاترشهر چه میگویند؟
ابراهیم گلهدارزاده گفت: معمولاً مرسوم است وقتی فضایی برای کار، زندگی و مناسبات اجتماعی و فرهنگی گروهی از انسانها ساخته میشود، راههای امنیت خاطر و تسهیل امری را که میخواهد در آن مکان به وقوع بپیوندد از ذینفعانش و کسانی که آنجا تجربه زیست دارند سوال میکنند، اما به سبب عدم اجرای دقیق این امر است که شاهدیم در مورد تعیین حریم تئاترشهر اغلب دو دسته حرف به میان آمده است.
وی ادامه داد: گروه نخست دوستان و هنرمندانی هستند که همواره در این مجموعه کار کردند و آنجا زندگی کرده و درگیر بودهاند. اجرای تئاتر در تئاترشهر و یک ماه روی صحنه بودن است که به چشم میآید، اما درواقع گروهها شش ماه، هفت ماهیا حتی بیشتر در تئاترشهر زندگی میکنند. روزانه طی ساعتهای طولانی بین شش تا هشت ساعت و شاید بیشتر در این محیط تمرین میکنند، رفت وآمد دارند تا درنهایت اثر هنریشان را طی یک ماه در معرض دید مخاطبان قرار دهند. بنابراین این تجربه زیسته بخش عمدهای از هنرمندانی است که در این نقطه کار کردهاند که انعکاس آن و مطالبه آن را میبینیم و میشنویم و میخوانیم.
مدیر مجموعه تئاترشهر خاطرنشان کرد: دسته دیگری نیز وجود دارند که نظر مخالف و مختلفی دارند که همه آنها محترم است. نظر آنها نشان از این است که این مجموعه و این منطقه فرهنگی برای همه حائز اهمیت است. تشکر میکنم از کسانی که نظر میدهند و نگرانی دارند، چه در موافقت و چه در مخالفت حصار کشی؛ اما فکر میکنم به جای مخالفت با تعیین حریم این مجموعه فرهنگی ابتدا باید کمی اعتماد کرد.
نباید چشم بر واقعیت ببندیم و با چشمانی بسته حرف بزنیم
گلهدارزاده تاکید کرد: مخالفان تعیین حریم اگر قبول دارند تئاتر پدیدهای فرهنگی و اجتماعی است باید به خانواده بزرگ فرهنگ و هنر که صحبت میکنند و ابراز نظر میکنند و از قضا اغلب آنها افرادی هستند که در این محیط زیستهاند اعتماد کرد. ممکن است میان افرادی که نظر مخالف ارائه میدهند افرادی باشند که تجربه عملی و زندگی در این نقطه را نداشته باشند و شاید اهل تئاتر نباشند و نظراتی بدهند. اما بر اساس واقعیتِ اتفاقات پیرامون تئاترشهر، نمیتوان آن سخنان و نظریات را ارائه داد مگر آنکه چشم بر واقعیت ببندیم و با چشمانی بسته حرف بزنیم.
بته دوستان ما در شورای شهر حتماً دغدغهمند و پیگیرند و نگاهشان اصلاح این فضاست. اختلافنظری اگر وجود دارد در واقع در حوزه چگونگی انجام است. امروز کسی تردیدی ندارد که محیط پیرامون تئاترشهر مناسبتی با فضای فرهنگی و امنیت روانی و اجتماعی عموم شهروندان ندارد.
مدیر مجموعه تئاترشهر تصریح کرد: ببینید یک معماری ایرانی بسیار زیبا بر اساس معماری برجهای ایرانی مثل برج طغرل و نظایر آنچه در تهران بوده و در این خاک ریشه دارد برای طراحی و ساخت این بنا انجام شده. با کاشیهای زیبا، رنگبندیهای صددرصد ایرانی، مصالحی که در این سرزمین وجود داشته، مجموعهای را روزی معماری طراحی میکند و بالاخره این محیط ساخته میشود و تبدیل میشود به ساختمانی که مالکیت عمومی دارد و مردم و شهروندان از آن بهرهمند هستند.
