درست هنگامی که افراد جامعه با یک هدف مشترک و به یک سمت درحرکت باشند،میتوان بازوان پرتوانی برای ادامه برقراری امنیت دریک کشور را مهیا نمود.
مشارکت و همکاری مردم میتواند در تمامی اتفاقات تاثیرات بسزایی بر امنیت جامعه داشته باشدکه از مصداقهای مهم آن تاثیر بر امنیت انسانی است، این مدل ارتباط و تعامل با نهادهای اطلاعاتی نیاز به ضوابط خاص و ویژهای ندارد.
از این مهم میتوان در میان تمامی اقشار جامعه با هر سبک و مدلی استفاده بهینه کرد و در نتیجه میتواند در کنترل عوامل پیشگیری کننده از اقدامات علیه امنیت ملی تاثیرگذار باشد و موجب ارتقای سطح امنیت فرد و متعاقب آن جامعه گردد.
مسلما مدیران بخشهای مختلف سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشور باید به راههای جلب مشارکت افراد جامعه در خصوص اطلاعات مردمی توجه بیشتری نمایند و در این راه با اعتمادسازی هرچه بیشتر، افراد مختلف را علاقهمند به کمکرسانی در ایجاد امنیت پایدار ترغیب نمایند.
در ارتباطگیری مردم با نهاد اطلاعاتی برای تامین امنیت مهمترین ارکانی که باید به آنها توجه شود،شامل موارد ذیل است:
ارتباط دوستانه با تمامی گروههای سنی، اعتقادی، مخالفان و...
سهیم نمودن افراد در برخی از کارهای مقدماتی به نوعی مانند دهه اول انقلاب اسلامی که مردم خود داوطلبانه با نهاد اطلاعاتی در ارتباط بودند.
جلب اعتماد مردم در ارتباطگیریهای دوطرفه و تضمین عدم ایجاد مشکل برای افرادی که با نهاد اطلاعاتی همکاری دارند.
نقش آموزش و پرورش در فرهنگسازی این ارتباط امنیتی میان مردم واطلاعات.
آگاهیبخشی درخصوص مسئولیتپذیری مردم در امنیت خود و جامعه.
اطلاعرسانی به مردم در خصوص تهدیدات.
آموزش مسائل اطلاعاتی به مردم.
بدون تردید تامین امنیت فردی و جمعی اقشار مختلف مردم و مصونیت بخشیدن جان و مال و ناموس شهروندان از وظایف مهم نهادهای اطلاعاتی در هر نظام سیاسی است، از این رو حساسیت ، دشواری و پیچیدگی این اقدامات امنیتی لزوم مشارکت و همکاری مردم در ارتباط با اطلاعات را دوچندان میکند، یعنی تمام شهروندان مجاز و موظف هستند در تامین امنیت خود و دیگران نقشی فعال ایفا نمایند.
این نقش فعال با الفبای ارتباط با نهاد امنیتی، اطلاعاتی شروع میشود و هر چقدر رابطه مذکور بیشتر و عمیقتر انجام شود،بازتاب ایجاد امنیت آن بیش از پیش خواهد بود.
بدیهی است که عدم ارتباط با اطلاعات هرچند که فرد از توانمندیهای بالایی برخوردار باشد نمیتواند بازتابی را که در یک تلاش جمعی صورت میگیرد را شامل شده و نتیجه مطلوبتری را به دست آورد. به نظر میرسد تنها راه آرامش و اطمینان خاطر در جامعه برای مردم در موضوع امنیت این است که چنانچه ارتباط و اطلاعات مردمی پشتیبان نهادهای مسئول در این زمینه نباشد به میزان قابلتوجهی میتواند ضریب امنیتی راکاهش دهد.
در همین راستا ضعف اطلاعاتی افراد و عدم وجود آموزشهای لازم در خصوص موارد و اقدامات مشکوک ، تخلیههای تلفنی و عدم اعتماد به نهادهای برقرارکننده امنیت از سوی دولت و خانوادهها یکی از مهمترین عواملی است که موجب به خطر افتادن امنیت افراد در بخشها و جنبههای مختلف امنیت انسانی میشود، بهترین راه در برابر این معضلات همان ارتباط پیوسته و دائمی میان مردم و دستگاههای اطلاعاتی است.
