همزمان با آغاز هفته هنر انقلاب اسلامی، هفتمین نشست از مجموعه ویژه برنامههای هفته هنر انقلاب اسلامی و گرامیداشت سالروز شهادت سید مرتضی آوینی به همت دانشکده هنر دانشگاه سوره و همکاری معاونت پژوهشی، با موضوع «معرفی و تحلیل رمان من زندهام از منظر مولفهها و ساختارهای دراماتیک»، با هدف شناخت ظرفیتهای نمایشی این اثر جهت اقتباس برگزار شد.
معصومه آباد در این نشست در پاسخ به این سوال که هدف از انگیزه نگارش این اثر چه بوده است،گفت: ما باید برای نسلهای حاضر این خاطرات را بنویسیم. اگر این خاطرات نوشته نشود، انگار اصلأ این اتفاقات نیفتاده است؛ من فکر میکردم این جریانات فقط برای من است اما وقتی این بار را با مردم تقسیم کردم به تعداد خوانندگان مردم با من همراهی میکردند و شریک درد و رنج من بودند.
نویسنده رمان من زندهام، نیز در رابطه با تأخیر سه دههای که برای نوشتن این کتاب پیش آمد، افزود: ابتدا فکر میکردم این خاطرات شخصی هستند و بعد متوجه شدم این خاطرات فقط برای من نیست و احساس کردم این خاطرات باید به مردم گفته شود و اگر از زبان من گفته نشود، ممکن است بعد از من افرادی این خاطرات را بیان کنند و با شک و شبهه مردم مواجه شوند.
این آزاده دوران دفاع مقدس در ادامه خاطرنشان کرد: با اینکه این خاطرات ۳۰ سال بعد نوشته شده ولی من تمام اسامی و مکانها را به قدری خوب به یاد دارم که انگار این خاطرات مال چند ماه پیش است.
نویسنده این اثر در پاسخ به این سوال که اگر قرار باشد یک نمایشنامه نویس یا فیلمنامه نویس بخواهد از کتاب من زندهام اقتباس کند شما چه کمکی میکنید، گفت: در اقتباس یک کتاب قطعأ نمیشود از تمام متن کتاب اقتباس شود و شاید فقط کلیاتی از آن مورد استفاده قرار گیرد؛ کتاب من زنده ام بخشهای مختلفی دارد که بستگی دارد به توانمندی فیلنامه نویس و اینکه با چه دیدی نگاهش میکند و یا میخواهد فیلم را با چه مضمون بسازد میتواند سراغ چند بخش خاص برود و بقیه را اقتباس نکند.
نویسنده کتاب من زندهام در رابطه با رگههای انسانیت موجود در جبهه دشمن خاطرنشان کرد: چون زندان فضای امنیتی داشت، گزینش زندانبانان جوری نبود که با ما مراودت داشته باشند؛ ولی با تمام گزینشهای سختگیرانه بازهم افرادی بودند که مراقبت از ما را به صورت انسان دوستانه انجام میدادند.
شکوفه ماسوری، عضو هیأت علمی گروه نمایش دانشگاه سوره، نیز با بیان موانعی که بر سر راه اقتباس از کتاب من زندهام وجود دارد، اذعان کرد: در شخصیت پردازی همه شخصیتها به جز دشمنان بیش از حد شخصیت عاری از صفات بد دارند؛ ما برای اقتباس دراماتیک علاوه برسفیدی شخصیتها به لکههای سیاه هم نیاز داریم.
در انتها، با پیشنهاد ماسوری مبنی بر تغییر شکل بیوگرافی کتاب به سمت یک رمان قابل اقتباس، نشست به پایان رسید و به تمامی سوالات علاقهمندان در این حوزه پاسخ داده شد.
