سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین هفتم فروردین ماه سال جاری بین وزرای خارجه ایران و چین امضا شد، از تاریخ امضای این سند تاکنون مدافعان و مخالفان بسیاری تلاش دارند تا ابعاد مختلف آنرا واکاوی کرده و به تشریح آثار این سند بپردازند.
همچنین بسیاری از تحلیل گران و کارشناسان اقتصادی و سیاسی معتقدند که اگر مزایا و منافع یک برنامه یا سند شفاف سازی شود، به طور حتم مردم با نگاه روشن تری نسبت به آن اطلاع پیدا کرده و میتوانند همراهی داشته باشند.
البته آن چه این روزها در فضای رسانهای جهان نسبت به این سند مطرح میشود، بیشتر ناشی از هژمونی قدرتهای غربی و رفتارهای مغرضانه آنان از سوی دشمنان نظام و انقلاب اسلامی است و کمتر کسی پیدا شده که به صورت علمی و کارشناسی به تحلیل این سند همکاری بپردازد.
برخی کارشناسان سیاسی و اقتصادی معتقدند در شرایطی که چین در حال پیمودن پله های قدرت جهانی است و سیاستهای آمریکا نیز در مقابل این کشور بی اثر شده است، ورود ایران به صحنه بازی آن هم در قالب یک همکاری راهبردی میتواند جمهوری اسلامی ایران را به بازیگردان اصلی در مناسبات استراتژیک خاورمیانه و بین الملل تبدیل کند.
دکتر روح الله بیات مدرس رشته اقتصاد در دانشگاه و معاون امور بین الملل دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) در گفت وگو با خبرگزاری ایرنا به واکاوی و تشریح آثار پیش روی این سند پرداخت.
ایرنا.در مورد این سند همکاری توضیح دهید و اینکه دلیل قبول این سند از سوی جمهوری اسلامی ایران چیست؟
اگر چنانچه ایران بخواهد کار مهمی را در عرصه اقتصادی و سیاسی در پیش بگیرد و به چشم اندازها و اهداف مورد نظر خود دست یابد، بهترین گزینه همین سند همکاری خواهد بود اما به این شکل نیست که سند به خودی خود مشکل گشا باشد و این طور نیست که با امضای سند طرف مقابل هرکاری انجام دهد، ایران هم نفع خواهد برد.
اول از همه باید در مقابل کسانی که این سند همکاری را نقشه راه میدانند بگویم که این سند نقشه راه نیست؛ چون road mapping یا همان نقشه راه دارای مولفهها و تعاریف خاصی است، این سند همکاری فعلا نقشه راه ندارد، اما میتواند این مهم را بعدها داشته باشد، در واقع داشتن نقشه راه یک ضرورت است و به تصمیمات بهتر در این رابطه کمک میکند.
سند همکاری ایران و چین یک سند بالادستی است که رهبران ۲ کشور آن را مورد تاکید قرار دادهاند تا در قالب یک چهارچوب، همکاری بلندمدتی را با یکدیگر دنبال کنند.
ایرنا. برخی انتقاد دارند که این سند همکاری نباید بلندمدت باشد، به نظر شما اشکال آن کجاست؟
در پاسخ به این افراد باید گفت که هر کار راهبردی برای اجرای بهتر باید بلند مدت باشد؛ همیشه درون هر برنامه بلند مدتی، چند برنامه کوتاه مدت قرار دارد که در قالب برنامههای پنج ساله و چهارساله به تکمیل روند برنامه بلندمدت کمک میکند.
کسانی که با مقولههای توسعه سیاسی و اقتصاد بین المللی آشنایی دارند به خوبی میدانند که درحال انتقال قدرت از ایالات متحده آمریکا به چین هستیم و این موضوع چندسال به طول می انجامد و اتفاقی یک شبه نیست.
اقتصاددانها تحلیلهایی دارند که این اتفاق در بازه ۲۰۲۵ تا آستانه ۲۰۳۰ محقق میشود، دلیل این تاخیر نیز وجود تعلل به خاطر ویروس کرونا بود که البته با وجود مشکل آفرینی برای همه کشورها در فضای موجود به سود چین تمام شد؛ بنابراین دهه فعلی (۲۰۲۰ – ۲۰۳۰) چین به قدرت جهانی اول تبدیل خواهد شد، مگر اینکه اتفاق یا شرایط غیرمنتظرهای مانند آنچه کرونا رقم زد رخ دهد و قابل تخمین زدن نباشد.