در شیب تندی به سمت بدتر شدن فضا حرکت میکنیم
گلهدارزاده با اشاره به نگاه فرهنگی که نمیشود فضایی را صد درصد ایرانی طراحی و پیرامون آن را با الگوهای غربی مدیریت کرد، یادآور شد: این امر اگر شدنی بود در این سه دهه نتایج درخشان ایده موافقان این طرح را میدیدیم. این تجربه را در این ۳۰ سال انجام دادهایم. ۳۰ سال است که پیرامون این محیط صددرصد مبتنی بر مبانی معماری ایرانی و البته مدرن. ساختمانی که بر اساس گفتههای طراح و معمار فقیدش، آنها الهاماتی است که از دنیا و هنر شرق گرفته است. حال ما با یک تئوری مدیریت متفاوت میخواهیم اینجا را مدیریت کنیم.
وی افزود: این همان شیوهای است که از سه دهه قبل شروع شده است. امروز میبینیم در شیب تندی به سمت بدتر شدن فضا حرکت میکنیم. ما میتوانیم اصرار کنیم که این شیوه را ادامه دهیم. نهایتش آنکه طی مقطعی، مبالغی را هزینه کنیم برای دورهای دو یا سه ماهه؛ اما آیا دردی از ما دوا میکند؟
وقتی به عمر ۵۰ ساله تئاترشهر نگاه میکنید و میبینید ۳۰ سال از آن به این شکل مدیریتشده، همین نشان میدهد که طی بیشاز نیمی از عمر و تاریخ این بنا، شیوه درست مدیریتی لحاظ نشده است. امروز به سبب تمام دغدغهها و چالشها باید برگردیم و آن نگاه را اصلاح کنیم. این تقاضای هنرمند است و تقاضای بیجایی نیست. آنها میگویند شیوه مدیریت این بنا و محیط پیرامونی آن باید طی این سه دهه در مسیر درست نبوده و لازم است به همان مسیر پیشین بازگردیم.
عدهای تلاش میکنند خودی نشان دهند
مدیر مجموعه تئاترشهر با بیان آنکه متأسفانه برخی از دوستان منتقد و نه همه! بحث را جابجا میکنند تصریح کرد: چراکه برخی نیز با دغدغه و دلسوزی نقد میکنند و حتی نظر مخالف میدهند. مشکل جاییست که شاهدیم بخشی از آنها در نقدهایشان حمله به فردی میکنند که مطالبهای را مطرح میکند، میگوید که این فرد صلاحیت نظر دادن ندارد. مساله این است که همان فرد نظر دهنده را اگر قرار است نقد کنیم ابتدا نظر او را مطالعه کنیم و اگر در آن نظر ایرادی بود با استناد به نظراتش، او را به نقد و چالش بکشیم! نه آنکه ما در مقابل این ادبیات و مطالبات موضع بگیریم.
وی ادامه داد: عدهای دیگر نیز به واسطه این ماجرا تلاش میکنند خودی نشان دهند. عدهای که تا پیش از این به کارهای دیگری میپرداختند حالا گویا مشغلهای دیگر پیدا کردند. انگار چون رسانهها به این مسئله توجه داشتهاند دوستان نیز خیلی علاقهمند هستند که در رسانه مطلبی را بیان کنند. با این وجود آنچه نظرهای واقعی و دلسوزانه است کاملاً مشخص و همه آنها محترم است.
توسل به دروغ برای اختلاط اذهان، خوب نیست
گلهدارزاده با ذکر مثالی ادامه داد: به عنوان مثال ببینید، عدهای از همین دایره منتقدان میروند از یک معمار، از یک شهروند و یا فرد بینوایی که اصلا زیست و تجربه تئاتر را نمیشناسد سوال میکنند که تئاتریها میخواهند خود را ایزوله کنند، میخواهند خود را از مردم جدا کنند، میخواهند دور تئاترشهر دیوار بکشند! با این رویکرد نظر شما چیست؟ خب طرف نیز میگوید که با این نگاه و رویکرد مخالف هستم! ما نه میخواهیم ایزوله کنیم، نه میخواهیم دیوار بکشیم و نه هنرمند میخواهد خود را از مردم جدا کند. همه این حرفها دروغ است. با سوالات دروغ به پاسخهای صحیح نمیرسیم. با این نگرش بهجایی راه پیدا نخواهیم کرد.