همچنین پیدایش نظامهایی از ارتباطات که توزیع و انتقال سریع و گسترده پیامها را از یک نقطه به نقطه دیگر امکانپذیر ساخته و این نظامها ابتدا از طریق الکترونیکی کردن اطلاعات یکدست شدند و سپس با پیشرفتهای روزافزون فناوریها از راه دیجیتالی کردن آنها توانستند بر عواملی چون فضا ، زمان و مکان غلبه نمایند، در این راستا جهان با ظهور رسانههای جدید ارتباطی مانند فکس ، تلویزیونهای ماهوارهای و اینترنت وارد دوره دوم رسانهها شده است که کاملاً با دوره اول رسانهها متفاوت است.
رسانهها با تکنولوژیهای ارتباطی فیلم ، رادیو و تلویزیون و ویدئوشناخته میشود و با توسعه جریان ارتباطی تلفن همراه است. هر رسانهای خود حامل پیام و فرهنگ خاصی است. از اینرو رسانههای الکترونیکی جدید حامل پیامها و فرهنگ خاصی هستند که با گسترش آن پیامدها و فرهنگها نیز انتشار مییابد.
از میان رسانههای جدید میتوان به نقش رایانه و اینترنت در این رابطه اشاره کرد، بیان راهکاری مناسب برای ارتباطگیری هرچه بیشتر مردم با اطلاعات بهصورت بروز شده و با استفاده از آخرین امکانات و تجهیزات تکنولوژی میتوان مسیری را در این جهت ایجاد نمود، هرچند در ابتدای کار برقراری راههای امنیتی برای همین مسیر ارتباطی جدید لازم و بسیار حیاتی است.
پیشنهاد این ارتباطگیریهای مستمر و دائمی میان مردم و اطلاعات بر عهده روابط عمومی وزارت اطلاعات است که به عنوان حلقه واسط و اتصالدهنده نهادها و سازمانها و اکنون تمام اقشار مردم در جهت ایجاد امنیت دائمی باید در ایجاد ارتباط بیشتر و پیشرفتهتر نقش حیاتی خود را ایفا کند.
یک نهاد اطلاعاتی میتواند با کسب اعتبار و جلب اعتماد مخاطبان در جهت ارتباط اطلاعاتی با نمایندگانی از کلیه گروهها و اقشار در ردههای سنی مختلف، نفوذ بر افکار عمومی ، رسیدن به هدف خود را قریبالوقوعتر نمایدآن هم با استفاده از عوامل مؤثربر افکار عمومی که مهمترین آنها رهبران افکار عمومی و رسانههای جمعی میباشند.
از سویی دیگر نهادهای اطلاعاتی میتوانند با نزدیک شدن و ارتباطگیری با رهبران اقشار تأثیرگذار بر افکار عمومی از طرق مختلف ، توضیح و تبیین مسئله برای آنها، افکار عمومی را در موضوعات خاص نظیر آزادی اطلاعات وحق دسترسی به آن توجیه نمایند، این امر میتواند یکی از راههای ارتباط متقابل اطلاعاتی بین مردم و نهاد امنیتی باشد.
رهبران افکارعمومی در مرحله اول به راحتی میتوانند از طریق رسانههایی که به نوعی بلندگو یاتریبون آنها محسوب میشود نظرات خودرا به عامه مردم القاء کرده و بر آنها اعمال نفوذ نمایند ، مخصوصا اگر از رسانههایی مثل تلویزیون در این مسیر استفاده شود که خود به خاطر تاثیرپذیری ذاتیاش به افراد اعتبار میبخشد و این اعتبار منبع پیام را افزایش میدهد، این روش میتواند هم برعامه مردم تاثیرگذار باشد و هم بر مدیران و کارگزاران سازمانها تا بتوان قدمهایی را در جهت رسیدن به این حق مسلم شهروندان یعنی امنیت در جامعه را شامل شود.
شهروندان یک جامعه که از سواد اطلاعاتی برخوردار هستند میدانند چطور از اطلاعات بهمنظور بهره بیشتر در کار و زندگی روزمرهشان استفاده نمایند، اطلاعات سودمند را هنگامی که تصمیماتی میگیرند و اینکه چگونه انجام دهند تعیین مینمایند.
آنها قادرند اخبار خود، سخنرانیهای سیاسی را ارزیابی کنند و تشخیص دهندکه چه وقتی کاربرد اطلاعاتی درآنها وجود دارد؛ بنابر این آنها ممکن است با همین ارتباطگیریها تصمیم اطلاعاتی درستی اتخاذ نمایند. این شهروندان قدر ارزش قدرت اطلاعات را میدانند، چنین افرادی معتقدندبه منظور نشان دان مشکلات و سوالات در زندگی و جوامعشان در اجتماع به اطلاعات نیازمندند.
نظر شما