دهه فعلی (۲۰۲۰ – ۲۰۳۰) چین به قدرت جهانی اول تبدیل خواهد شد، مگر اینکه اتفاق یا شرایط غیرمنتظره ای رخ دهد که قابل تخمین زدن نباشد.
ایرنا. ایران میخواهد متاثر از پیشرفتهای یک کشور ابرقدرت به اهداف توسعه ای خود دست یابد، چه پیش شرطهایی در این رابطه لازم است؟
در ارتباط با این همکاریها ایران نباید شکل منفعلانه به خودش بگیرد و باید فعال تر از گذشته وارد صحنه شود، وقتی میخواهیم با یک کشوری در عرصه بین المللی همکاری کنیم باید دیسیپلین (نظم و انضباط) آن را نیز رعایت کنیم و پروژهها را بر اساس زمان تعریف شده انجام دهیم.
با توجه به اینکه این سند روی سرمایه گذاری و مشارکتهای اقتصادی متمرکز شده است، باعث می شود تا مدیریت پروژه ها در ایران نیز به سمت سروقت بودن ترغیب شود و فعال تر از گذشته تکمیل و راه اندازی شوند؛ این یعنی نباید طرحی که قرار است پنج ساله به اتمام برسد، به ۱۰ تا ۲۰ سال به درازا بیانجامد بنابراین مدیریتها باید بروزرسانی شود، حتی در مورد پروژههایی که از سوی چین انجام میشود، بالاخره ایران را به سمت ساماندهی مدیریتهای پروژه رهنمون می سازد.
ایرنا. گفته شده در این سند همکاری مباحثی مربوط به بنادر، جزایر، مناطق آزاد و راه آهن وجود دارد؛ اینها چه نفعی برای ایران خواهند داشت؟
من اینطور میپرسم، کشور ما در این چهل سال گذشته خواهان چه چیزی غیر از اینها بوده است؟ ما همیشه می خواستیم راه آهن استانها به هم متصل شود و در نهایت با قطار ایران به کشورهای دیگر رفته و بتوانیم از طریق ریلی با نقاطی مانند بیروت و بغداد ارتباط زمینی داشته باشیم و از این طریق صادرات داشته باشیم، همچنین بنادرمان توسعه یافته و از طرفیت های اقتصادی آنها برای رونق اقتصاد کشور استفاده کنیم خب قطعا اگر این اتفاقات محقق شود، اقدام بسیار خوبی خواهد بود.
برخلاف نظر عدهای که معتقدند این سند شبیه ترکمنچای است و از این دست حرفها میزنند، چنین افرادی در اصل انتقاد نمیکنند و بیشتر معترض هستند که میتواند دلایل دیگری چون ناآگاهی و یا تحت تاثیر هیاهوهای رسانه ای غرب قرار گرفتن داشته باشد؛ اتفاقا به نظر من چون این سند موجب تثبیت نظام جمهوری اسلامی می شود و ایران در منطقه نقش بسیار مهم تری نسبت به گذشته ایفا میکند، پلی خواهد بود میان شرق و غرب و آسیای میانه و غرب آسیا را از ابعاد استراتژیک به هم پیوند میزند.
ایرنا. اکرای این سند چه دستاوردهایی در حوزه لجستیکی زرای ۲ کشور به همراه دارد؟
استراتژی چین در خصوص راه های دریایی و راه های درون خشکی این است که راه آبی را یکی از تاکتیک های خود برای پیشبرد اهداف می داند اما راه های درون خشکی را هدف اصلی خود قرار داده است.
آمریکا در راه دریایی برتری دارد و ناوگان دریایی اش بسیار قدرتمند است، چین می خواهد در راه خشکی آمریکا را به چالش بکشد و به خوبی میداند که نیروی دریایی آمریکا شانسی در راه خشکی و خاکی ندارد.