مدیر مجموعه تئاترشهر خاطرنشان کرد: شیوه دیگر منتقدان آن است که میآیند سراغ کارگران بینوایی که اطراف تئاترشهر برای افراد دیگر دستفروشی میکنند، آنها را وجهی میکنند برای اینکه هنر و تئاتر در مقابل مردم قرار گرفتهاند. نکته اصلی آن است که هیچ کدام از این بحثها وجود ندارد. با توسل به دروغ برای اختلاط اذهان، مطرح کردن چنین حرفهایی خوب نیست.
مسئله دستفروشان را مگر تئاتر باید حل کند؟
هیچ کدام از این گفتهها مسئله تئاتر نیست. مسئله دستفروشان را مگر تئاتر باید حل کند؟ اگر زحمات پلیس را بخواهیم در نظر بگیریم که در قامت طرحهای ضربتی هرازچندی در این محیط پیرامونی حضور پیدا میکنند و کلی از این افراد ارازل، اوباش و قمهکش را دستگیر میکنند. اما آیا مگر میشود ۲۴ ساعتی محیط را به یک پادگان نظامی تبدیل کرد؟ آیا باید هزینه این اتفاق را به گردن پلیس بیندازیم؟ بله، حتما با تبدیل آنجا به یک فضای نظامی مشکلات حل میشود، اما سوال اصلی اینجاست که آیا این کار صلاح نیز هست؟!
وی افزود: برخی از دوستان میگویند که تئاتریها میخواهند حصار بکشند؟ حرف من این است که همه کسانی که حتی اهل تئاتر دیدن نیز نباشند از محدوده چهارراه ولیعصر اگر عبور کرده باشند مشاهده کردهاند این محدوده از چهار طرف چهار دژ حصار بلند دارد که از تردد مردم به خیابان جلوگیری میکند و راههای زیر زمینی را برای تردد مردم فراهم میکند. دو خط «بیآرتی» نیز وسط خیابان نردهکشی شدهاست. یعنی تئاترشهر از چهار طرف محصور شدهاست. چرا میخواهند بگویند که تئاتریها حصار کش هستند؟ پس حصارهایی که در اینمورد وجود دارد برای چیست؟
اگر یک هنرمندی مثل آقای نصیریان، آقای بابک، آقای نعیمی، آقای گیلآبادی، خانم برومند و دیگران تقاضا کنند و بگویند ما طرحی داریم که میگوییم ازین نردهها کم کنیم، کوتاه کنیم، جای آن را درست کنیم و فضا را در اختیار شهروند، در اختیار مخاطب و در اختیار هنرمند قرار قرار دهیم، حرفشان و طرحشان اشتباه است؟ آیا آنها حصارکش هستند؟ این واقعاً خلط مبحث است. به نظر می رسد مدیریت شهری معتقد است حصار بد است اما حصارهایی که خودمان بکشیم خیلی خوب است. این استاندارد دو گانه است لطفا تئاتر شهر را از حصارهای نا معقول و بی ریخت نجات بدهند و با یک تعیین حریم منطقی هم مساله تردد و بهرهبرداری عابرین را حل کنند و هم امنیت خاطر شهروندان و هنرمندانی که می خواهند از این محیط فرهنگی بهرهمند باشند را فرآهم کنند. در حال حاظر فضای پیراون تئاتر شهر برای هیچ کس دل انگیز نیست. با چند گلدان و کمی نقاشی هم دردی دوا نمیشود.