همگامی هنر با تحولات با اجتماع الزامی نیست
محمد معین الدینی، مدیرگروه رشته نقاشی سوره در هشتمین نشست نقاشی با موضوع «مروری برچهاردهه نقاشی انقلاب» در خصوص گذشت ۴۰ سال از انقلاب اسلامی گفت: باید به هنر انقلابی نگاه کنیم و نکات مثبت و ضعیف را برای ادامه هنر پویاتر، کند وکاو کنیم.
مهدی خسروی، پژوهشگر و منتقد هنری، در پاسخ به این سوال که هنر انقلاب چه تعریفی دارد افزود: درهنر انقلاب، ما خواه و ناخواه با کلمه هنر انقلاب روبه رو هستیم که با معنای تحول بنیادین همراستا است، هنری که بعد از انقلاب ایده و آرمانهای جدید حاکمیتی را تبلیغ و تجسم میکند .اما مسأله این است که آیا هنر، همگام انقلاب اجتماعی است؛ از نظرمن همگامی وجود ندارد زیرا هنر زمانی تبدیل به یک ابزار انقلابی است که هم در زبان، ساختار و نظام توزیع پیشروی کند.
وی خاطر نشان کرد: در ایران دورههای مختلفی همگامی هنر با انقلاب را با تحول نظام اجتماعی و اقتصادی که در دهه ۴۰ مانند اصلاحات ارضی شکل گرفت شاهد بودیم؛ هنر در آن زمان و قبل از آن رسمیت طبیعت گرایانه وکمال الملکی و نوعی جنگیدن با میراث کهنه بود، بعد از کودتای ۲۸ مرداد درسال ۱۳۳۲ شاهد هنر مدرن بودیم ولی با تفاوتی محسوس که در زیر سایه نهاد دولتی است، این هنر خنثی و انتزاع گرایانه نوعی نماینده فرهنگ بومی و مدرن ایران در برون مرزها معرفی شدند و از لحاظ اجتماعی محافظهگر وتزیینی و هدف آن فقط پیشروی است.
خسروی در ادامه گفت: در بحث تعریف انقلاب، در وهله اول به بعد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در طول جریانهای متحول تاریخ و هنر رخ میدهد، اشاره می شود؛ تحولاتی که در هر دوره انقلابها شدید است؛اصولأ همگامی تحولات با اجتماع الزامی نیست. همراستایی اثر با تحول اجتماعی در کشورهای درحال توسعه شدیدتر ومتناقضتر است.
وی خاطرنشان کرد: بعد از انقلاب و اتفاقهای اجتماعی، جریان نقاشی نهادینه نبود و همیشه وابسته به قدرت بود ولی در دهه ۵۰ و اوایل انقلاب شاهد یک تحول بودیم آن هم، همقدمی نقاشی با جامعه مانند نقاشیهای دیواری که هنر را به ماهیت اجتماعی کشاند.
علی گلستانه نیز در ادامه این نشست در خصوص هنر دهه ۴۰ و۵۰ افزود: هنر رسمی و حمایتی دربار، به استفاده از نمادهای تزیینی ایرانی میل شدید نشان میدادند که نتیجه کار هنر بسیار محافظه کارانه و جدا شده از مخاطب بود و هر میزان که به انقلاب نزدیک شدیم، سه اتفاق رخ داده است که اتفاق اول متحول شدن تولیدکنندکان، اتفاق دوم تحول ابزار هنر و اتفاق سوم نظام توزیع هنر را در بر میگیرد که به نوعی هنر، خیابانی شد.
خسروی نیز ضمن تأیید گفتهها، اشارهای به تناقضهای پیچیده همراه با تحولات اجتماعی ایران کرد و گفت: شاخصترین هنرمندان ما اصولأ هنرمندان انقلابی نیستند، هنر ومکاتبات هنری قطعأ با تحولات اجتماعی موازی است ولی به معنای همترازی نیست؛ انقلاب در ایران، جهشی بسیار گران و به نوعی شخمزننده است؛ چراکه انقلاب، باعث نهادینگی میشود. برای نهادینه شدن باید در ابتدا ساخت و به اصطلاح از صفر شروع کرد که همراه تحول اجتماعی است.