آمریکا در راه دریایی برتری دارد و ناوگان دریایی آمریکا بسیار قدرتمند است، چین می خواهد در راه خشکی آمریکا را به چالش بکشد و به خوبی میداند که نیروی دریایی آمریکا شانسی در راه خشکی و خاکی ندارد.این راه خاکی بخشی از بالای ایران و نزدیکی قزاقستان و روسیه به اروپا می رسد و بخشی دیگر که میان بر است، از مسیر سرخس ایران وارد میشود؛ با این حال چین مسیرهای دیگری مانند هرات، خراسان و عشق آباد و ترکمنستان را نیز مورد نظر مورد قرار میدهد.
اگر چین بخواهد مسیر ارتباطی خراسان را انتخاب کند و وارد ایران شود، باید به سمت غرب حرکت کند که این راه از تهران عبور می کند و باعث افزایش قابل توجه مناسبات اقتصادی میان کشورهای درون مسیر از چین و آسیای میانه گرفته می شود و به سود کشور ماست.
ایرنا. با این همه ظرفیت، چرا برخی این سند همکاری را موجب تضعیف حمل و نقل ایران میدانند؟
کسانی که نقاط منفی سند همکاری ایران و چین را مطرح می کنند، اگر در کشورهایی اروپایی ساکن باشند به خوبی میدانند که یک قطار در هامبورگ به راحتی می تواند به سمت دانمارک یا بلژیک حرکت کند و اساسا مسافرت با قطار در سرتاسر اروپا ممکن بوده و به راحتی صورت میگیرد.
همیشه نباید روی ارتباطات و حمل و نقل هوایی تمرکز کرد و ارتباطات زمینی به خصوص راه آهن علاوه بر افزایش امنیت داخلی کشورها به کاهش هزینه ها و رونق گردشگری منجر میشود و باید از آنها پرسید چرا نباید این اتفاق مانند اروپا در آسیا رقم بخورد؟
ایرنا. برخی ها معتقدند چرا چین باید برای پیشبرد اهداف اقتصادی خود با ایران سند همکاری بلند مدت امضا کند؟
ایران می تواند از این فضای پیش آمده نفعی نبرد، چینیها همه تخم مرغها را درون یک سبد نمیگذارند که لنگ ایران بمانند، از طریق راههای دیگری هم می تواند به سرتاسر کره زمین دسترسی پیدا کنند، حتی اگر لازم باشد از طریق ازبکستان و روسیه و سیبری هم می توانند به مقاصد خود برسند، اگرچه هزینههای بیشتری را باید صرف کنند، اما دستشان به کلی بسته نیست.
چینی ها اعتقاد دارند که همیشه باید طوری برنامه ریزی کرد تا اگر به اصطلاح رگی بسته شد، رگ دیگری را جایگزین کرد و به حیات ادامه داد؛ بنابراین کسانی که استراتژیست هستند به خوبی می دانند که این سند همکاری یک کار اساسی و بنیادی است.
ترامپ در زمان خودش علنا با چین درگیر شد تا از انتقال قدرت ایالات متحده به چین جلوگیری کند، ترامپ همیشه مشکلات جهان را به چین گره می زد؛ حالا بایدن رییس جمهور جدید آمریکا نیز همان کارهای ترامپ را با زبان دیگری و به روش دیپلماتیک پیگیری میکند و خواهان از پای درآوردن چین است، البته بایدن تا حدی موفق عمل کرده و از زمان حضورش تاکنون یک ائتلافی در اروپا علیه دولت چین ایجاد کرده و کشورهای اروپایی درحال تحریم کردن چین هستند.
بایدن رییس جمهور جدید آمریکا نیز همان کارهای ترامپ را با زبان دیگری و به روش دیپلماتیک پیگیری میکند و خواهان از پای درآوردن چین است، البته بایدن موفق عمل کرده و از زمان حضورش تاکنون یک ائتلافی در اروپا علیه دولت چین ایجاد کرده و کشورهای اروپایی درحال تحریم کردن چین هستند.شما نگاه کنید به امضای این سند همکاری که چه زمانی انجام شد؛ اینکه وزیر امور خارجه چین به ایران سفر می کند تا این سند همکاری را امضا کند، قبلا نیز امکان پذیر بوده است، اما چرا در مناسبت و زمان دیگر امضا نشد؟ چون چین به دنبال فرصتی بود که موارد و خواستههای خودش را بهتر عنوان کند و منافع خودش را هم درنظر بگیرد، چین به خوبی می داند حالا که فضای بین المللی برایشان تنگ تر شده است و باید به سمت ایران گردش پیدا کنند؛ این موضوع برای جمهوری اسلامی ایران یک فرصت است تا با برگههای برنده بازی کند.