محیط تئاترشهر میتواند بهنحو احسن در اختیار شهروندان باشد
گلهدارزاده با اشاره به پیشینه و محلی که منتج به ساخت بنای تئاترشهر در دهه ۵۰ شد گفت: محیطی در دهه ۵۰ در این نقطه بود و کافهای بود به نام «کافه بلدیه» (کافه شهرداری) که محل زندگی هنرمندان بودهاست. افرادی مثل نمایشگران خیابانی، نقالان و پرده خوانها، کسانی که خیمهشببازی میکردند، اینها در این منطقه زندگی و کار میکردند و با مخاطب مواجه میشدند. مسئولان وقت تصمیم میگیرند با انتخاب معماری، طراحی بنایی کنند و این بنا به نام تئاترشهر ساخته میشود.
وی ادامه داد: بعد این فضا بهمرور بهجای اینکه بیشتر در اختیار تئاتر، هنر و مخاطب قرار بگیرد با سوءمدیریت بهنحوی شدهاست که امروز ابدا در اختیار هنر و هنرمند، مردم و مخاطبان نیست. الان تمام عرصه تئاتر شهر، حوضهای مدوری که جزء این بناست و بخشی از معماری آن است؛ آیا واقعاً شهروندان از آن استفاده میکنند؟ بعضی دوستان میگویند چه اشکالی دارد که آنجا چند دستفروش، آش درست کنند. آیا ما باید چنین اجازهای بدهیم؟
به گفته مدیرمجموعه تئاتر شهر آن همشهری، آن دوست و آن فردی که آنجا کار میکند حق کار دارد. حق معیشت دارد و حق زندگی دارد. مگر ما با اینها مسئله داریم؟ مسئله ما چیز دیگری است. موضوع، همان نحوه سوءمدیریت و عدم بهرهبرداری از ظرفیتهای فیزیکی اینجاست. این محیط میتواند به نحو احسن در اختیار شهروندان باشد. به زیبایی میتواند به یک باغ ایرانی زیبا برای بهرهبرداری خانوادهها بدل و بهرهبرداری شود. فارغ از آنکه آنها بخواهد به تماشای تئاتر بیایند یا خیر.
از بیان برخی اتفاقات محیط پیرامونی تئاترشهر شرم دارم!
گلهدارزاده تاکید کرد:بحث دیگری که منتقدان تعیین حریم و حصارکشی مجموعه هنری تئاترشهر مطرح کردهاند آن است که میگویند هنرمندان میخواهند این فضا را اختصاصی کنند و از مردم بگیرند. هرگز چنین نیست! ما اتفاقاً میخواهیم بگوییم اگر کسی میخواهد از این فضا و محیط فرهنگی استفاده کند بتواند با شرایط امن روانی از آن بهره ببرد.
وی ادامه داد: من عکسهایی از این محیط دارم که حتی برای گفتن صحنهای که در آن عکس ثبتشده است شرم دارم که بتوانم آن را با رسانهها مطرح کنم. تقریباً ما هر روز در این محیط شاهد درگیری فیزیکی هستیم، اما هفتهای یک روز این درگیریها بالا میگیرد و با اسلحه سرد به جان هم میافتند. آیا این محیط واقعاً مناسب است؟ آیا خانواده میتواند از این محیط استفاده کند؟ آیا شهروندان واقعاً از این محیط استفاده میکنند؟ شهروندان موبایلشان را نمیتوانند از جیبشان دربیاورند. بهویژه در بخش جنوبی عرصه تئاتر شهر، باور کنید تلفن کسی آنجا زنگ بخورد تلفنش را از جیب درنمیآورد.
موزاییکهای تئاترشهر نیز در اختیار ما نیست
مدیرمجموعه تئاتر شهر با اشاره به اینکه زخمی ۳۰ ساله است که بر چهره این منطقه و تئاتر نشسته و درمان کردنش کار میبرد گفت: شاهدیم موزاییکهای آنجا نیز در اختیار ما نیست. من با یکی از دوستان محترم منتقد در محوطه تئاترشهر ایستاده بودم و از او پرسیدم آیا اینجا ما در تئاترشهر هستیم یا نه؟ گفت اینجا دیگر عرصه عمومی است. من گفتم اینجایی که ما ایستادیم سقف تالار چهارسو است. من حتی اختیار سقف سالن را نیز ندارم. بر سقف چهارسو ایستاده بودیم و این دوست مدعی بود ما بیرون تئاترشهر هستیم و اینجا عرصه عمومی است.