گلستانه در ادامه اذعان کرد: هنر انقلابی طغیانگر است و مانند نیرویی از درون به هنرمند فشار میآورد و در این زمان دیگر زبان طبیعتگرا وانتزاعگرا استفاده چندانی ندارد و این هنر انقلابی برای بیان موقعیت تنشآمیز به کار میرود.
معین الدینی در انتهای این بحث اضافه کرد: انقلاب یک پدیده نرم نیست، بلکه حذفکننده و تخریبکننده است؛ طبیعتأ برای ساختن باید دست به حذف زد.
وظیفه اصلی یک کارتون این است که همراه با مردم باشد
نهمین نشست و میزگرد تخصصی «کارتون انقلابی و انقلاب کارتون» و بررسی سیر تطور کارتون انقلاب و جنگ تحمیلی در ایران از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۶۰ و ارائه کارتونهای انقلاب، با حضور دکتر حبیب الله صادقی نقاش، منتقد هنری و کاریکاتوریست، احمد عربانی کاریکاتوریست، پویانما، نویسنده و کارگردان، جواد علیزاده کاریکاتوریست، محسن نوری نجفی نقاش و کاریکاتوریست و کیارش زندی مدیر گروه انیمیشن دانشگاه سوره به صورت مجازی در دانشگاه سوره برگزار شد.
احمد عربانی در رابطه با کاریکاتور در دوران انقلاب گفت: اوضاع کاریکاتور تا سال ۵۶ خوب بوده و افرادی در این زمینه مشغول به کار بودند، اما بعد از زمستان سال ۱۳۵۶ و سخرانی گوته، ده شب شعر برگزار شد و همین اتفاق فضای هنر را به فضای سیاسی تغییر داد.
وی در ادامه افزود: کتابهایی که تا آن زمان در لیست ممنوعه قرار داشت، به چاپ میرسید و در دسترس عموم قرار میگرفت ولیکن در سال ۵۷ به شکلهای مختلف تغییرات احساس میشد و رفتهرفته این تغییرات محسوستر شد.
جواد علیزاده نیز در تکمیل این بحث عنوان کرد: روزنامه کیهان در آن زمان بسیار مطرح بود و بسیاری از کاریکاتوریستهای تازهکار خواهان چاپ آثار خود درآن روزنامه بودند.
عربانی در پاسخ به این سوال که آیا وظیفه کاریکاتوریست همراهی با جریان مردم و جامعه است؛گفت: وظیفه اصلی یک کارتون این است که همراه با مردم باشد و با خواستههای مردم در هر شرایط و زمانی کنجکاو شود و باید چراغ و راهنمای مردم باشد یک کاریکاتوریست فقط خط نمیکشد بلکه وظیفه دارد آگاهی بدهد و یک قدم جلوتر حرکت کند. او باید وظایف را گوشزد کند زیرا این از وظایف یک کاریکاتوریست است.
علیزاده در ادامه صبحتهای عربانی اضافه کرد: کارتونهای آن زمان گوینده اتفاق آن زمان است و مانند اسناد تاریخی عمل میکند و بهترین دوران برای کاریکاتور، زمان انقلاب بود که حرف دل مردم بود و تأثیر متقابل داشت.
در ادامه این نشست تخصصی حبیب الله صادقی نیز، با بیان اینکه با گذشت ۴۳ سال از انقلاب، هنوز حوزه جدی در هنر اسلامی نداریم؛ خاطر نشان کرد: بخش تخصصی کاریکاتور نیازمند این است که نشانهشناسی کنیم؛ رابطه ادبیات، تصویرگری، تمثیل و روایاتی که تکتک این کاریکاتوریستهای فداکار ما روایت کردند، باید در کتابهایمان ثبت شود. این آثار باید جایگزین کتابهای بتمن و غربی بشوند.
نظر شما