ایرنا. به نظر شما ایران تا چه اندازه میتواند با این سند میتواند برگهای برنده در مناسبات سیاسی و اقتصادی داشته باشد؟
کسی که نگاه راهبردی در اقتصاد بین الملل داشته باشد میداند ایران از زمان امضای این سند همکاری توانسته در مذاکرات وین نیز موفق عمل کند و بر سر موضع خودش بماند؛ حالا تصور کنید اگر این سند اجرایی شود تولید کالا و خدمات و فرصت های شغلی و رفع بیکاری را به همراه خواهد داشت؛ شرط تحقق همه این موارد خروج ایران از حالت انفعال و حرکت به سمت همکاری بیشتر است؛ به عنوان مثال همکاری ایران و چین در مناطق آزادی مانند چابهار یا ماکو و ایجاد سکوهای صادراتی از مهم ترین موضوعاتی است که میتواند در دستور کار قرار گیرد.
چینی ها می توانند شرکتهای مشترکی را با ایرانیها در مناطق مختلف راه اندازی کنند و کارگران ایرانی در آن مشغول به کار شوند، نیروی بیکار کشور افزایش یافته و باید برای جذب و بکارگیری آنها برنامه ریزی کرد؛ اگر این پروژه ها بتواند نیروی کار ما را جذب کند، دیگر چه چیزی بهتر از این وجود خواهد داشت؟
ساخت خودرو و محصولات مشترک با چین در مناطق آزاد باعث میشود تا جنبه صادرات محوری در مناطق آزاد رونق پیدا کند و بازاریابی محصولات داخلی نیز توسعه یابد.
ایرنا. برخیها معتقدند که این سند همکاری در آینده ایران را به میدانی برای بازی قدرت های بزرگ تبدیل میکند و ایران ناچار است به خیلیهای دیگر امتیاز بدهد.
امیدواریم که این اتفاق بیافتد و ایران با کارتهایی که دارد که بتواند بازی کند، هندیها در مورد چابهار خیلی با ایران بازی کردند و قولی که بابت سرمایه گذاری داده بودند را محقق نکردند؛ راهآهن زاهدان - مشهد که قرار بود با سرمایه هندیها جلو برود با تعلل روبرو شد و ایران در نهایت با کلی تاخیر با سرمایه خودش این موضوع را محقق ساخت.
در این شرایط اتفاقا سند همکاری باعث میشود هیچ کشوری در قبال ایران کوتاهی نکند، چون ایران میتواند امتیاز همکاری اقتصادی در خیلی از حوزه ها را به چینی ها بدهد و این باعث می شود تا اتفاقا کشورهای دیگر به راحتی میدان را برای چین خالی نکنند و آنها نیز تلاش داشته باشند تا با ایران همکاری اقتصادی داشته باشد یا همکاری های خود را توسعه دهند.
ایران میتواند امتیاز همکاری اقتصادی در خیلی از حوزه ها را به چینی ها بدهد و این باعث می شود تا اتفاقا کشورهای دیگر به راحتی میدان را برای چین خالی نکنند./سند همکاری ایران و چین باعث می شود تا رقابت پذیری کشورهای خارجی برای مشارکت اقتصادی در ایران گسترش یابد.عصر قاجار به سر آمده و اینطوری نیست که کشور به تاراج برود، برخی ها هنوز تصورات و استراتژی عصر قاجار را دنبال میکنند و تصور می کنند که شرایط استبدادی عصر قاجار و نبود اطلاع و آگاهی مردم به ضرر کشور تمام میشود، درحالی که ایران امروز بازی نمیخورد و به عنوان بازیگردان اصلی در قدرت گرفتن کشورهای شرقی اعمال نظر خواهد کرد.
ایران امروز در بحث انرژی در وضعیتی منحصر به فرد قرار دارد، تا همین چندسال قبل اعلام می شد که ایران بعد از روسیه دومین کشور دارای منابع گازی است، اما اکنون همه چیز تغییر کرده و با وجود کشفیات جدید، ایران به رتبه اول منابع گازی جهان ارتقا یافته است؛ حالا شما تصور کنید ایران در کنار گاز از نعمت نفت نیز برخوردار است که باعث میشود یک سر و گردن از همه صادرکنندگان جهان بالاتر باشد.