وقتی کنار یا جلوی در ورودی سالن چهارسو درگیری شدید صورت میگیرد و الفاظ رکیک به کار میبرند و صدا به سالن وارد میشود، نمیشود تماشاخانه را مدیریت کرد. با این رویدادها و تصاویر چطور امنیت حضور و خاطر به شهروند و مخاطبانی بدهیم که در این شرایط سخت و کرونایی، سفر شهری کرده، آمده به تئاترشهر تا بعدازظهری را با تئاتر بهسلامت روانش بپردازد. آیا ما واقعاً شرایطی برای سلامت روان برای او ایجاد کردهایم؟ قطعا نکردهایم و مدام مباحث را جابهجا میکنیم. میگویند هنرمند میخواهد خود را جدا کند. میخواهند دیوار بکشند. آنهم با ادبیاتی که بیشتر شبیه شبنامههاست.
وی ادامه داد: با این ادبیات سعی میکنند مطالبه را مخدوش کنند که این مطالبه انجام نگیرد. افتخار تعیین حریم و اصلاح فضای پیرامونی تئاترشهر به کسی میرسد که دلسوزانه مطالبه هنرمند، مردم و مخاطب را شنیده باشد. این افتخار نصیب او خواهد شد اگر این کار را انجام دهد.
سند عرصه و اعیان تئاترشهر به زودی ابلاغ میشود
مدیرمجموعه تئاترشهر گفت: در طول این سالها متأسفانه اعیان تئاترشهر ثبت ملی شده بود اما عرصه تئاترشهر مشخص نشده است. یعنی آنکه میراث فرهنگی در دورهای که ثبت این بنا صورتگرفته بود به اینکه کجای آن منطقه را تئاترشهر میگویند، چه چیزی جزء معماری تئاترشهر به شمار میآید توجه نکرده و بر همین اساس محیط پیرامونی این مجموعه هنری مشخص نشده است. تعیین این محیط سندی زیربنایی است که لازم است برای آنکه بهعنوان مبنا برای تعیین حریم قرار بگیرد.
وی افزود: آنچه آخرین گفتوگوی من با مدیران وزارت میراث فرهنگی بوده به سرعت و به زودی سند عرصه و اعیان تئاترشهر را ابلاغ کنند. فرض بفرمایید ستونهای برافراشتهای که نزدیک متروست که از آن بهعنوان «چهار ستون» یاد میشود، آنها و سکوی کناری آن اولین محل نصب پوسترهای هنری در تاریخ ایران بودند. آیا این جزو میراث فرهنگی به شمار نمیروند؟ ما امروز تا ۱۰ متری آن نمیتوانیم نزدیک شویم به دلیل آنکه در تصرف دستفروشان است.
مگر میگوییم که دستفروش کار نکند؟ اما حرف ما آن است که آیا جای دستفروش در یک مرکز میراثی است؟ آیا اجازه میدهیم میدان نقشجهان اصفهان پر از دستفروش شود؟ آیا اجازه میدهیم که تختجمشید پر از دستفروش شود؟ آیا اجازه میدهیم محیط موزه ایران باستان، محیط بنیاد سینمای فارابی و موزه آبگینه، محیط کاخ گلستان پر از دستفروش شود؟ پس چطور حاضر هستیم برای این منطقه استانداردی دوگانه قائل شویم؟
گلهدارزاده در پایان گفت: دستفروشان حتما باید ساماندهی شوند. حتما باید مورد توجه قرار گیرند. آنها نیز قشری هستند که برای معیشت خود تلاش میکنند. کسی مخالفت و عنادی با آنها ندارد. اما مسئله مدیریت این پدیده و ماجرا مطالبهای است که داریم و بر آن تاکید میکنیم.
نظر شما