در حوزه انرژی خورشیدی نیز آینده اقتصادی از آن ایران خواهد بود، واقعیتی انکار ناپذیر است که در دهه آینده بشر به سمت انرژی های تجدید پذیر میرود، این موضوع نیاز به سرمایه گذاری دارد و اتفاقا چینیها در این حوزه موفق هستند و میتوانند کمک حال ایران باشند؛ ایران میتواند در آن زمان به هاب انرژی تبدیل شده و این انرژی را به کشورهای دیگر صادر کند.
سند همکاری ایران و چین باعث می شود تا رقابت پذیری کشورهای خارجی برای مشارکت اقتصادی در ایران گسترش یابد و هر کشوری برای ورود سرمایه گذاری در ایران باید شرایط بهتری نسبت به چین ارائه کند.
ایرنا. به نظر شما مواضع آمریکا در قبال سند همکاری ایران و چین چگونه خواهد بود؟
اینکه امروز آمریکاییها به دست و پا افتادند به خاطر همین آینده روشن پیش روی ایران است، آمریکاییها همیشه زبان زور را میفهمند، منظور ما استفاده از سلاح نیست، یعنی کارتهایی دارند که می توانند با آن بازی کنند؛ اکنون ایران با سند همکاری چین کارتهای بسیاری دارد که میتواند اثرگذار باشد.
یکی از کارهایی که باید در قبال سند همکاری ایران و چین دنبال شود، راه اندازی و فعال کردن منطقه اقتصادی اکو است؛ واقعیت این است که قدرت به سمت کشورهای شرقی در حال انتقال است و ایران نباید تمام تمرکز خودش را روی اقتصاد معطوف کند، بلکه نیاز است سیاست گذاری و قانونگذاری کشور نسبت به توسعه همکاریهای فرهنگی با کشورهای شرقی گسترش یابد.
فراموش نکنیم هنگامی که بندر شانگهای شکل گرفت، هژمونی جدیدی در شرق ایجاد شد، این محل اکنون تلاقی تمامی علوم و فناوری و کالا و خدمات جهان است که بخشی از این امکانات متعلق به آمریکا و کشورهای اروپایی است، برخی از تحلیلگران معتقدند که شانگهای در آینده پایتخت جهان خواهد شد و جای نیویورک آمریکا را خواهد گرفت.
چینیها از سالهای قبل پا به عرصه هژمونی جهانی گذاشته اند، اما عادت ندارند مدام از خودشان تعریف کنند که میخواهیم قدرت جهانی شویم، کسانی که تجربه کار با چینیها را دارند به خوبی میدانند که آنها همیشه آهسته و پیوسته کار انجام می دهند و به نتیجه میرسند.
ایرنا. کلام آخر را بفرمایید.
در همین قاره آفریقا چین وارد شد و تولید را رونق داد؛ هرچند که خودش نیز از مواهب انرژی برخوردار شد، درحالی که تا قبل از ورود چین و حضور کشورهای اروپایی در آفریقا شاهد درگیری و کشتار و تبعیض نژادی بودیم و بحرانهایی از سوی سیاستهای بانک جهانی در ۱۹۸۰ کل آفریقا را فراگرفت.
کسانی که معتقدند چین به دنبال بدهکار کردن کشورها است، درحال شانتاژ کاری هستند و به جای معرفی استثمارگران واقعی در جهان میخواهند سنگ اندازی کنند؛ تاریخ نشان داده هرگز رابطه استعماری و استثماری با چین وجود نداشته، درحالی که همین کشورهای اروپایی هزاران بار به استعمار و استثمار دیگر کشورها پرداختهاند.
چین کشوری بود که در شرایط تحریم ایران، خرید نفت از جمهوری اسلامی را دنبال میکرد و همیشه کنار ایران ایستاد؛ منظور من این نیست که ۱۰۰ درصد به چین اعتماد کنیم، اما میتوان تعامل و همکاری را افزایش داد و این پویایی و فرصت پیش آمده را به نفع منافع ملی بهرهبرداری کرد.
نظر شما